آتنا ............
آ........... تن ..................نا ...........
تشکرشده 755 در 381 پست
آتنا ............
آ........... تن ..................نا ...........
تشکرشده 926 در 486 پست
با درود بر همه دوستان و بویژه آتنا . . .
دوست می دارم تا نوشتار پردازشی و البته تا اندازه ای دراز مرا بخوانید،با تو هستم خواهر خوب و ارجمندم آتنا جان،اگر مرا قابل می دانی،ببین آنچه را که از خرد و دل من سرچشمه گرفته است:
1-یک بار دیگه سلام. شاید تعجب کنید . شاید برای بعضیها فرقی نداشته باشه. در هر صورت من دارم میرم و به حکم این مدت دوستی و همدردی، لازم دونستم از دوستای خوبم خداحافظی کنم و حلال بودی بخوام.
>>>برداشت نادرست نخست:از کجا آشکار است و یقین دارید که برای برخی بودن یا نبودن یا ترک این جایگاه مجازی فرقی نمی کند؟؟!چه مدرک و شاهد یا دستکم دلیلی منطقی دارید؟؟؟
2- در این مدت اینجا برام واقعاً حکم یه خونه دیگه رو داشت که وقتی از محیط واقعی خودم خسته می شدم می یومدم اینجا تا در این خونه مجازی چند لحظه ای رو با خونواده همدردی بگذرونم و هم خودم غمم فراموش بشه هم اگه شد غم از دل یک نفر بردارم یا تردیدو از فکر یکی ....
>>> دلیل وجودی اشتباه برای بودن در تالار:آیا خستگی در کردن برهانی متقن برای آمدن به این خانه مجازی است؟؟یا حتی فراموش کردن غمها؟؟؟آیا براستی این جایگاه مجازی کاملاً همه دردها و غمهای ما را می زداید؟؟یا خودتان بازیگر اصلی در این میان هیستید؟؟؟یا همین برداشتن غم از دل کسی یا تردید از فکر دیگری؟؟!!شاید طرف پیش از این سخن تصمیم حودش را گرفته باشد و الکی آمده باشد تا حرفهای ما را بشنود و وجدانش را راضی نماید و سپس تصمیمی را که گرفته است عملی کند!از سوی دیگر شاید شما نتوانید بدرستی درد او را بشناسید یا او سخن ما را نفهمد یا حتی منطقاً با آن مخالفت نمایندد!!مگر نه؟؟؟همه اینها درست هستند دیگر؛پس اینها نیز دلیل خوبی نیستند که ما بخواهیم وجود خود را در تالار به آنها وابسته بدانیم؟؟
3-راستش دروغ چرا؟ این آخریا کمی دلم از اینجا گرفت.. دیگه اون صمیمیتی که منو اینجا کشونده بود ازش خبری نبود. تالار شلوغ شده بود. دیگه خیلی کسی کسی رو نمی شناخت. قدیمیا به جون هم افتاده بودن. نمی دونم واسه چی بود اما به نظرم خلوص تالار کم شده. پستای بعضیا دیگه اون همدردی سابقو نداره. یعنی همه خودشونو با دیگرون ، با اونی که احتیاج به همدردی داره توی یه خط و یه سطح نمی دونن. نمی دونم. شاید غرور و خودبینی و ریا جای همدردی بی ریا و خالصانه رو گرفته....
>>>برداشت نادرست و تصویرسازی معوج و نارسا از فضای تالار:دوباره می گویم:سرکار چه دلایل و گواهی برای این سخن خود دارید؟؟؟؟؟؟
خودتان باید این را بدانید که در یک جایگاه عمومی و بویژه از جنس مجازی آن،افراد بسیاری هستند و پیرو آن اندیشه ها و سلایق گوناگونی و بدیهی است که میان آنها ممکن است هراز چندگاهی در برخی موارد اختلافاتی در بگیرد یا حتی با هم دعوا کنند؛این چیز بدی که نیست هیچ،بسیار هم خوب و گواه طبیعی و سالم بودن آن مکان است.مگر والدین شما باهم دعوا نکرده اند یا اگر متأهلید شما با همسرتان؟؟؟؟مگر انسانها سنگ هستند؟؟؟!!!!مگر از جامدات هستند؟؟؟مگر هموندان تالار همدردی همگی لال هستند؟؟؟مگر اندیشه ندارند؟؟؟!!!می بینید که خیال خود و دلخواه خود را نباید با واقعیت یکی بپندارید و این ناراحتی ندارد!!!این درست همانند آن است که شما تا حال به یک جای جدید نرفته اید و در خیال خود آنجا را بهشت برین بدانید و افراد در آن را همه یک جور و با یک باور و اعتقاد!!!
درباره شلوغی تالار هم که مبرهن است اینجا خانه ایست با درهای همواره باز و این خیلی بد است که بخواهیم فارغ از تعریف بنیادین این تالار که همانا *همدردی* است،آن را محدود به چند نفر که تازه خودمان دوستشان داریم و مثل ما می اندیشند،کنیم.
و بالاخره من از شما این پرسش را دارم که:شما چه معیاری دارید تا راهنمایان و همدردان به دردمندان و مخاطبین این تالار همه و همه دچار غرور شده اند؟؟؟!!!شاید آن پستهایی را می گویید که اعضا به فرد دردمند توصیه قطع رابطه ای یا گذشت در برابر دیگری را می کنند یا به او در مواردی اندک می گویند که همه پندها و حرفها گفته شده و طرف باید خودش تصمیم بگیرد یا اینکه طرف به حرف اعضا گوش نمی دهد؟؟؟
به ضرس قاطع می گویم که چون این سخن از سوی همه اعضا بوده و نیز از طرف دیگر اگر خودتان دقت کنید،در می یابید که فرد سؤال کننده نمی خواهد سخن برحق ما را گوش دهد و بر طبق تصمیم و عقیده خودش مدام بر امری اشتباه پافشاری می کند.
این کجایش غرور و خودبینی و ریاست؟؟!!!!
یا اینکه در سطح دیگری بودن یعنی چه؟؟؟واقعاً یعنی چه!!!اگر کسی بدون دلیل و منطق تنها و تنها از روی احساسات شدید جوانی *عاشق*دیگری شده است!!!آیا باید ما همه مان،خود را در مقام یک عاشق سینه چاک قرار دهیم؟؟؟یا اگر زنی شوهرش به او توهین می کند،باید در کالبد آن زن ستمدیده فرو رویم؟؟؟آن وقت که باید یکی بیاید و ما را راهنمایی کند!!!:Dیک راهنما یا همدرد باید از بیرون و با از بالا به مسأله بنگرد و صددرصد لازم است که *زاویه دیدش* از شخص مسأله دار یا دردمند متفاوت باشد.
4_به هرحال اینا رو گفتم که بدونین . من که رفتم اما یه فکری به حال تالار بکنین... دیگه مثل قدیم جذاب نیست. دیگه بوی همدردی و محبت ازش نمیاد. دلم نمی خواد این دم آخری همش از دلگیری حرف بزنم. امیدوارم اگر زمانی حرفی زدم یا پستی انداختم که دوستی رو ناراحت کردم از من دلگیر نباشه. اگر حرمت بزرگتری رو ناغافل نگه نداشتم به بزرگواری خودش ببخشه. اگه یه وقت قوانین همدردی رو زیر پا گذاشتم یا مطلب نابجایی رو عنوان کردم از مدیر مهربان هم عذر می خوام. اینجا دوستای خوبی داشتم. طاهره و ستاره عزیز که مثل خواهر نداشته خودم دوستشون داشتم. آرزوی مهربان که دوست بی ریای من بود و همیشه همراز و همراهم بود البته دیر شناختمش. از آقای مدیر هم ممنونم که تونستن با کمک بچه ها منو از بحران روحی که در اون بودم نجات بدن وبه وضعیتی که الان دارم برسونن. من هیچ وقت کمکهای شما و مدیر رو فراموش نمی کنم. خوشحالم که تونستم حداقل با دست پر از تالار در بیام و الان مشکل خاصی ندارم.
>>>مظلوم نمایی و یک جانبه نگری و تبعیض درباره اعضا:
اولاً که شما هیچ نیازی به این کارها ندارید؛زیرا یک انسانید با فکر،شعور و احساس؛و باید مسئولیت گفتار خود را به عهده بگیرید،همین و بس . احتیاجی به پوزشخواهی نیست.
دوماً اگر هم هدفتان ترک این جایگاه است،باید همگان را به یک چشم بنگرید و نه فقط آنها که تحت تأثیرشان بودبد یا مشابه خود شما بوده اند و نسبت به آنها سمپاتی داشته اید.
. . . به هر حال از همه اینها که بگذریم،من این سفارشها را به شما دارم که:
1-انتظارات خود را از جامعه و انسانها منطبق بر انصاف و مهم تر از آن *واقعیت* نمایید.
2-در هیچ موردی که به عموم مربوط است،داوری نکنید.
3-هیچ کجا را مفری برای فرار از مشکلات قرار ندهید.
4-دلخواه و سلیقه خود را نخواهید تا بر اندیشه و رفتار همه چیره کنید.
5-اگر در جایی برای همدردی هستید،تنها و تنها برای نَفس این کار باشید و لاغیر.
6-دیگران و کردار و گفتارشان را بپذیرید و در دل بپذیرید و نه در ظاهر.
7-آرام باشید،کوشا و شکیبا باشید و در هیچ حالتی پیش داوری ننمایید.
.
.
.
.
.
.
.
.
. . . . .امیدوارم در میان هم نوعان خود بمانید و تصورات غیرواقعی خود را محکی برای داوری درباره تالار و اعضا قرار نداده و از ته دل دریابید که نبود شما نقصانی است برای همه ما؛آرزو دارم تا باشید و باهم بتوانیم دردهای بیشتری را درمان کنیم و این گفتار در حکم دردلی برای شما بوده باشد.
من و همه دوستان از نخستین نفر تا همین عضوی که تازه به تالار همدردی پیوسته است،چشم براه نوشتارهایتان می باشیم . . . . . .
گرد آفرید (جمعه 31 خرداد 87)
تشکرشده 53 در 39 پست
یعنی وجود تازه واردهایی مثل من ارامش شمارو بهم زده . اگه اینجوریه منم خداحافظی میکنم
melika63_63 (شنبه 25 خرداد 87)
تشکرشده 139 در 69 پست
سلام
دروغ بده؛دروغ چرا!؟
منم بعد از خداحافطی آتنا دیگه دوست ندارم بیام همدردیها رو ببینم!(آخه من همدردی نکردم!فقط دیدم و خوشحال شدم؛دیدم و امیدوار شدم؛دیدم و ...)
من خیلی خیلی خیلی ... از وداع بدم میاد!اگه قرار باشه با رفتن هر نفر اینجوری بهم بریزم،فکر کنم نیام بهتره!
خیلی خیلی التماس دعا
آرزو میکنم همه تون همیشه خوشبخت و موفق باشید.
یا علی مددی!
montazer_313 (شنبه 25 خرداد 87)
تشکرشده 467 در 211 پست
آتنا جان
دوست عزيز و مهربان نمي دونم چرا ديگه دوست نداري همدرد دوستان توي تالار باشي نمي دونم چرا ديگه دوست نداري گره گشاي كارهاشون باشي و با نظراتت مشكل اونها رو حل كني يا حداقل تسكيني بر غمها و ناراحتي هاشون باشي
درسته كه چند مدتي بود كه توي تالار كمي بحث و اختلاف وجود داشت ولي به هر حال توي هر جامعه و هر خانواده اي اين مشكلات وجود داره دليل نمي شه كه ما اون خانواده رو ترك كنيم بايد كاري كنيم تا مشكلات حل بشه و همه همدل بشن نمي دونم چرا به اين زودي مشكلات بر تو غلبه كرد و طاقت ديدن اين ناراحتي ها رو نداري اگه ما واقعا تالار همدردي رو دوست داريم اگه واقعا در فكر بهبود تالار هستيم بايد براي درست كردنش تلاش كنيم نه اينكه هر كدام يكي رو متهم قرار بديم يا زود بخواهيم تصميم بگيريم آنجا را ترك كنيم افراد جديد حاضر در تالار يكي مثل من هستند يكي مثل شما و ... كساني هستند كه اومدند حداقل با كمي درد دل كردن آروم بشن و بعدها جزو پيشكسوتان تالار به حساب مي يان اين تالار فقط مختص من نيست بلكه براي تمام دوستان و عزيزاني است كه به دنبال همدل مي گردند براي تمام كساني است كه مي خوان تجارب خود را در اختيار تمام دوستان قرار بدن آتنا جان عزيزم ما از تمام تجارب شما استفاده كرديم و باز هم منتظر صحبت هاي زيباي شما هستيم
آهو (یکشنبه 26 خرداد 87)
تشکرشده 755 در 381 پست
تازه واردان گرامی لطفاً توجه داشته باشید منظور آتنا این نبود که تازه واردان باعث خداحافظی کردنش شده اند او هم مثل همه ما و شما یک روز تازه وارد بوده است ....
منظورش آن تعدادی از کاربران هستند که فقط برای یکی دو پست ثبت نام میکنند و بعد از جواب گرفتن و جویا شدن از نظرات دوستان ، تالار را برای همیشه ترک میکنند و ما تا میآییم با آنها اشنا شویم ناپدید میشوند در حقیقت دوستان پایداری نیستند....
شما دوستانی که برای مدت زیادتری همراه ما هستید و واقعی رفتار میکنید و دل و زبان و رفتارتان یکی است و به دیگران کمک می کنید همه را خوشحال می کنید . چقدر زیباست خواندن نظرات جور واجور کاربران در باره مسئله ای که مطرح میشود پس بمانید تا بقیه هم باز گردند
آرزو (شنبه 25 خرداد 87)
تشکرشده 496 در 278 پست
اتنا جان نمي دونم براي چي واقعا داري مي ري ولي اينو بدون من يكي هميشه از نوشته هات استفاده مي كردم و واقعا همراه خوبي بودي و حيفه كه بري اينجا خيلي ها با نوشته هاي شما تغيير مي كنند شاد مي شوند و انگيزه پيدا مي كنند شايد در ظاهر خيلي مهم به نظر نياد ولي شايد از همين دنياي مجازي باني خيلي از كارهاي خير شويد . در نزد خدا هيچ كار خيري پسنديده تر از كمك به همنوع نيست و اين محيط ايجاد شده تا همه ما از اين كار خير ثواب ببريم هر چند ناچيز ولي خالصانه و مفيد
بهرحال دوست داريم باشيم به خصوص كه مطالبت هميشه قشنگ و جالبه ولي اگر صلاح مي دوني انشالله هر جا كه هستي موفق باشي . اگه برگردي همه مارو خوشحال كردي
honarmand (یکشنبه 26 خرداد 87)
تشکرشده 715 در 251 پست
دوستای خوبم سلام. به احترامی که برای همه شما عزیزان قایلم برگشتم تا این پاسخو بدم که نگین آتنا عجب دختریه. حداقل جواب نداد و بره. راستش من ابتدا از تمام دوستای جدیدی که نام تازه وارد دارن و از مطلب من سوء برداشت کردند معذرت می خوام. منظور من دقیقا ً همونی بود که آرزو جان گفت. اما بیشتر به دلیلی که جناب آقای مدیر فرمودن یعنی کمی استقلال از تالار و جلوگیری از اعتیاد به اون احتیاج دارم مدتی اینجا رو رها کنم. رها که نه... ماشالله اینجا همه هوای همو دارن. الهی قربون همه تون برم که اینقده با احساس و ماهین. باز جوگیر شدم.....
من هیچ وقت شما رو فراموش نمی کنم. در ضمن از اینکه به من لطف داشتین و نظرات نه از روی علم منو مؤثر شمردین ممنونم. دوستتون دارم. حالا که این جوریه من با اجازه همه فقط یه غیبت صغری می کنم و دوباره برمی گردم. انشالله وقتی اسباب کشی مون تموم شد و منم یه تغییر اساسی تو خودم دادم. فقط قول بدین جای آتنا رو خالی نگه دارین. دوستدار همه تون به ویژه تازه واردا آتنا
آتنا (شنبه 25 خرداد 87)
تشکرشده 3,286 در 817 پست
سلام
گاهی اوقات بر هم زدن نظم ، باعث بی نظمی که میشود هیچ , باعث ایجاد خیلی مشکلات دیگر نیز خواهد شد.
خداحافظی و یا رفتن " یا همان نامبرده یعنی غیبت صغری یا کبری " چیزهایی رو برای ما یاددآوری خواهد کرد.
این که تازه واردها باعث به هم زدن نظم و ایجاد مشکل شده اند ؛ برای همگان و بخصوص آقای مدیر سوءتعبیر نشود .
خیلی خوبه که سری به فهرست کاربران بزنید ، هستند کسانی که در یک بازه زمانی کوتاه وارد و خارج شدند و در همین حین *.....* کردند که باعث * .... * شده است.
آمدن و بزرگ تر شدن این خانواده سبز آرزوی تمامی دوستان قدیمی است . مثال خوبی برای تفهیم این موضوع می توان بیان کرد :
- اگر هر فرد را عدد یک فرض کنیم :
- پس :
یک نفر = 1
دو نفر = 11
سه نفر = 111
چهار نفر = 1111
و ........
اما همه دوست دارند این اعداد همیشه با هم باشند و فقط برای یک لحظه نباشند و ....
****** با هم بودن ارزش دارد ******
نه اینکه صفرهای باشیم زیاد اما بی ارزش در انتهای عدد .
امیدارم همه دوش به دوش همدیگر بتوانیم در این خانه ی سبز ، زندگی سبز به همدیگر هدیه بدهیم .
در آخر آتنا خانم جای شما هم در این خانواده بزرگ و دوست داشتنی خالی خواهد ماند و منتظر حضور سبز شما خواهیم ماند .
lord.hamed (یکشنبه 26 خرداد 87)
تشکرشده 139 در 69 پست
سلام
آرزو جون چرا می زنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!بچه که زدن نداره!
خوب دیگه!یه خورده خودمو تحویل گرفتم و احساس مهم بودن بهم دست داد!!!دیگه بسه!
اومدم!بازگشتم مبارک!!!
montazer_313 (یکشنبه 26 خرداد 87)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)