نوشته اصلی توسط
پیانیست
سورنا-آرمان محترم
اولا باید متذکر شم که خودشیفتگی با خودباوری و اعتماد به نفس فرق میکنه.
دوما اینکه آدمی که فقط این ویژگیها رو داشته باشه به هیچ وجه انسان کاملی نیست.مگه من چی گفتم که این فکر به ذهن شما خطور کرد؟
همه ی ما صفات بد داریم.اینکه توضیح نمیخواد.لازم هم نیست صفات بدم رو بگم.یا نه لازمه؟!
من زود جوش ,کینه ای(البته با آستانه ی تحریک فوق العاه بالا),کمالگرا(اگه همه چیز به بهترین وجه ممکن نباشن,بهتره اصلا نباشن!)و شدیدا بی تحمل و عجول هستم و...
شما هم تا جاییکه نظراتتون رو به سایر دوستان خوندم آدم واقع بین و در عین حال تند و متعصبی هستید.نظرتون شدیدا غیرقابل تغییره..ولی ویژگی خوبتون اینه که در آخر کار ما رو واسه تصمیم آزاد میگذارید!!شوخی کردم به دل نگیرید!
اون همکلاسی محترمم هم باید یکم رو وجهه ی اجتماعیش کارکنه.ولی بی دردسر واسه من و بقیه! تذکر به این شدت که گفتید رو گذاشتم واسه آخر کار.آخه مامان و بابام با این موارد خیلی خیلی شدید برخورد میکنن.دفعه ی اول که به مامانم گفتم با فلانی حرفم شده.اگه جلوشو نگرفته بودم قصاصش میکرد! که چرا مزاحم دختر من شدی؟!دختر من به این مودبی و.................!وکیل میفرستم پدرشو در بیاره!!
منم داد و هوار که چته بابا.مگه خودم بچه ام یا اونجوریم.غلط میکنه (که بازم غلطش رو تکرار کرد!!)
من که اینهمه ادعا دارم و امین استادها و مجری اصلی پروژه هام از پس این بر نمیام؟؟
میبینید که بدبختی یکی 2تا نیست.خودش هم ندونه بقیه حالیش میکنن دست از لجبازی با من برداره.چون با وجود من هیچکس حق رو به اون نمیده.
البته نمیخوام زود از کوره در برم.چون میدونم شدت عمل مل از مامان و بابام ممکنه بیشتر بشه!
فوقش میرم با دوست دخترش صحبت میکنم باز.چاره چیه!؟ولی بدم میاد اونو واسطه کنم!کلا کم از بقیه کمک میگیرم.یعنی غرورم اجازه نمیده...اینم یه ویژگی بده ها.دیدید که منم زیاد دارم!! غرورم هم اجازه نده بهتره.متاسفانه دوستهای خاله خرسی من وقتیکه بی توقع واسشون کار انجام بدم خوبه.ولی به کمک احتیاج داشته باشی ککشون هم نمیگزه و آخرش طلبکار میشن.
اول باید خودم تلاش کنم.بدبختیش آدم بامنطقی نیست تا میای 2 کلام حرف حساب بزنی باهاش,کار رو به جاهای باریک و سر وصدا میکشونه!!
در مورد دوست داشتن و مهربونی گفتید.نمیشه اول نسبت به بقیه با نظر مثبت یا هیچ نظر خاص دیگه ای احساس احترام و محبت داشت؟و بعد از دستش داد؟؟
من میگم میشه.وضعیت من همینطوره.روز اول تو کلاسمون من به همه همون نگاه اول رو داشتم.دختر و پسر فرقی نداشتن.و مثل یه دوست همکلاسی بدور از مسایل جنسیتی بهشون نگاه میکردم.ولی متاسفانه...نشد!و نگاهم به بیشترشون تبدیل به دومی شده.
کلا کلاس ما همه جوره نمونه است.!هر مورد و حالتی توش پیدا میشه.هرچی که فکرشو بکنید.
راستی شما چطوری تو این مدت که توی تالار عضو شدید تونستید اینهمه فعالیت کنید؟؟خیلی جالبه واسم!!
مگه شغلتون چیه؟
من آرزوی این رو دارم که شب 4 ساعت راحت بخوابم!! واقعا امتیاز بزرگیه وقت آزاد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)