به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 19 از 26 نخستنخست ... 91011121314151617181920212223242526 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 181 تا 190 , از مجموع 251
  1. #181
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    71
    Array
    کوچک که بودم پدرم بیمار شد. و تا پایان زندگی بیمار ماند.پدرم تلگرافچی بود.در طراحی دست داشت.خوش خط بود.تار می نواخت. او مرا به نقاشی عادت داد. الفبای تلگراف (مورس) را به من آموخت . در چنان خانه ای خیلی چیزها می شد یاد گرفت.
    من قالی بافی را یاد گرفتم و چند قالیچه ی کوچک از روی نقشه های خودبافتم . چه عشقی به بنایی داشتم. دیوار را خوب می چیدم. طاق ضربی را درست می زدم. آرزو داشتم معمار شوم. حیف،دنبال معماری نرفتم.
    در خانه آرام نداشتم. از هر چه درخت بود بالا می رفتم. از پشت بام می پریدم پایین. من شر بودم. مادرم پیش بینی می کرد که من لاغر خواهم ماند.من هم ماندم. ما بچه های یک خانه نقشه های شیطانی می کشیدیم.
    روز دهم مه 1940 موتور سیکلت عموی بزرگم را دزدیدیم، و مدتی سواری کردیم. دزدی میوه را خیلی زود یاد گرفتیم.از دیوار باغ مردم بالا می رفتیم و انجیر و انار می دزدیدیم.چه کیفی داشت! شب ها در دشت صفی آباد به سینه می خزیدیم تا به جالیز خیار و خربزه نزدیک شویم. تاریکی و اضطراب را میان مشت های خود می فشردیم. تمرین خوبی بود.هنوز دستم نزدیک میوه دچار اضطرابی آشنا می شود.
    خانه ما همسایه صحرا بود. تمام رویاهایم به بیابان راه داشت. پدر و عموهایم شکارچی بودند. همراه آنها به شکار می رفتم.
    بزرگتر که شدم عموی کوچکم تیراندازی را به من یاد داد. اولین پرنده ای که زدم یک سبز قبا بود. هرگز شکار خوشنودم نکرد. اما شکار بود که مرا پیش از سپیده دم به صحرا می کشید و هوای صبح را میان فکرهایم می نشاند. در شکار بود که ارگانیزم طبیعت را بی پرده دیدم. به پوست درخت دست کشیدم. در آب روان دست و رو شستم. در باد روان شدم. چه شوری برای تماشا داشتم!
    اگر یک روز طلوع و غروب آفتاب را نمی دیدم گناهکار بودم. هوای تاریک و روشن مرا اهل مراقبه بار آورد. تماشای مجهول را به من آموخت.
    من سال ها نماز خوانده ام.
    بزرگترها می خواندند، من هم می خواندم. در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند.
    روزی در مسجد بسته بود.بقال سر گذر گفت:"نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید!"
    مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سال ها مذهبی ماندم ، بی آن که خدایی داشته باشم!
    از کتاب هنوز در سفرم ....
    سهراب سپهری



    ویرایش توسط سرشار : پنجشنبه 09 اسفند 97 در ساعت 18:56

  2. 2 کاربر از پست مفید سرشار تشکرکرده اند .

    m.reza91 (دوشنبه 13 اسفند 97)

  3. #182
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,552
    سطح
    100
    Points: 90,552, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,834

    تشکرشده 6,808 در 2,382 پست

    Rep Power
    0
    Array
    .







    ای یارا ،،،،، با غم تو چه تدبیر کنم
    تا به کی ،در غم تو ناله شبگیر کنم،،،

    دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
    مگرش هم، ز سر زلف تو زنجیر کنم،،،

    آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
    در یک نامه محال است که تحریر کنم،،،

    گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
    دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم،،،

    دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
    من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم،،،

    نیست امید صلاحی ز فساد ،حافظ
    چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم .
















    :)
    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 11 اردیبهشت 98 در ساعت 23:34

  4. #183
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نگران آینده‌تی دلشوره داری تو هر حالتی
    نمیدونی چی خوبه چی بد
    نمیدونی چیکار باید کرد
    مسیرت از سنگ پر میشه
    دلت یه وقتایی دلخور میشه از این و اون
    اما بدون که هر چی باید اتفاق بیفته، میفته یه روزی
    نگران نباش!
    چون هر چی که باید اتفاق بیفته، میفته یه روزی
    نگران نباش!
    به خطهای مستقیم مسیرت خیره شو و هیچ وقت اسیر پشت سر نشو
    تو خاطره نرو

    مث باد از کنار آدما رد شو
    بزار پشت سرت بگن بهم
    این دیوونه رو... بگن این دیوونه رو
    تموم دنیا
    اگه دست به دست هم بدن
    سر راه تو یه سد بشن بازم
    اما بدون که هر چی باید اتفاق بیفته، میفته یه روزی
    نگران نباش!
    چون هر چی که باید اتفاق بیفته، میفته یه روزی
    نگران نباش!
    نگران آینده‌تی دلشوره داری تو هر حالتی
    اگه یه وقتایی ترسیدی اگه جواب خوبی رو بدی دیدی
    بدون
    برگشتن ورق نزدیکه دنیا همیشه تنگ و کوچیکه
    یه روزی روبرو میشی با آرزوت
    به خطهای مستقیم مسیرت خیره شو و هیچ وقت اسیر پشت سر نشو
    تو خاطره نرو
    مث باد از کنار آدما رد شو
    بزار پشت سرت بگن به هم
    این دیوونه رو... بگن این دیوونه رو
    تموم دنیا
    اگه دست به دست هم بدن
    سر راه تو یه سد بشن بازم
    اما بدون که هر چی باید اتفاق بیفته، میفته یه روزی
    نگران نباش!
    چون هر چی که باید اتفاق بیفته، میفته یه روزی
    نگران نباش!
    ویرایش توسط خادم رضا : پنجشنبه 12 اردیبهشت 98 در ساعت 08:52

  5. #184
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    رفتیم و پای بر سر دنیا گذاشتیم * کار جهان به اهل جهان واگذاشتیم

    چون آهوی رمیده ز وحشت سرای شهر
    * رفتیم و سر به دامن صحرا گذاشتیم

    بالای هفت پردهٔ نیلی است جای ما
    * پا چون حباب بر سر دریا گذاشتیم

    ما را بس است جلوه‌گه شاهدان قدس
    * دنیا برای مردم دنیا گذاشتیم

    در جستجوی یار دل آزار کس نبود
    * این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم


    *** ***

    ایمن ز دشمنیم که با دشمنیم دوست
    * بنیان زندگی به مدارا گذاشتیم

    صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد
    * هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم

    ما شکوه از کشاکش دوران نمی‌کنیم
    * موجیم و کار خویش به دریا گذاشتیم

    از ما به روزگار حدیث وفا بس است
    * نگذاشتیم گر اثری یا گذاشتیم

    بودیم شمع محفل روشندلان رهی
    * رفتیم و داغ خویش به دلها گذاشتیم



    بخشی از یک غزل
    ویرایش توسط سحر بهاری : جمعه 25 مرداد 98 در ساعت 17:05

  6. #185
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 17 دی 01 [ 01:20]
    تاریخ عضویت
    1398-4-18
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    5,597
    سطح
    48
    Points: 5,597, Level: 48
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    413

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    34
    Array
    دل اسیر کید دهر و تیغ او بر جان ما
    اشک غم با گرد غربت سرمه مژگان ما


    گر ز لطف چرخ گردون بهره ای بر ما نبود
    دست یزدان هم جدا گردیده از دستان ما


    شعله ها زد آتش دل بر فلک اما چه سود
    گلْسِتانی هم نشد این آتش هجران ما


    در دل شب های تیره کرده ام صد آرزو
    آرزو هم خنده ها زد بر شب گریان ما


    حاصل اشک سحرگاه و دل شیدا چه شد
    در سیه چالی سپیدی زینت چشمان ما


    نور دیده گر برفت اما چه غم شاید به خواب
    چند روزی باشد آن شیرین سخن مهمان ما

    مرگ خاموش

  7. #186
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 09:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    571
    امتیاز
    19,722
    سطح
    88
    Points: 19,722, Level: 88
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,233

    تشکرشده 1,419 در 465 پست

    Rep Power
    136
    Array
    سلام.
    Cry گرامی شعر آخری که در تاپیک طایر قدس نوشتید، معنیش چیه؟ ممنون میشم در موردش توضیح بدید. اونجا دسترسی نداشتم که بپرسم.
    اون بیتی که در مورد رهروان سفرکرده عذرخواه هست چطور؟

    راستش چند روز پیش، فالی که گرفتم این شعر بود.
    ویرایش توسط zolal : شنبه 26 مرداد 98 در ساعت 23:02

  8. کاربر روبرو از پست مفید zolal تشکرکرده است .

    Mvaz (جمعه 15 شهریور 98)

  9. #187
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 17 دی 01 [ 01:20]
    تاریخ عضویت
    1398-4-18
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    5,597
    سطح
    48
    Points: 5,597, Level: 48
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    413

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    34
    Array
    گلی پژمرده حالم من که روزی باغِبانی داشت
    عجب از کار این دوران که در یادش فراموشم

    چو اسپندی که بر آتش زند فریاد بی حاصل
    چه آتش بر در دلم دارم ولی از شکوه خاموشم

    به تلخی دیده ای زهری ز جامِ عاشقان تلخ تر
    چو عطر دلبرم دارد چه شیرین است می نوشم

    به جان دادی هزاران دردُ بر دل بیکران رنجی
    فغان از این شب تاریک که با غم من هم آغوشم

    مرگ خاموش
    (قسمتی از یک غزل)

  10. کاربر روبرو از پست مفید زونیام تشکرکرده است .

    سحر بهاری (سه شنبه 19 شهریور 98)

  11. #188
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 09:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    571
    امتیاز
    19,722
    سطح
    88
    Points: 19,722, Level: 88
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,233

    تشکرشده 1,419 در 465 پست

    Rep Power
    136
    Array
    بیا که قصر امل سخت سست بنیادست

    بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

    ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست

    چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب

    سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست

    که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین

    نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست

    تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر

    ندانمت که در این دامگه چه افتادست

    نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر

    که این حدیث ز پیر طریقتم یادست

    غم جهان مخور و پند من مبر از یاد

    که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست

    رضا به داده بده وز جبین گره بگشای

    که بر من و تو در اختیار نگشادست

    مجو درستی عهد از جهان سست نهاد

    که این عجوز عروس هزاردامادست

    نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل

    بنال بلبل بی دل که جای فریادست

    حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ

    قبول خاطر و لطف سخن خدادادست

    حافظ


    پ.ن : جناب cry، ممنونم دیگه نیازی به زحمت شما نیست. تفسیر و معنی اون شعر رو پیدا کردم.

  12. 2 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    Mvaz (جمعه 15 شهریور 98), سحر بهاری (سه شنبه 19 شهریور 98)

  13. #189
    ((( مشاور خانواده ))) آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 10:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,441
    امتیاز
    288,288
    سطح
    100
    Points: 288,288, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,618

    تشکرشده 37,119 در 7,019 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش
    خون انگوری نخورده باده شان هم خون خویش
    ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
    بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش
    باده گلگونه است بر رخسار بیماران غم
    ما خوش از رنگ خودیم و چهره گلگون خویش

    خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال
    هر غمی بر گرد ما گردید شد در خون خویش

    باده غمگینان خورند و ما ز می خوشدلتریم
    رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش

  14. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Mvaz (چهارشنبه 20 شهریور 98), zolal (جمعه 22 شهریور 98), سحر بهاری (چهارشنبه 20 شهریور 98)

  15. #190
    ((( مشاور خانواده ))) آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 10:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,441
    امتیاز
    288,288
    سطح
    100
    Points: 288,288, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,618

    تشکرشده 37,119 در 7,019 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    • من که صلحم دایما با این پدر ** این جهان چون جنتستم در نظر
    • هر زمان نو صورتی و نو جمال ** تا ز نو دیدن فرو میرد ملال
    • من همی‌بینم جهان را پر نعیم ** آبها از چشمه‌ها جوشان مقیم
    • بانگ آبش می‌رسد در گوش من ** مست می‌گردد ضمیر و هوش من
    • شاخه‌ها رقصان شده چون تایبان ** برگها کف‌زن مثال مطربان
    • برق آیینه‌ست لامع از نمد ** گر نماید آینه تا چون بود
    • از هزاران می‌نگویم من یکی ** ز آنک آکندست هر گوش از شکی
    • پیش وهم این گفت مژده دادنست ** عقل گوید مژده چه نقد منست


  16. 2 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Mvaz (چهارشنبه 20 شهریور 98), سحر بهاری (چهارشنبه 20 شهریور 98)


 
صفحه 19 از 26 نخستنخست ... 91011121314151617181920212223242526 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عذاب وجدان بی پایان منو به مرز جنون رسونده
    توسط عشق آفرین در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 08 شهریور 93, 12:17
  2. سوژه‌ای به شیرینی چند همسری!
    توسط lord.hamed در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 دی 92, 23:02
  3. سوژه خنده های ایرانی (عکس )
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 دی 91, 12:16
  4. در سوگ حامد 65 !
    توسط meysamm در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 11 تیر 90, 04:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.