عذاب وجدان!

[amirali_9]

من خیلی بیچاره شدم.می ترسم وقتی بذارم برم یه کاری دسه خودش یده.میده به نظرتون؟
من اونو ناپاک کردم؟
خوب جواب بدید.اگه خونوادم رو تربیتم بیشتر زمان می ذاشتن این جوری به سرم نمیومد.
رتبه 11 کنکور کارشناسی و 2 ارشد به درده من نخورده ظاهرا.تو حل کوچکترین مسئله عاطفی موندم.عذاب وجدان گرفتم و افسرده شدم.نمی دونید چه حالی دارم.
می دونید من چه جوری با سایتتون آشنا شدم؟داشتم راجع به روش های خود کشی تو گوگل سرچ می کردم.این قد تحت فشارم.از همه ی دخترا بدم میاد دیگه.منو چه به این کارا

[نیلوی عاشق]

سلام
خوش اومدین
ادامه تحصیل و یا کار تو خارج از کشور بهونه خوبی واسه جدایی نیست.بهتره یه بهونه دیگه پیدا کنین یا حداقل رک و راست بیاین اینجا و بگین نمیخوامش.
وگرنه من خیلیارو میشناسم که ازدواج کردن و رفتن یا بعد اتمام تحصیلات برگشتن و ازدواج کردن.یعنی غیر ممکن نیست.

[amirali_9]

سلام.خیلی ممنون
من این قدر شجاعت دارم که توی فضای مجازی نخام دروغ بگم.خیاله شما راحت باشه.
فکر می کنید الکیه؟می دونید چه قد هزینه داره؟ما وضعیت مالیمون خوب نیست.یعنی متوسطه.بعدشم پدر دوستم اجازه نمی ده دخترش بیاد خارج.
من خودم می دونم اشتباه کردم.اگه خونده باشید پست های منو متوجه می شید که من گفتم فعلا ازدواج نمی خام بکنم.

[نیلوی عاشق]

شما قصد دارین چقدر اونجا باشین؟برای همیشه؟

[amirali_9]

بله.برای همیشه.ولی درسم 1ساله دیگه تموم میشه.تو این مدت می خام ببینم باید چه کار کنم

[فرهنگ 27]

اون دختر هرکاری کرده با اراده ی خودش بوده.حتی می تونم بگم قبلن هم از این رابطه ها داشته.ولی خودشو به اون راه

زده که پیش تو پاک جلوه بده.به چه بهونه ای هر دو هفته میومد تهران؟به بهونه سر زدن به فامیل؟شهرش تا تهران چه مدت راهه؟

اصلن لازم نیست بابت اون دختر وجدان درد داشته باشی.

[amirali_9]

از شهرشون تا تهران دو ساعت راه بود با ماشین.به بهانه کلاس.صبحا کلاس بود.از ظهر تا عصر با هم بودیم.عصرم بر می گشت.ولی یه جورایی مطمئن هستم من اولین پسره تو زندگیش بودم.

[نیلوی عاشق]

خوب پس با این حساب قصد اقامت دائم دارین درسته؟ولی من بازم میگم اگه واقعا اون دخترو بخواین بالاخره به هم میرسین.ممکنه یه مدت به خاطر شرایطتتون طول بکشه ولی بازم میشه.
ولی اگه قصد حداییتون حتمی و بی برو برگشته راه چاره ش فقط گذشت زمانه.میتونین رفته رفته رابطه رو کمرنگ کنین.با توجه به شرایط روحی و احساساتی بودن اون خانوم این نظر رو دارم.البته من کارشناس نیستم و نظر شخصیمه.

[Serok]

اون دختر هرکاری کرده با اراده ی خودش بوده.حتی می تونم بگم قبلن هم از این رابطه ها داشته.ولی خودشو به اون راه

زده که پیش تو پاک جلوه بده.به چه بهونه ای هر دو هفته میومد تهران؟به بهونه سر زدن به فامیل؟شهرش تا تهران چه مدت راهه؟

اصلن لازم نیست بابت اون دختر وجدان درد داشته باشی.

Carl Sagan یکی از بزرگترین و با اخلاقترین دانشمندانی که تابحال شناخته ام یک جمله خیلی قشنگی گفته: With insufficient data it is easy to go wrong (بدون اطلاعات کافی به راحتی میتوان اشتباه کرد).

فرهنگ جان به نظر بنده حقیر داده هایی که ما در اینجا داریم تنها محدود به جملاتی مختصر و بدون جزئیات هستند که صحت آنها به واسطه شهادت آقا امیر علی عزیز قابل قبول است. به نظر من اون دختر خانم از سر احساسات عاطفی و احتمالاً نیاز به همدم و توجه تن به این گناه دادند. بعید میدونم دختری برای هوس از شهری به شهر دیگه ای سفر کنه مگر آنکه تمام موجودات مذکر دوپای شهر خودشان عیب و نقص دار باشند. بستر برای گناه مطمئناً در همه جا هست و نیازی به سفرهای اینچنینی نبود. علاوه بر اون شاید درست نباشه در غیاب ایشون تهمتی بزنیم که قابل اثبات نباشه. جدا از این عذاب وجدان به واسطه عمل اشتباه اقای امیرعلی و مستقل از سرشت آن دختر خانم هستند. اگر کسی قادر باشه گناهی انجام بده، دلیل بر موجه بودن گناه به واسطه مبتذل بودن طرف مقابلش نیست. هر از گاهی عذاب وجدان کشیدن و فکر کردن به اشتباهات بد نیست :-) جسارت منو ببخشید.

امیرعلی عزیز نظرتون با تحقیق و نامزدی چیه؟ یا اینکه بهشون بگید تا از سفر برمیگردید صبر کنید و بعد تصمیم بگیرید و ببینید آیا بعد از چندسال هنوز تمایل به ازدواج دارید یا نه. به ایشون حق انتخاب و ازدواج قبل از موعد رو هم بدید و اگر قبل از برگشتن شما خواستگاری مناسب داشتند قبول کنند. اینطوری دیگه نه عذاب وجدان میگیرید، نه آن دختر خانم نفرینتان میکند.

نیاز نیست همین الآن برید عروسی کنید، کافیه کمی در آرامش به مسئله فکر کنید. همین :-).

در غیر اینصورت سریعاً رابطه رو قطع کنید و اون بنده خدا رو بلاتکلیف نذارید.

[نادیا-7777]

amirali_9 عزیز
ببخشید دارم رک حرف میزنم
ولی احساس میکنم رابطه شما از دیدن بدن هم و دست زدن بهم کمی فراتر بوده والبته با توجه به اینکه نوشتین
"یه جورایی مطمئن هستم من اولین پسره تو زندگیش بودم. "

ببخشید میشه بفرمایید شما از کجا یه جورایی مطمئن هستین؟؟
اتفاقی بین شما افتاده که این فکرو میکنید و اون خانوم اصرار داره که حتما با هم ازدواج کنید؟

اگر فکرم اشتباهه که روشنم کنید و اگر درسته که بگید چون در اونصورت راهنماییها فرق میکنه.

باتشکر