درک تصمیمات عاشقانه:
این تمرین گام بعدی است.
تمرین: نمایش برنامه ریزی احساسی
مرحله 1- فهرستی از رویدادها و تجربیات آزاردهنده ای که از دوران کودکی تا هنگام ترک خانه داشته اید تهیه کنید. رویدادهایی همچون: اعتیاد یکی از والدین، تنبیه شدن یا مورد تمسخر قرار گرفتن توسط دیگران و ......
مرحله 2- با دقت به آنچه در فهرست نوشته اید بیندیشید و از خود بپرسید: پس از رویدادهای فوق چه تصمیمات تازه ای در مورد خودم ، دیگران یا زندگی شخصی گرفتم؟
آنگاه پاسخ را در برابر خاطره مربوط بنویسید. لطفاً برای این کار وقت کافی در نظر بگیرید. اگر در موردی چیزی به ذهنتان نرسید به سراغ بعدی بروید و مدتی بعد به این مورد رسیدگی کنید. اگر بسیاری از تصمیمات شما مشابه شدند هرگز دچار شگفتی نشوید.
مرحله 3- پس از اینکه تصمیمات را نوشتید خوب بیندیشید و بعد برنامه ریزی احساسی خود بنویسید. مشکلترین و مهمترین مرحله تمرین همین است. شاید نیاز به چند روز وقت داشته باشید تا در این باره بیندیشید و با دوستان یا همسرتان مشورت کنید. این فرصت برای نوشتن واضح نظرتان و افزودن برداشتها و اندیشه های تازه مغتنم است.
چرا عاشق می شویم:
برنامه ریزی احساسی در گزینش افراد برای عشق ورزیدن از شیوه های گوناگون پیروی میکند:
سندرم «بازگشت به خانه»:
انسانها به شبیه خودشان جذب می شوند. ما دوست داریم هر شب در سمت مشخصی از بستر بخوابیم. در محل کار، اتومبیلمان را در همان جای همیشگی متوقف کنیم و تعطیلاتمان را در همان محلی که همیشه می رویم بگذرانیم. «بازگشت به شبیه» غریزه ای قوی است که در این دنیای تغییر پذیر به زندگی ما استمرار و ایمنی می بخشد. متأسفانه این غریزه می تواند بر خلاف آرزوها و اهداف انسان عمل کند.
ما غالباً در جستجوی موقعیتهای احساسی ویژه ای هستیم که در دوران کودکی نیز داشته ایم، خواه این احساسات مثبت باشند یا منفی..
برای مثال اینگونه مطلب را بیان می کنیم که : در دوران کودکی خانه شما محل امنیت و عشق بود. هرچند گاهی نیز سرشار از خشونت و آشفتگی می شد. ولی همچنان خانه بود. در خانه سیر می شدید. جایی برای خوابیدن داشتید و به نوعی مورد توجه قرار می گرفتید. بنابراین عشق همواره در ذهنتان خانه را تداعی می کند. اما خانه واژه های دیگری را هم در ذهن تداعی می کنند. مثلاً اگر پدر و مادر پیوسته با هم در حال دعوا بودند، شما در ذهن خود این معادله را می سازید: خانه = آشفتگی ، یا اگر به شما توجه نمی کردند این معادله را می سازید: خانه= تنهایی
بر اساس معادلات ریاضی وقتی a=b و a=c، نهایتاً b=c
در مورد معادله خانه و عشق هم همینطور است. یعنی وقتی خانه = عشق و خانه = آشفتگی د رنهایت شما در ذهنتان این را می پرورانید که : عشق = آشفتگی
یا اگر خانه = عشق و خانه = تنهایی نهایتاً فکر می کنید: عشق = تنهایی
ذهن شما هرگونه تداعی در مورد خانه را برابر با عشق می گیرد. اگر خانه برای تداعی کننده آشفتگی و ترس و تنهایی است بدنبال کسانی می رویدکه به شما در ایجاد رابطه ای سرشار از اندوه و آشفتگی کمک کنند. اشخاصی که به شما عشق و محبت کافی نداشته باشند تا بتوانید احساس تنهایی کنید.
ادامه دارد......
علاقه مندی ها (Bookmarks)