سلام به دوستان خوب،
می شه لطفا در مورد انواع تفکر مثلا همون تفکر منطقی یا علم فازی بیشتر صحبت کنید ؟
ممنونم .
تشکرشده 19 در 11 پست
سلام به دوستان خوب،
می شه لطفا در مورد انواع تفکر مثلا همون تفکر منطقی یا علم فازی بیشتر صحبت کنید ؟
ممنونم .
اگر چیزهایی می خواهی که نداشته ای،
باید کارهایی بکنی که نکرده ای ...
تشکرشده 691 در 187 پست
با سلام خدمت ترلان
چشم در پستهای بعدی حتما این مباحث رو میذارم......
موفق باشید
psy133 (سه شنبه 09 بهمن 86)
تشکرشده 37,112 در 7,017 پست
سلام به همه شما که الان آمدید و این پست را می خوانید.
2 گروه اکنون این پست را می خوانند:
گروه اول: کسانی که داخل این موضوع شده اند و پست ها را مطالعه می کنند.
گروه دوم: آن عزیزانی هستند که عملا در کار تفکر شطرنجی هستند و از این لینک آمده اند( لطفا اگر شما جز گروه اول هستید، اینجا را کلیک کنید ، تا متوجه شوید که گروه دوم از کجا آمده اند. تا در ادامه بحث ابهامی نباشه)
تفکر شطرنجی فرض را بر این می گذارد که همیشه ما هر فکر و حرکتی می کنیم، بعدش نیاز است که فکر و حرکت دیگری را داشته باشیم و همین طور تا هدف نهایی.
همچنین در تفکر شطرنجی علاوه بر فکر و حرکت خودمون باید متوجه آنچه در تعاملاتمان با افراد و محیطمان اتفاق می افتد باشیم. یعنی همانطور که یک شطرنج باز همزمان افکار و حرکات متوالی خود را دنبال می کند، اما بی تفاوت به حریف و رقیب خود نیست. در واقع باید افکارش در تعادل و تعامل با افکار فرد مخاطبش باشد.
در زندگی، خیلی پیش می آید که افراد برای یک لحظه همان حسی را که دارند دنبال می کنند و اصلا به نتیجه و پیامد افکار و رفتارشان توجه ندارند. و بعضی هم که چنین توجهی دارند آنقدر خود محورانه می اندیشند که فراموش می کنند متغیرهای محیطی را در نیز در تصمیم گیری خود لحاظ کنند.
حالا این مطلب فوق را روی مثال خودمون مرور می کنیم.
من در تاپیک«دوست داری به کی تقدیمش کنی»
پستی ایجاد کردم و اینگونه نوشتم:
---------------------------------------------------------------------
من تقدیم می کنم به همه کسانی که بهشون عشق می ورزم و هرگز از این پستم تشکر نمی کنند.................................
---------------------------------------------------------------------
وقتی شما این پست را می خوانید:
1 - می توانید بی تفاوت باشید و عبور کنید، در این مورد اصولا فکری نمی کنید تا آن فکر شطرنجی باشه یا نباشه!
در زندگی خیلی وقتها ما دقت ، توجه، تمرکز و فکری روی مسائل زندگیمون نمی کنیم.
آنها را می بینیم، می خوانیم، اما عبور می کنیم. ما از آنها می گذریم تا به بخش های مختلف زندگی بپردازیم... مثل عبور از یک پست تا پست های دیگر را ببینم و ....
2 - می توانید بخوانید، دقت هم بکنید و متوجه غیر طبیعی بودن آن هم بشوید، اما بگذارید به پای اشتباهات لپی، اتفاقات، شانس، شوخی یا....
در زندگی هم خیلی وقت ها ما به مسائل غیر متعارف که در حال رخ دادن در زندگیمون هست دقت می کنیم. اما حوصله بررسی آن را نداریم. انرژی هم روی آن نمی گذاریم و شوخی می گیریم، یا فکر می کنیم اتفاقی چنین مسئله ای پیش اومده...
3 - می توانید، بخوانید، دقت کنید، و روی لینکی که در آن هست زحمت کلیک کردن نیز بکشید( همه کسانی)، اما وقتی به در بسته خوردید و دید این لینک به جایی باز نمی شود. نه دیگر تلاش کنید، نه دیگر فکر کنید و از مسئله عبور کنید.
در زندگی مواقع زیادی پیش می آید که ما به مسائلمون دقت می کنیم، توجه می کنیم و برای پیگیری آن هم اقدام می کنیم. اما اگر سریعا به نتیجه نرسیدیم هم دست از تلاش بر می داریم هم دست از فکر کردن و هم احتمالات دیگر را نادیده می گیریم. در واقع می شود گفت ما استمرار در حل مسائل نداریم.
4 - می توانید بخوانیدَ، دقت کنید، زحمت کلیک بکشید، و بعد از دیدن نتیجه، احتمالات مختلف را بررسی کنید.
در زندگی، افرادی همه فکر ها، تلاشها، و استمرارها را در موضوع دارند، و وقتی به نتیجه نمی رسند بر اساس احتمالات دیگر مسیری را انتخاب کرده و اقداماتی را بر اساس فرضهای جدیدشان پی ریزی می کنند.
کسانی که آن پست را خواندند و از مراحل 4 گانه فوق رساندند به تصمیمات متفاوتی رسیدند.
الف) احتیاط کنیم. بدون ریسک کردن از کنارش بگذریم
ب) ریسک کنیم. و علیرغم اینکه با تشکر کردن از این پست ما استثناء می شویم، اما تجربه جدیدیه، ببینیم چی میشه. شاید مسیر منحصر به فرد ما به نتیجه عالی ختم شود، بگذار این را آزمایش کنیم.
ج) یک فرض منطقی جدید پی ریزی می کنیم. با توجه به شناختی که از نویسنده پست داریم، و با توجه به لینکی که عامدا در اینجا قرار داده، با توجه به اینکه متن پست هم به شیوه نامتعارفی تدوین شده، احتمالا هدفی در این پست گنجانده شده است. لذا ما به خاطر همه این موارد روی تشکر کلیک می کنیم. چرا که صاحب این پست برای عشق ورزیدن، و تقدیم شعر در پی شرط گذاری نمی تواند باشد.
در زندگی بسیار پیش می آید که ما از همه مراحل فوق می گذریم اما در مرحله آخر می مانیم. یعنی چه:
یعنی اینکه همه توجه و تلاش و استمرار را داریم و مسائل را هم درست ارزیابی می کنیم، اما با نکته مجهول که روبرو می شویم، با یک مسئله مشکوک... همه چی را خراب می کنیم.
به دیگر سخن:
وقتی شما با کسی زندگی می کنید( والدین، خواهر و برادر، دوستان، همسر، فرزندان و اقوام و....) ، در طی ارتباطات خود از آنها ساختار ذهنی دقیقی به دست می آورید که به خاطر همه رفتار ، احساسات ، افکار و نگرشهای آن شخص در ذهن شما ثابت شده است.
اینجا شما او را به صورت یکپارچه می شناسید. اگر حالا یک نکته مجهول در او ببینید یا بشنوید، که با سایر انتظارات و شناختهای شما تطابق ندارد چه می کنید؟
- محکومش می کنید
- تعجب می کنید
- بی تفاوت می شوید
- از او می رنجید
- دیگر به همه کسانی که حتی می شناسید بدبین می شوید
- سایر ساختار شناختی که از او دو دارید مورد بازنگری قرار می دهید.
- یا سعی می کنید آن یک نکته را مورد بررسی بیشتر قرار دهید و تناسبش را با سایر اجزاء شخصیتی آن فرد به دست آورید.
نتیجه بند آخر: با یک حرکت، با یک حرف، با یک فکر، با یک ....، در مورد کسی که هزاران چیز درمورد او میدانید تصمیم نگیریم.
خلاصه:
در زندگی بر اساس فکر، پیش بینی کنیم، به خود و دیگران دقت کنیم، تلاش مستمری در مسیری که فهم می کنیم ، انجام دهیم. مقداری ریسک کنیم، همنوا نباشیم، و از هیجانهای سازنده بهره بگیریم.
نکته اخلاقی:
مدیر همدردی آن سرود را غیر مشروط به همه عزیزانش تقدیم می کند. و به آنهائی که بدون دل نگرانی و با طبیب خاطر تشکر کردند، بیش از یکبار تقدیم میکنه.( اینم جایزه افراد خلاق با تفکر شطرنجی)
مدیرهمدردی (پنجشنبه 15 دی 90)
تشکرشده 143 در 53 پست
سلام !نوشته اصلی توسط - ترلان -
بنده چند سال قبل پایان نامه ی برادرم رو که درباره ی منطق فازی بود ، تایپ کردم و هر چیزی رو از اون مقاله که در ذهنم هست رو به اضافه ی دانسته های خودم از علم روانشناسی ترکیب میکنم و براتون بیان می کنم :
منطق فازی یا FUZZY LOGIC بیشتر به مفهوم گنگ ، ناواضح ، نا معلوم و ... اشاره میکند . فردی که برای اولین بار این موضوع را مطرح کرد ، پروفسور لطفی زاده دانشمند ایرانی بود که در دهه ی شصت میلادی به این موضوع پرداخت . از این منطق در سیستم های کنترل لوازم الکترونیکی ( لباسشویی ، یخچال و .. ) صنایع نظامی و ... استفاده می شود .
خوب !
در این تفکر بر خلاف منطق سنتی ارسطویی که یک گزاره فقط میتواند دو مقدار درست یا غلط را اختیار کند ، گزاره ی ما میتواند مقادیر مختلف بین بازه ی پیوسته ی صفر و یک را اختیار کند ! ( مثل 0.56471 ) یعنی سیاه و سفید ، خوب و بد ، درست و غلط ، به شکل مطلق نداریم ! بلکه ترکیبی از این دو را داریم !
وای که این منطق چقدر عالیه !
دیدید بعضی ها میگن طرف آدم خوبیه ؟! یا آدم بدیه ؟! با این منطق چنین چیزی قبول نیست ! چون هر کسی ترکیبی از خوبی ها و بدی هاست که البته نسبت و مقدار این دو متغیر در آن فرق میکند و کم و زیاد دارد . ( که این موضوع با دو بعدی بودن انسان از نظر قرآن هم سازگار هست )
با این تفکر ، خیلی چیز ها مطلق نیستند ، بلکه نسبی و ترکیبی از چند خصیصه هستند .
مثال :
من به شما میگم : از پنجره نگاه کن ببین هوا ابریه ؟!
شما بیرون رو نگاه میکنید و میبینید سمت راست ابریه اما سمت چپ خیر ! اینجاست که منطق سنتی ( صفر یا یک ، بله یا خیر ، خوب یا بد ، سیاه یا سفید ) ناتوان در توجیه پدیده هست ! و اینجاست که شما از منطق فازی کمک میگیرید و میگید :
حدود هفتاد درصد هوا ابری هست و سی درصد صاف !
توضیحات :
1_ امیدوارم توضیحاتم قابل فهم بوده باشه ، چون چند سال از تایپ پایان نامه ی مذکور میگذره !
2_ به خاطر عدم فعالیتم متاسفم ، خیلی دوست داشتم در این تالار بیشتر فعال باشم ، چون واقعا همون تالاریه که من مشتریشم ! ولی گرفتاری هام زیاده .
3_ همگی و مخصوصا مدیر عزیز که من ارادت زیادی بهشون دارم ، خسته نباشید :)
ddd (دوشنبه 26 فروردین 87)
تشکرشده 3,584 در 906 پست
سلام
یه بار دیگه با هم بخونیم
منظورم اینه بخونیم
setareh (پنجشنبه 15 دی 90)
تشکرشده 1,334 در 350 پست
ستاره ی عزیزم
خیلی دنبال این مطالب بودم اما اصلا فکر نمیکردم تو همدردی باشه
مرسی از بروزرسانی
شوکا (پنجشنبه 15 دی 90)
تشکرشده 8,998 در 1,493 پست
به روز رسانی یک تاپیک فوق العاده دیگه از ستاره
bahar.shadi (دوشنبه 08 خرداد 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)