به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 اردیبهشت 88 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1388-2-14
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    2,874
    سطح
    32
    Points: 2,874, Level: 32
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    دوستان سلام.
    ممنون از نظراتی که دادین. اول از همه تو جواب اون دوست عزیزمون آقا کامران که گفتن:
    ..و نکته بعدی اینکه دور ازدواج با فامیل رو خط بکش.......از من گفتن.......دلایلش رو هم خودت بهتر باید بدونی!...
    باید بگن ما به هیچ وجه با هم رابطه ی فامیلی نداریم اینکه من به پدر ایشون میگم عمو و بچه های ایشون هم به پدر من میگن عمو دلیلش اینه که ما دوتا خونواده خیلی به هم نزدیک هستیم و پدرامون باهم مثل دو تا برادر و مادرامون هم باهم مثل دوتا خواهر میموننن.
    در جواب سوال rsrs1380 عزیز که پرسیدن:
    میشه بگید رابطه دوستی ایشون با اون آقا چطور بوده؟
    من موقع پاسخ به این سوال فکر کردم ایشون خواستگار اون خانم هستن و در حال شناخت باهم؟
    میشه بگید رایطه دوستتون دقیقا با خانم مورد علاقه شما چیه؟
    دوستن یا در حال شناخت برای ازدواج زیر نظر خانواده؟
    فقط و فقط یه رابطه ی دوستی که از یه دوستی بچه گانه شروع شد و چون به درازا کشید تبدیل به خواستن همدیگه شد. و خونواده ی دختر هم میشه گفت به این خاطر با پسر مخالف نیستن که کس دیگه ای خواستگار دختره نبوده و یا اگر بوده از اون پسره سطح پایین تر بوده.
    در جواب عزیرانی هم که گفتن با خود دختره صحبت کنم باید بی تعارف بگم من تو این زمینه همون طور که تو پست اولم اشاره کردم صفر کیلومتر هستم و تا حالا با هیچ دختری صحبت نکردم و وقتی میخوام با یه دختر صحبت کنم دست و پام میلرزه دیگه چه برسه به اینکه اون شخص کسی باشه که تمام وجودم رو از خودش پر کرده.
    صحبت از شک کردن و مضنون شدن هم نیست چون هم پسره رو میشناسم و هم دختره و کاملا اطمینان دارم که هیچ رابطه ای تو زمان دوستی بینشون نبوده.
    ولی خوب یه چیزی که منو به فکر واداشته اینه که:
    ببینید بچه ها این دختر از کلاس دوم راهنمایی با پسره دوست شده. یعنی زمانی که تازه با این مسائل آشنا شده این پسره اومده و باهاش دوست شده و خودش رو ملکه ی ذهن اون دختر کرده. حالا من حرفم اینه که شاید چون فقط این پسر تو زندگی این دختر بوده و کس دیگه های غیر از اون وجود نداشته باعث شده که دختره فکر کنه تنها کسی که میتونه دوستش داشته باشه همون پسره هست چون کس دیگه های تو زندگیش نبوده و اگر من هم پا پیش بذارم شاید دختره بفهمه که زندگی چیزایی که از زندگی میخواد فقط تو اون یه نفر ختم نمیشه و کسای دیگه ای هم هستن که بتونن اون آرزو ها رو به شکل بهتری براش بر آورده کنن. نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه.
    در هر صورت از تمام عزیزان ممنونم که جواب دادن. منتظر کمک های دیگه ی شما عزیزان هم هستم.
    متشکرم.
    یا علی مدد

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 مهر 91 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1387-10-27
    نوشته ها
    133
    امتیاز
    3,746
    سطح
    38
    Points: 3,746, Level: 38
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 93 در 40 پست

    Rep Power
    29
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    دوست عزیز،
    با سلام و خوشامد گویی.
    اگر شما همانگونه که ذکر کردید از هر نظر به دوست ایشون برتری دارید، و از نظر احساسی هم ایشون را دوست دارید، شناخت کافی هم که وجود داره، پس چه دلیلی برای نگرانی وجود داره؟ می تونید با اعتماد به نفس و اطمینان از طریق خانوادتون اقدام کنید.
    به نظر من جای نگرانی و عذاب وجدان وجود نداره، چون اون آقا اگر واقعا ایشان را دوست داشت، قدمی در راه ازدواج با ایشان بر میداشت. حالا که بعد از گذشت چندین سال رابطه به ازدواج ختم نشده، حتما عشقی هم در کار نیست. به نظر من صرفا عادته.
    ولی با این حال نظر شخصی بنده این است که برای ازدواج منطق را بر احساس ارجح بدانید. اگر منطقا دختر مناسبی است، احساستان هم که با او همراه است ، پس جای نگرانی نیست.
    براتون آرزوی توفیق دارم.

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 اردیبهشت 88 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1388-2-14
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    2,874
    سطح
    32
    Points: 2,874, Level: 32
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    سلام
    سارا خانم از جوابتون ممنونم. خدای نکرده قصد تعریف کردن از خودم رو ندارم ولی باید بگم که اون طور که خودم فکر میکنم در اکثر جهات از اون رفیقم سر تر هستم(بازم میگم خدای نکرده قصد تعریف کردن از خودم ندارم) البته از لحاظ شکل ظاهری و قیافه رفیقم از من بهتر و خوش چهره تر هستن.
    در ضمن مورد دیگه ای که وجود داره اینه که تازه رفیق ما میخواد برای ازدواج اقدام کنه و پا جلو بذاره اینه که منو دچار عذاب وجدان کرده و حس میکنم دارم در حقش نامردی میکنم.
    در مورد اون نکته ای هم که اخر پستتون ذکر کردین که ازدواج باید بیشتر براساس منطق باشه تا احساسات کاملا با شما موافقم و فکر میکنم تا حدود زیادی بر روی همین اصل تصمیم گیری کردم. همون طور هم که تو اولیت پستم اشاره کردم اول نشستم با خودم فکر کردم که آیا این دختر از لحاظ فکری ، عقیدتی، سطح زندگی و....... با من همخونی داره یا نه و وقتی که دیدم در تمام این موارد باهم همخونی داریم خود به خود عاملی به اسم دوست داشتن اومد وسط که باعث شد فکر به این دختر خانوم شب و روزم رو به خودش اختصتص بده.
    ازتون ممنونم.
    یا علی مدد

  4. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 اسفند 89 [ 17:10]
    تاریخ عضویت
    1387-10-05
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,701
    سطح
    38
    Points: 3,701, Level: 38
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 42 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    سلام
    دوست عزیز
    قبل از هرچیز فکر کن وببین ایا بعد از ازدواج که اگر قسمت شد ایا مسئله دوستی قبل این دختر خللی در افکار وعقیده شما نسبت به ان ایجاد میکند یا خیر اخه خیلی ها هستند که یکی را میخواهند وبا هر شرایطی نسبت به ازدواج اصرار میکنند وبعد گذشته طرف که چکار کرده وباکی بوده عذابشون میده ومشکلاتی پیش میاره و خصوصا شک وتردید مثل خوره به جونشون می افتد که ایادیگه اون طرفو دوست داره یانه و.... حال اگر این مسائل برای تو دراینده مهم نمیباشدو میدانی گذشته طرف به هرنحو بوده پاک میشود ابتدا با خود دختر صحبت کن
    وببین عقیده اون چی هست و سپس اگر موافق بود با خانواده مطرح کن

  5. کاربر روبرو از پست مفید خسته ام تشکرکرده است .

    خسته ام (سه شنبه 15 اردیبهشت 88)

  6. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 مرداد 88 [ 16:57]
    تاریخ عضویت
    1388-2-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,810
    سطح
    32
    Points: 2,810, Level: 32
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط انديشه
    سلام...
    من با نظر نقاب عزيز موافقم...
    ضمنا مجتبي عزيز حرف شما درست،اما شايد ذهنيت بدبيني براي ايشون پيش نيومده باشه اما شما با اين صحبتتان فكر نمي كنيد اين ذهنيت رو براي ايشون خلق ميكنيد؟
    فک نکنم با حرفای من چنین ذهنیتی ایجاد بشه . این یه واقعیته و من به عنوان یه فرد مذکر میدونم که این مشکلات میتونه تو زندگیه آدم پیش بیاد و حتما قرار نیست فرد بدبین باشه ممکنه بدبینی بعد ها به وجود بیاد برای مثال با چند بار دعوای الکی و دیر اومدن همسرشون به خونه و غیره خود به خود میتونه این ذهنیت ایجاد بشه .

  7. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 اردیبهشت 88 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1388-2-14
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    2,874
    سطح
    32
    Points: 2,874, Level: 32
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    سلام
    دوست عزیز
    قبل از هرچیز فکر کن وببین ایا بعد از ازدواج که اگر قسمت شد ایا مسئله دوستی قبل این دختر خللی در افکار وعقیده شما نسبت به ان ایجاد میکند یا خیر اخه خیلی ها هستند که یکی را میخواهند وبا هر شرایطی نسبت به ازدواج اصرار میکنند وبعد گذشته طرف که چکار کرده وباکی بوده عذابشون میده ومشکلاتی پیش میاره و خصوصا شک وتردید مثل خوره به جونشون می افتد که ایادیگه اون طرفو دوست داره یانه و.
    سلام
    از این جهت هیچ مشکل و کوچکترین شکی ندارم چون کسی هم خود دختره رو کاملا میشناسم و هم پسره رو چون پسره رفیق چندین ساله ی من هست و کاملا مطمئن هستم کوچکترین ارتباطی که بخواد بعدا موجب اذیت شدن من بشه بین اونا وجود نداشته.
    در ضمن بچه ها یه جورایی دارم تصمیم آخر خودم رو میگیرم. به قول معروف مرگ یه بار شیون یه بار. می خوام یه جورایی به گوش خود دختره یا خونواده ش برسونم که من هم عاشق دخترشون هستم. حالا یا از طریق مادرم و یا از طریق خواهرم.
    بالاخره یا میگن آره و یا میگن نه و در بدترین حالت بازم تکلیف من روشن میشه.
    موفق باشید .
    یا علی مدد

  8. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 تیر 89 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    58
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 48 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    به نظر من ریسک این قضیه خیلی زیاده . اگه این توانایی رو در خودت می بینی که می تونی طبعاتش رو تحمل کنی برو سراغش وگرنه مطمئن باش می ریزی بهم ... امیدوارم این طور نشه ولی همین چند وقت دیگه پستی خواهی داشت که شاید توی مشکلاتت مثل الان فقط خودت درگیر نباشی و بخواهی با خودت کنار بیای و این قضیه چالش چند وجهی بین چند نفر بخواد بشه و اون موقع هست که مثل الان ساده نیست که پیچیده می شه اگه می تونی تحمل کنی خوب یا علی مدد. وگر نه ولش کن از زندگی لذت ببر برو سربازی انقدر کیف می ده یک خلا کامل که شاید بعدش طرز فکرت مثل الان نباشه ....

  9. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آذر 88 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1388-2-08
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توی دو راهی گیر کردم. کمک کنید

    به نظر من قبل از اینکه موضوع رو پیش خانوادش باز کنی با خودش حرف بزن
    شاید اگه کلی اقدام کنی به قول خودت بنده خدا زیر فشار خانواده اش مجبور بشه از همه چیز دست بکشه که اینجوری هم یه احساس بد نسبت به تو پیدا می کنه
    اگه باهاش راحتی اول قضیه رو با خودش درمیون بذار بعد کلی اقدام کن
    اینجوری خیلی چیزا راحت تر حل میشه


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چطوری توی این اوضاع جامعه به ازدواج فکر کنم؟
    توسط merlin در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 94, 00:58
  2. ازدواج توی سن 23 سالگی
    توسط sajad98 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 شهریور 94, 05:08
  3. نمی تونم توی هیچ انجمنی پست بزارم حتی توی تاپیکی که خودم زدم .چه کنم؟
    توسط heaven65 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 آذر 92, 08:51
  4. شوهرم توی چت با دختر ها چت میکنه کمک!!!
    توسط zohreh12345 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 28 بهمن 90, 22:14
  5. بزرگترین اشتباهی که توی زندگیم مرتکب شدم ...
    توسط شیلا در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 تیر 87, 07:22

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.