فضای خونواده ما همیشه متشنج نا آرام بوده! فضای سوظن شدیدی که همیشه رو زندگی ما سایه داشت! کتک خوردن خواهر و مادر و حتی ما! پدر من فوق العاده عصبی بود و وقتی دعوا می شد حرفهایی به مادرم می زد که من شرم دارم از گفتنش!
تشکرشده 11 در 8 پست
فضای خونواده ما همیشه متشنج نا آرام بوده! فضای سوظن شدیدی که همیشه رو زندگی ما سایه داشت! کتک خوردن خواهر و مادر و حتی ما! پدر من فوق العاده عصبی بود و وقتی دعوا می شد حرفهایی به مادرم می زد که من شرم دارم از گفتنش!
تشکرشده 165 در 92 پست
زندگی در اینطور خانواده ای واقعا سخت هست.
این جو هر چند فرزندان مقاومت کنند و تاثیر کمتری بپذیرند ٫ به طور ناخودآگاه روی فرزندان اثرگذار هست.احتمالا روی شما هم بی اثر نبوده است.
اولین چیزی که به نظر من شما باید متوجه باشید اینه که سوظن بدون دلیل اصلا معنی نداره و مثل تهمت زدن هست چه برسه به اینکه دلایل زیادی هم نشان دهنده درست نبودن این سوظن هست.
مثلا آیا شما به نامزدتون حق میدید که در مورد شما بدون دلیل خاصی سوظن داشته باشه.
سوال: برخورد شما با پدرتان چگونه است؟
محمدصالح (جمعه 25 دی 88)
تشکرشده 11 در 8 پست
ببینید من قبول دارم نباید سوظن داشته باشم! اما واقعا نمی دونم به چه دلیل احمقانه ای این باور برای من پیش اومده که وقتی حتی من پیشنهاد ارتباط عاشقانه یا تماسی رو می دم و یا یکی دوبار صحبت مسائل جنسی رو پیش می کشم دختر باید کاملا مقاومت کنه!!نوشته اصلی توسط محمدصالح
این باورخودخواهانه الان بیشتر آزارم می ده. بیشتر مشکل من اینه که وقتی یک چیز در ذهن من رفت خارج شدنش با کرام الکتابینه!! این دختر حتی وقتی من بهش گفتم ممکنه به هم نرسیم من رو بابت بوسه هام مواخذه کرد و گفت تو بی مسئولیت بودی که وقتی رابطه قطعی نیست اینکار رو کردی و من احساس ناپاکی می کنم و گریه کرد!! ولی باز هم این فکر مثل کرمی که ذهنمو بخوره میاد تو ذهنم که چرا؟!! تصور می کنم مشکل من مشکل شدید روانکاوی باشه. من چند روز اخیر به شدت به مصرف سیگار رو آوردم(برای اولین بار در زندگیم) و احساس می کنم که آرامش بخشه. این احساسم تا چه حد درسته!
من از پدرم سالهاست جدا زندگی می کنم.
chashmdarrah (جمعه 25 دی 88)
تشکرشده 286 در 92 پست
دوست گرامی با مصرف سیگار شاید در ابتدا احساس خوبی پیدا کنی ولی بعدش چی؟؟
من در تاپیک قبلیتون یک ارسال داشتم ،امیدوارم دوباره سری بهش بزنید.
باور کنید کوتاهترین و بهترین راهه،سعی کنید این شاهراه در زندگیتون باز بشه،شاید الان بهترین فرصت باشه ،از دست ندین
من اصلا روابط قبل از ازدواج رو قبول ندارم ولی حالا که برای شما پیش اومده بهتره قبل از فکر کردن به هر چیزی فکر اون دختر باشید
بعضی وقتا ما آدما خیلی از اصل دور میشیم،باید خیلی حواسمون باشه.
خیلی وقتا بازی با آینده دختری از جنایت های سنگین هم سنگینتره،البته این جور که پیداست شما مسئولیت قبول کردید،خوبه
مواظب باشید
lمریم (چهارشنبه 10 شهریور 89)
تشکرشده 165 در 92 پست
با سلام خدمت چشم درراه گرامینوشته اصلی توسط chashmdarrah
حالا که خدا رو شکر میدونی که سوظنت بی مورد هست سعی کن توجه خودت رو به این افکار بی پایه کم کنی.
اگر یه گوشه ای بنشینی این افکار خود به خود به دوباره به سراغت میاد.
یه دلیلی هم که سیگار احساس خوبی بهت میده همینه که کمکت میکنه فکرت برای مدتی از اون موضوع منحرف بشه.
به نظر من میتونی با فعالیتهای دیگه ای که مفید هم باشه فکرت رو از این وسواس دور کنی.
اوایل ممکنه کار سختی باشه ولی کم کم راحتتر میشه و بلاخره به طوری میشه که از اینکه یکروزی این فکرها ذهنتو اشغال کرده بود خندت میگیره.
پس دوباره خلاصه تکرار میکنم که اول باید متوجه بشی که شک و سوظنت بی مورده که شما این مرحله را انجام دادی. دوم حالا که فهمیدی این فکر اشتباهه توجهت را به چیزهای دیگه که مورد علاقه خودت هست جلب کنی.
موفق باشی
محمدصالح (جمعه 25 دی 88)
تشکرشده 11 در 8 پست
من اون بخش رو خوندم. ولی واقعا سر در نمیارم. من براي گرفتن تصميم قطعی نیاز مند این هستم کهنوشته اصلی توسط lمریم
1- این افکار از ذهن من خارج بشه!
2- ترسی از این قضیه که در من از ضربه خوردن دختر هست از بین بره. هر چند می دونم و نمی خوام ضربه ای بزنم ولي 1 درصد هم نمی خوام به خاطر ضربه نخوردن اون باشه که به رابطه ادامه مي دم. اين یه خیانت به اونه!
برام دعا کنید!
تشکرشده 5 در 4 پست
به نظر من اصلا بحث سوئ ظن نیست.. خیل قضیه پیچیده تره..
به نظر من شما به خاطر تفکرتون و تاثیری که از پدرتون گرفتید...ملاکتون برای انتخاب همسر کااااااااااملا پاکی بوده.. یعنی یک دختر آفتاب مهتاب ندیده انتخاب کردید.. که مباداااااااااااااااا.... اما بازم سوء ظن دارید.. ؟
من شک دارم شما علاقه واقعی به اون دختر داشته باشید...!!!!
شاید دخترای دیگه ای بودند که بیشتر دوستشون داشتید..اما به دلیل شکاکی روی اون ها عیب گذاشتید و سراغشان نرفتید...
احساس میکنم دلت میخواد انقدر دنبال دختره بدوی و انقدر مقاومت کنه تا بش علاقه مند شی و براش ارزش قائل شی..
به نظر من بحث سوء ظن فقط نیست...شما دوست داری اون نه بت بگه تا دنبالش بدوی..
میتون بگم شرایطت خیلی سخته.. درک میکنم
bahar_tara (چهارشنبه 10 شهریور 89)
تشکرشده 11 در 8 پست
تا حدودی اين درسته! فکر می کنم تا حدی هم بین همه آقایون عموميت داره!
ولی من بیش از همه وقتی درگیر این فکرها می شم که از لحاظ کلامي و احساسی ساپورت نشم! متاسفانه در این رابطه ایشون خيلی توانایی بروز احساساتش رو نداره! و فکر من به جاهای دیگری می ره1
تشکرشده 5 در 4 پست
نوشته اصلی توسط chashmdarrah
خیلی طبیعیه!!!
دختری که تمام عمر به اسم پاکی جلوی تمام احساساتش نسبت به مردا رو گرفته، معلومه که قدرت ابراز احساسات نداره!!!
من بازم به علاقه شما به ایشون شک دارم... شما فقط به خاطر پاکیش دنبالش رفتی، نه عشق و علاقه
تشکرشده 65 در 31 پست
منم زياد ديد خوبي نسبت به افرادي كه راحت حاضر به هر رابطه اي ميشن ندارم.
فرقم اينه كه اگه پيش بياد به راحتي آب خوردن شخص مورد نظر رو ميذارم كنار ( كه تا الان پيش نيومده )
كسيم اگر در موردم بدبين باشه ميذارمش كنار هدف از ازدواج آرامش بيشتره نه اينكه يكي صبح تا شب شك كنه و واسه طرف مقابل جاي نفس كشيدن نذاره پس چه بهتر كه جلوش گرفته شده
دوستانه مي گم اگر گذشته خوب و پاكي نداشتيد حتي اگر يه دختر آفتاب مهتاب نديده هم نصيبتون بشه و شما بازم ناپاك باشيد به بدترين نحو زهرشو مي ريزه
اگرم نه كه غصه اي نداره
الخبيثت للخبيثين و الخبيثون للخبيثت و الطيبت للطيبين و الطيبون للطيبت اولئك مبرون مما يقولون لهم مغفرة و رزق كريم
آيه 26 سوره نور
در 99 % موارد خانومايي كه مورد شك واقع ميشن پاكن كه البته در خيلي موارد خودشون هم زمينه رو به وجود ميارن
شما توي يه پست ديگه گفته بوديد كه بهش گفتين بدبينين اما نه نسبت به اون
بدبيني چيزيه كه چشم و حالت حرف زدن و .... اون رو به راحتي لو ميده .
هرچي زودتر پيش مشاور بريد و درمانش كنيد خودتون راحت تر ميشيد.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)