همه بیمار پرستان ز غمم سیر شدند
آنکه این غم خورد امروز شمائید همه
تشکرشده 116 در 62 پست
همه بیمار پرستان ز غمم سیر شدند
آنکه این غم خورد امروز شمائید همه
تشکرشده 191 در 101 پست
هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفته تر ز عنقا باشد
کاندر صدف از نهفتگی گردد در
آن قطره که راز دل دریا باشد
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم...
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
هر ملولی که تو را دید و خوش و تازه نشد
آب نابش تیره باد و آتشش بادا رماد
خوابناکی که صباحت دید وز جا برنجست
چشم بختش خفته بادا تا الی یوم المعاد
تشکرشده 116 در 62 پست
دل در جهان مبندو به مستی سوال کن
از فیض جام و قصه ی جمشید کامکار
تشکرشده 191 در 101 پست
روزی که فلک از تو بریده است مرا
کس با لب پر خنده ندیده است مرا
چندان غم هجران تو بر دل دارم
من دانم و آنکه آفریده است مرا
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم...
تشکرشده 116 در 62 پست
ای نسیم منزل لیلی خدا را تا به کی
ربع را برهم زنم اطلال را جیحون کنم
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
ما را خدا از بهر چه آورد بهر شور و شر
دیوانگان را می کند زنجیر او دیوانه تر
ای عشق شوخ بوالعجب آورده جان را در طرب
آری درآ هر نیم شب بر جان مست بی خبر
تشکرشده 45 در 28 پست
روزها رفتند و من ديگر
خود نمي دانم كدامينم
آن من سر سخت مغرورم
يا من مغلوب ديرينم؟
تشکرشده 116 در 62 پست
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
تشکرشده 375 در 164 پست
اي دوست بيا تا غم فردا نخوريم
اين يكدم عمر را غنيمت شمريم
فردا كه از اين عمر گران درگذريم
با صدهزار سالگان سر به سريم
او مـانده و قلب آهنـــی تان مردم!
یا می نگـرد به دشمنی تان مردم!
این پاسخ لطف یک درخت است؟تبر؟
لعنت به نمکدان شکنی تان ! مردم!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)