نصفه شب عینک آفتابی زده بودم.سواروانت شدم.به سیزده به درفکر می کردم واسه کنکوردرس می خوندم.
شلوغی-فوتبال-دختر-زمین-گریه
تشکرشده 24 در 12 پست
نصفه شب عینک آفتابی زده بودم.سواروانت شدم.به سیزده به درفکر می کردم واسه کنکوردرس می خوندم.
شلوغی-فوتبال-دختر-زمین-گریه
تشکرشده 275 در 140 پست
مسابقه فوتبال داشت شروع ميشد. سرمربي منو بعنوان مهاجم توي تركيب اصلي قرار داده بود. خيلي استرس داشتم. جمعيت زيادي براي تماشاي بازي اومده بودن. نميدونم اون دختري كه ديروز ازم امضا گرفته بود، توي تماشاچي ها بود يا نه؟ بازي شروع شد. زمين وضعيت مناسبي نداشت.
...
خلاصه سرتون رو درد نيارم تا دقيقه 93 بدون گل مساوي بوديم، تا اينكه توي اون شلوغي بالاخره اون دختر رو ديدم و بهم گفت كه بايد بازي رو ببريم. گل دقيقه 94 اي توي اون بازي زدم، ورزشگاه رو تركوند. گريه اون دختر رو هنوز كه هنوزه يادمه.
اما... حيف!
قاليچه، آلبالو، گودزيلا، ورود ممنوع، اينترنت
تشکرشده 3,286 در 817 پست
سلام خدمت همه دوستان مخصوصا fnh63 .
راستی شرمنده من متوجه منظور شما نشده بودم .
بله ادامه میدادیم ، نوبت بنده (قاليچه، آلبالو، گودزيلا، ورود ممنوع، اينترنت )
---
داشتم توی حیاط با ملوس بازی میکردم ، نمیدونید ملوس کیه ؟ بابا گودزیلا خودمه دیگه ، کادوی تولدمه بابام برام خریده . وقتی اومدم توی اتاق مادربزرگ یه قالیچه خوشگل روی زمین پهن کرده بود ، داشتم تند تند میومدم که اون قالیچه رو ببینم که یه دفعه خوردم به خواهر کوچیکم اونم تو دستش یه ظرف پر آلبالو بود یه دفعه همش ریخت روی قالیچه . منم دویدم از ترس توی اتاقم رفتم نشستم پشت کامپیوترم وارد اینترنت شدم رفتم که وارد سایت همدردی بشم که یه دفعه به یه اخطار بر خوردم که نوشته بود : ورود ممنوع.
حواس - دل سرد - عزیزم - تلفن - یواشکی
امیدوارم تونسته باشم یادداشت خوبی رو نوشته باشم.
شب بر همگی خوش .
تشکرشده 275 در 140 پست
عالي بود
ولي يه كم دير جواب ندادي؟!
اشكال نداره دوستان با كلمات دوستمون حامد ادامه بدن
پيشنهاد: متنتون رو اول توي word تايپ كنيد و بعد ارسال كنيد. قبل از ارسال هم يكبار اين پست رو refresh كنيد تا مبادا كسي زودتر جواب داده باشه
موفق باشيد![]()
تشکرشده 3,286 در 817 پست
دوباره ویرایش کردم ، شرمنده .
lord.hamed (سه شنبه 13 فروردین 87)
تشکرشده 204 در 87 پست
چند دقیقه پیش تلفن زد.یواشکی گوشی رو برداشتم حواسم بود کسی بیدار نشه.یه سلام و احوالپرسی گرم باهاش کردم و بعد یه جوری که دل سرد نشه گفتم ببین عزیزم الان ساعت 2:23 دقیقه نصف شبه.من دارم می خوابم تو هم بگیر بخواب مثل بچه های خوب.فردا که صبح شد خودم بهت زنگ می زنم.امیدوارم از دستم ناراحت نشده باشه.اصلا شده که شده .آخه الان وقت تلفن زدنه!
اینترنت-سبزه-رودخانه-کمربند ایمنی-رختخواب
تشکرشده 3,286 در 817 پست
وقتی تو اینترنت بودم یه نفر هی میگفت برو بخواب منم میگم بابا صبر کن الان . خلاصه باید برم تو رختخواب کمربند ایمنی رو هم ببندم که یه وقت از روی تخت نیوفتم. میخوام خوابه سبزه ببینم خواب های قشنگ که توش یه رودخانه داشته باشه قد تو .
شب بر همه خوش.
ساعت ؟ - پاشو - گردش - اعصاب - بی کلاس
تشکرشده 275 در 140 پست
رفته بودم توي پارك براي گردش. يه نفر اومد پيشم و گفت: "آقا ببخشيد، ساعت چنده؟" منم گفتم: "ساعتم رو دادم، كارت تلفن گرفتم." اون آقا گفت: "اسم رمز درسته" و پنج ميليون تومن بهم پول داد و گفت: "پاشو، برو آقاي قزاقه منديان رو بكش." منم رفتم.
اونجا منو مجبور كردن با يه دختر بي كلاس ازدواج كنم.
...
ديگه برام اعصاب نمونده ...
جارو، اردك، تخم مرغ، شوفاژ، آر پي جي
تشکرشده 715 در 251 پست
صبح شده و من مثل هر روز از خواب میشم. میرم یه نگاهی تو آینه به دماغ اردکیم می کنم که قراره امروز برم و عملش کنم. از شوق روپام بند نیستم. انگاری دیگه دارم از دست این بینی که نوکش بی شباهت به آر پی جی نیست راحت میشم. می رم مثل هر روز یه تخم مرغ پخته که مامان واسه ام گذاشته برمی دارم و نونهای یخ زده که روی شوفاژه تا یخش آب بشه.
.... حالا از عمل برگشتم خونه و مامانم با دیدنم میگه: ای وای . اون جارو چیه روی صورتت...!
.....
ببخشیدا فعلاً مخ من هنگ کرده و جمله بهتری به ذهنم نیومد. حالا کم کم راه می افتیم.
کفش- اب نبات- صبح- مبل- شلغم
آتنا (سه شنبه 13 فروردین 87)
تشکرشده 3,286 در 817 پست
کفش زیبا داشت نعمتی بس بسیار بزرگ است چون میتوان با آن صبح از خواب بلند شد و روی مبل نشست و جوراب قرمز گل گلی رو به پا داشت وبا میکیدن آب نباتی صورتی به خرید شلغم برای مریض رفت .
بیا - گروه - گربه - جواد آقا - خیلی ممنونم !
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)