نوشته اصلی توسط
طاهره
سلام دوست خوب من ،
می خوام باهات صادق باشم ،
دلم می خواد بهت بگم بیا و این بار به جای تحمل و مبارزه با شرایط حاضر ، روی خواستن ، دوست داشتن و
بذل محبت به همسرت سرمایه گذاری کن اما می ترسم . می ترسم از اینکه خسته باشی ، می ترسم از اینکه چون
نه تو و نه همسرت رو خوب نمی شناسم توصیه ی من نتونه اونطور که باید کمکت کنه ...
نمی دونم متوجه منظورم هستی یانه ؟ اما خیال می کنم آدما برای اینکه بتونن با هم ارتباط داشته باشن باید همدیگه رو دوست داشته باشن . و این در محیطی با عنوان خانواده از نیاز و ضرورت هم بالاتره ، بلکه یک امر بدیهیه ...
دلایل زیادی وجود داره که ما نمی تونیم شخصی رو دوست بداریم :
ممکنه اون رو گناهکار بدونیم ، ممکنه احساس کنیم که از ناحیه ی او مورد ظلم قرار گرفتیم ، ممکنه فکر کنیم ما رو اصلا نمی فهمه ، ممکنه او رو در حد خودمون نبینیم و هزاران دلیل برای دور شدن و فاصله گرفتن ....
تمام اینها دلایلی هست که می تونه منطقی باشه و قابل درک . اما یه نکته وجود داره . چقدر تلاش کردیم که او رو متوجه افکار و احساساتمون کنیم و مهمتر از اون چطوری و با چه زبونی ؟ از اون گذشته آیا از خواست های درونی او ، آیا از احساسات و افکار او باخبریم ؟ شاید به همون نسبت که ما خودمون رو صاحب حق و محق می دونیم او هم نسبت به ما و ارتباطش با ما همچین نظری داشته باشه .
از تو سوال می کنم محدثه (که می دونم دلت می خواد این وضعیت تغییر کنه )
آیا تا حالا بدون پیشداوری ، بدون حس انتقام جویی و بدون در نظر گرفتن وظیفه ناشی از همسری به همسرت به عنوان یک انسان و یک مرد که می تونی دوستش داشته باشی و عاشقش باشی نگاه کردی ؟ آیا هیچ وقت سعی کردی بدون حس توهین و تحقیر و قضاوت و فقط برای اینکه فارغ از هرچیز دیگه ای تنها و تنها دوستش بداری بهش نگاه کردی ؟ آیا تا حالا پیش اومده که بدون ادعای حق و صرفا از دریچه ی نگاه او به مسائل نگاه کنی ؟....
می دونم . می دونم که کار خیلی سختیه . بویژه اینکه اگه طرفت باهات همراه نباشه تمام این کارا ممکنه بیفایده به نظر بیاد و حتی سخت وحتی ناممکن ... اما اینم می دونم که وقتی تو بخوای همه چیز شدنیه حتی اگر سخت باشه و زمانبر ...حداقلش اینه که از تحمل این شرایط به مراتب بهتره ... امتحانش که ضرری نداره ، نه ....
محدثه ؛
چیزی که مهمه اینه که این زندگی، زندگی توست و هیچ کسی به اندازه ی تو زیر و بمش رو نمی دونه ... این توئی که می تونی با ابتکار عمل ، با هوشمندی ، با درایت و با مدیریت مناسب زندگیت رو متحول کنی . ...
و در واقع این هنر توئه که چطوری بتونی به نفع زندگیت ، زندگی رو پیش ببری . حالا هرچی هم که من یا هر کس دیگه
بخواد بگه ...
اما من معتقدم این عشقه که عشق می یاره . و مطمئنا این نفرت نیست که زاینده ی محبت و دوست داشتنه ...
بسیارند بهانه های دوری ؛
به دستم بهانه ای بده
دست آویز كوچكی تا در كنار تو باشم
اشاره ای
نوشته ای كه خلاصه در دو واژه
عضلاتی گشاده در چهره و
لبخندی رها
به دستم بهانه ای بده... "رویا زرین"
یه لینک برات می ذارم . شاید خوندن مطالبش بتونه بهت کمک کنه . فقط خواهش می کنم از خوندن اون مطالب خسته نشو و با تعمق و تامل بهشون فکر کن . ضمنا عمل و تمرین رو هیچ وقت فراموش نکن ...
http://www.shamisapsy.com/psy_m_r_khanevadeh.htm
یادت نره کلمات و واژه هایی که در ارتباط بادیگران ازش استفاده می کنیم قدرت جادویی دارن ، مشروط براینکه بدونیم کجا و چطور ازشون استفاده کنیم ...
از صمیم قلب برات آرزوی موفقیت می کنم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)