به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    141
    Array

    RE: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند(از مشکلات پس از جدایی)

    سلام:

    بالهای صداقت عزیزم..لینک زیر را اگر مطالعه کنید شاید تا حدی قبل از پاسخ مریم جان بتوانید به پاسخ سوالهایتان برسید.....
    البته من با شناختی که از مریم جان دارم گمان نکنم بخواهند با مرور خاطرات اون رابطه براشون زنده بشه البته نظر شخصیم بود به هر حال اگر مریم جان تمایل داشتند من هم در خدمت هستم.....




    **ماجرای تلخ من...

  2. کاربر روبرو از پست مفید سارا بانو تشکرکرده است .

    سارا بانو (جمعه 25 دی 88)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند(از مشکلات پس از جدایی)

    مریم عزیز
    حالا واقعا نگرانیتون سوالهای خواهر زاده وبرادر زاده تونه یا اینکه موضوعاتی از بهم خوردن نامزدی براتون پیش اومده ؟
    اگه تمایل داشته باشید می تونید مسائل رو مطرح کنید قطعا با کمک سایرین به نتیجه های خوبی می رسید.

  4. کاربر روبرو از پست مفید baby تشکرکرده است .

    baby (یکشنبه 18 بهمن 88)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 دی 91 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    338
    امتیاز
    4,957
    سطح
    45
    Points: 4,957, Level: 45
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 286 در 92 پست

    Rep Power
    50
    Array

    RE: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند(از مشکلات پس از جدایی)

    قبل ازهر صحبتی از همه دوستان تشکر میکنم،ممنون که وقت گذاشتید
    دوستان فکر کنم یه سوء تفاهمی ایجاد شده که اصلش برمیگرده به این جمله:
    (ازمشکلات پس از جدایی)
    حقیقتش من این جمله را در عنوان تاپیکم نذاشته بودم فکر کنم کار یکی از مدیران محترم هست
    قصد من طرح مشکلات رابطه ی گذشته و اینکه چرا بهم خورد نبود واونشب برادرزاده ام خیلی فکرم رو مشغول کرده بود که این مشکل رو که از سر دل شکستگی زیاد به وجود اومده بود در این تاپیک مطرح کردم.

    نقاب برادر گرامی ممنون،من فکر کنم مرور زمان هم خیلی کمک کنه،آخه بیش ترین سعی خودمو برای حس نکردن این سیگنالها کرده ام.
    مثلا تاریخ عروسی من دقیقا افتاده بود روزی که قرار بود عروسی یکی از صمیمی ترین دوستام باشه.
    منم با توکل به خدا و حفظ آرامش تونستم به خوبی در مراسمش شرکت کنم و حرفهای اطرافیان رو کمرنگ کنم.
    آخه خانوادش و شوهر دوستم ودوستای دیگه ،ما رو در مهمونی یکی از دوستان دیده بودند و میدونستند که عروسی ما هم قرار بوده اون روز باشه، کاملا هم حرفهای مادرش که داشت در مورد من پیش خواهرش با دلسوزی تمام تعریف میکرد رو شنیدم،پچ پچ چند تا دوستان رو هم دیدم ولی به روی خودم نیاوردم
    اکثرا فکر میکردند که من عروسی نمیام، من با رفتنم ثابت کردم که با اون شرایط سخت هم میتونم قوی باشم(ولی انصافا خیلی سخت بود).ولی یه چیزی هیچ وقت یادم نمیره،وقتی داشتم حاضر میشدم برم عروسی دیدم ساعتی از مادرم خبری نیست،بعدش دیدم که انگار اینقدر گریه کرده که از چشماش کاملا معلوم بود.ابرای مادر واقعا سخت تره
    ای روزگار....


    بالهای صداقت دوست داشتنی،ببخشید که جواب سوالای شما رو نمیدم،با خوندن اون تاپیک فکر کنم جواب بعضی از سوالاتونو گرفتید.
    ممنون از توصیتون،خواهرم برای اینکه بتونم همیشه با این محرکات بیرونی کنار بیام برام دعا کن،ممنون
    منم خیلی دوست دارم روزی برسه که هیچ چیزی توی دنیا نتونه آرامشم رو بگیره ،تا الان هم به گفته دوستان و خانوادم خیلی خوب کنار اومدم،البته هرچی بوده همش به لطف خدا بوده.
    این رو هم بگم که در مورد مشکلات با کسی صحبت نکردم ونمیکنم،یعنی به غیر از مادرم کسی نتونست متوجه بشه به من چی گذشت.دوستان زیادی دارم ولی ترجیح دادم در مورد این مشکلم سکوت کنم.



    سارا جان عزیزم،ببخشید که ناراحتت کردم ،نگران نباش من حالم خوبه،دارم به زندگی ادامه میدم .
    من قبلا یک بار به بچه ها گفتم که اون عمو رفته و من هم دوسش ندارم،اتفاقا بهشون هم گفتم که چیزی که زیاده عمو،یکی دیگشو میاریم.خوبه؟ اینا مات به من نگاه میکردند و خواهرزادم که بزرگتره گفت که تو که میگی دروغ بده،تازه اگر عموی دیگه ای بیاد اینجا(اشاره کرد به مبلی که همیشه عموشون می نشست روش) من بهش میگم که تو عموی ما نیستی.من واقعا در این مواقع نمیتونم خیلی خودمو کنترل کنم مجبورم موضوع رو عوض کنم،تا بعد ببینیم چی میشه...حتی خواهرم حرفشو شنید و گفت بعدها چکار کنیم با اینا...
    سارا جان توکلم به خداست ولی تا الان بنده ی خیلی خوبی نبودم که کاملا ازهمه وابستگی ها جدا بشم
    اون احساساتی رو که در مورد گذشتت بیان کردی من هم بسیار تجربه کردم ،البته با کمی تفاوت
    انشاالله خودت بعد از عقد متوجه میشی که به چه اندازه وابستگی و تعلق بعد از اینکه نامزدت رو وارد محیط زندگی خودت و خانوادت کردی بیشتر میشه
    همه ی لحظات برات میشه خاطره
    انشاالله خوشبخت بشی
    عروس خانم نبینم یه وقت به خاطر مشکل من حقیر لحظات قشنگتو خراب کنی ها...


    فرشته مهربان عزیز ممنون ،شما و دوستان جوابهای خوبی به اون تاپیک داده بودید که نشانه ی درک و اطلاعات بالای شما بود، ولی مشکلی که در این تاپیک بیان کردم موضوعش متفاوته.

    babyعزیزحالتون چطوره؟خیلی خوشحال شدم که شما هم به فکر من بودید.
    راستش مشکلات که زیاد بوده،یک بار تصمیم گرفتم بیانشون کنم ولی وسط راه پشیمون شدم،یعنی وقتی میخوام به همه چیز فکر کنم خیلی اذیت میشم.ولی اونشب واقعا حرفهای برادرزادم خیلی پریشونم کرد

  6. 4 کاربر از پست مفید lمریم تشکرکرده اند .

    lمریم (یکشنبه 27 دی 88)

  7. #14
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند(از مشکلات پس از جدایی)

    سلام مریم جان
    من هرگز نمی تونم مثل مادرت برایت باشم
    ولی گوش شنوایی دارم که به درد و دلهای تو گوش کنم
    خانومی بگو تا خالی بشی من هم کشیدم خیلی زیاد کشیدم
    خودتون می دونید الان توی چه اوضاعی هستم
    با من حرف بزن
    خواستم برایت پیام خصوصی بدهم نشد
    ولی من منتظرم

  8. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    بالهای صداقت (یکشنبه 18 بهمن 88)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 91 [ 10:07]
    تاریخ عضویت
    1388-5-23
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    3,209
    سطح
    35
    Points: 3,209, Level: 35
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    345

    تشکرشده 339 در 159 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند(از مشکلات پس از جدایی)

    دوست عزیزم
    یه مطلبی رو با اطمینان صد در صد بهت می گم و اون چیزی نیست جز اینکه
    خدا گر به حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
    امریم عزیز من تک تک اعضای بدنم غم تو رو احساس کردن و از ناراحتی تو ناراحت شدم
    ولی از این خوشحالم که ازدواج نکردی
    عزیزم من خیلی خوب متوجه هستم که یه دختر بعد از اینکه نامزد می شه چقدر وابستگی احساسی به نامزدش پیدا می کنه ولی می خوام از یه چیزهایی برات بگم تا بفهمی غم ت خیلی هم بزرگ نیست
    عزیزم کم نیستن خانم هایی که چندین سال زندگی می کنند با مشقت تمام و زندگی شان را از صفر می سازند
    بچه های را به دنیا می اورند ولی به خاطر مشکلات طلاق می گیرند
    ولی بعد از گذراندن دوران بحران بعد از طلاق دوباره روی پاهایشان می ایستند
    تو که شکر خدا ازدواج نکردی و هنوز جوانی و به امید خدا می توانی بهترین و منطقی ترین ازدواج را در اینده نه چندان دور داشته باشی
    ولی یادت باشه حتما بیای توی تالار از خوشی هایت به ما بگی دوست گلم
    با ارزویی از صمیم قلبم برای خوشبختی تو نازنین
    اتنا

  10. کاربر روبرو از پست مفید اتنا تشکرکرده است .

    اتنا (یکشنبه 18 بهمن 88)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. معرفی مشاور خوب و دلسوز در شیراز
    توسط solhesefid در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 14 خرداد 95, 21:15
  2. به یک گروه دلسوز برای مسائل کاری نیازمندیم!
    توسط rahekhoob در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 خرداد 95, 11:04
  3. چرا بعد از یک عشق پر سوز مرا نادیده گرفت؟
    توسط زانکو در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 خرداد 95, 11:12
  4. دلا بسوز که سوز تو کارها بکند >>>
    توسط فرشته مهربان در انجمن موسیقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 16 اردیبهشت 91, 04:22
  5. بازم اين اس ام اس و ايرانسل هاي خانمان سوز
    توسط ماندگار در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 63
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 دی 87, 11:30

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.