* موتور جست وجوی آدمیت *

[m.mouod]

سلام




نمی دانم امروزه موتور جستجوی آدمیت در وجود آدمها ، چقدر از جستجوگرهای دنیای اینترنت ، مثل گوگل و یاهو اهمیت بیشتری دارد ؟اگر بخواهید موفقیت را در وجودتان دنبال کنید ، چه گزارشهای خبری و تصویری ای را در فایل خاطرتان مرور خواهید کرد ؟

برای کارهای معوقه و برنامه های پیش رو چه اطلاعاتی را یاد خواهید آورد ؟

اگر بخواهید در رابر راههای بیشمار انتخاب شیوه زندگی خود تصمیم بگیرید ، کدام سایت را برمی گزینید ؟

آیا اگر در زمان جنگ بودی ، حاضر بودی دانشگاه یا حوزه را رها کنی و به جبهه بروی ؟

اگر در زمان پهلوی بودی در آن عصر خفقان ، چه شیوه زندگی یا مبارزه ای را انتخاب می کردی ؟
در این دوره با چالش های هسته ای و علمی چطور ؟ چند مرده حلاجی ؟تصمیمت در مورد برخورد ا دنیا چیست ؟ برای مردن چی؟ و حتی چگونه مردن ، برای بیخیالترین فرد ، خواهی نخواهی یک تصمیم است .

اگر با عزت مردن تاوان سنگینی داشته باشد ، آیا منتظر مرگ طبیعی می نشینی ؟

اگر هر کدام از ما روس سایت وجدان سرچ کنیم خمیازه گناهانی را خواهیم دیدکه خیلی ها را آرام به خواب غفلت می کشاند.فضیلت محسوس خیلی ها ، ریای اندامشان است و نیت درونشان آغازگر منفعت طلبی شان .اما مگر می شود همه چیز را دید و مرور کرد ؟

به دلیل خودخواهی ، خیلی از سایت های گناهانمان را نمی توانیم بیابیم و خیلی از آنها به دلیل پایین بودن قدرت کارت گرافیکی روحی و سرعت پایین خدمات دهی عبادی و فکری ، هیچ وقت در دسترس نیستند . در حالیکه مرتب به سطر و فایل این گناهان کنترل نشده در وجودمان افزوده میشود و پرونده های آنچنانی اعمالمان رقم می خورند و اگر محک امتحان الهی و ویروس عذاب ما را با خود نیاورد و برنامه ای درست و جدید پیش پایمان نگذارد،
می رسد روزی کهتمام کارآیی اراده مان را از دست بدهیم و آتش عذاب در پیش رو خواهد بود. بعضی تصمیمات زندگی در عین سادگی مردان بزرگ می طلبند .مردانی با اراده هایی قوی ، به اندازه یک عمر

همچون این سئوال : « آیا هر کس را احسن الخالقین بودن راضی اش نمی کند ، گناه ارضایش می کند ؟ »

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت بود همت شحنه نجف

منبع : ماهنامه پرسمان ، شماره 75/74

[حسین پور]

سلام...و سپاس فراوان از دوست بزرگوار بخاطر ایجاد تاپیک های پرمحتوا.

به نظر من::::
""به همین سادگی"""::>گاهی افراد به همین سادگی غفلت می کنند و گاهی به همین سادگی آگاه می شوند.
از نادانی و غفلت تا آگاهی فاصله ای نیست....تنها یک رشته میان آنها را پوشانده و آن هم چیزی نیست جز ""به همین سادگی".

به همین سادگی عشق می ورزیم ..به همین سادگی نفرت.
فاصله ی عشق و نفرت هم زیاد نیست...عشق مقابل نفرت قرار دارد ..عشق بدون نفرت معنایی ندارد.تنها عاملی که عشق را به نفرت کامل تبدیل می کند چیزی نیست جز ""به همین سادگی".

به همین سادگی بارها از کنار گناهانمان می گذریم...به همین سادگی بارها بخاطر گناهانمان طلب آمرزش داریم.
فاصله بین غرور و تواضع هم زیاد نیست....اتش غرور را با تواضع جواب می توان داد ولی تنها راه تبدیل تواضع به غرور تاری بیش نیست همان تاری که ""به همین سادگیست"

به همین سادگی خدا را فراموش می کنیم.....به همین سادگی با یادش زنده ایم
فاصله ای بین فراموش کردن و به یاد داشتن نیست....اگر خود را به یاد داشته باشی محال است خداوند را از یاد بری.. اصل به یاد داشتن هم چیزی نیست جز به "همین سادگی".

آخر یادم رفت بگوییم "به همین سادگی" چیست؟؟؟
به همین سادگی >>>>>مرزیست میان دوست داشتن خود و دیگران یا عدم هر دو.