به نظر من اون به یه کمی تهدید و جدی بودن نیاز داره
کار خوبی میکنی
تشکرشده 498 در 242 پست
به نظر من اون به یه کمی تهدید و جدی بودن نیاز داره
کار خوبی میکنی
تشکرشده 37 در 18 پست
منظورم از اون متن، این بود که لحن ایشون میگه که شما انجام نمیدید... یعنی از لحن ایشون این برداشت میشه که شما یه جورایی قبلا تهدیداتی داشتیتن و عملی نکردید...
ببینید خانم صبا، بنده با این روش شما که بخواید با واسطه صحبت کنید، کاملا مخالفم... چرا اس ام اس؟ 10 دقیقه ایشون رو از محیط خودشون بیرون بیارید(نگید نمیشه و وقت نیست که واقعا ناامید میشم)، باهاش رک صحبت کنید... دونه به دونه با توجه به نوع و صمیمیت رابطه ای که دارید، این سوالات رو ازش بپرسید و به هیچ عنوان تا جواب اولی رو نداهده ئومی رو مطرح نکنید و همون موقع جواب بخواید...
- این روابط رو قبل از ازدواج داشتی ؟
- ازدواج رو چطور تعریف میکنی؟
- فکر نمیکنی من به عنوان کسی که دار زیر یک سقف کنارت زندگی میکنم(بدون کنایه و لحن منفی)، حقی دارم؟
- این حق من چیه؟
- بیا قضیه رو برعکس کنیم، تو جای من و من، تو. با این رفتارای من به عنوان همسرت چیکار میکردی؟
این سوالات رو دقیقا ازش بخواید. به حتم به شوخی و مسخره جواب میده. جدی تر مطرح کنید، فقط برخوردتون طوری نباشه که بهانه دستشبده برا فرار از جواب و ...
اینکه برید کنارش و بخواید اس ام اس یا پی امش رو بخونید،قرار گرفتن در خط مقدم و پریدن بدون هیچ سلاحی وسط میدونه نبرد و مشکله.
در حالی که شما باید اصل رو درست کنید. آیا اینکه چی میگن براتون مهمه؟ این برا شما اصل نیست. مهم براتون وجود اون رابطس. پس تا وقتی براتون قضیه ای مشخص نشده، در حال حاضر کاری به اس ام اس و ... نداشته باشید. راجه به تهدید و...هم یادآور شم، تهدید رو اتخاذ کنید که فورا بتونید عملی کنید.... تهدید از این جنس که طلاق میخوام و رابطه تموم شه و .... رو نداشته باشید...
برات آروزی روزای خوب و خوش دارم آمین
تشکرشده 18 در 9 پست
سلام صبا خانوم...به نظر من با ایشون از راه محبت همراه شو البته در مواقعی که لازمه حتما جدیت داشته باش...اجازه نده مسائل جدی با شوخی قاطی شه توی زندگیت و مرزی براش نمونه...تهدید هم که بهش عمل نمیکنی کار اشتباهی اصلا نکن...شوهرتونو در خرید مخصوصا برای فزندتون سهیم کنید....از روز قبل برنامه ریزی کنید با همسرتون...و محبت کنید کوچک ترین کارشونو خیلی بزرگ جلوه بدین تشکر کنید حتی برای ساده ترین و کم ترین قدمی که برای خونه بر میداره...امر و نهی نکنید شاید در ظاهر بچه به نظر بیان اما شما حق امر و نهی کردن ندارید انتقاد نکنید غر هم نزنید به جای غر زدن اگر کاری میکنن ناراحت میشین از احساس ناخوشایندتون بگید و براشون توصیف کنید...کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی رو هم مطالعه کنید
تشکرشده 36 در 21 پست
سلام به همه ممنون که همفکری میکنین
ani:
( خودت با مشاورصحبت کن و راهکار بگیر و درست پیاده کن تا بستر برای همراهی شوهرت هم فراهم شود . امیدوارم روزی از خوشحالی هایت برایمان بنویسی و بنویسی که چقدر موفق بوده ای و چه میزان تلاش کرده ای و چه میزان خوشحالی به دست آورده ای . )
ممنون ازت وامیدوارم شما هم همیشه شاد باشید در رابطه با مشاور هم چشم هرچی زود تر اقدام میکنم
mehrdad :
بنده با این روش شما که بخواید با واسطه صحبت کنید، کاملا مخالفم... چرا اس ام اس؟ 10 دقیقه ایشون رو از محیط خودشون بیرون بیارید(نگید نمیشه و وقت نیست که واقعا ناامید میشم)
اقا مهرداد من اگه اس ام اس دادم واسه این بود که به حدی ناراحت شدم از دستش که نمی خواستم باهاش حرف بزنم اس ام اس دادم .در رابطه سوالاتتون هم من شاید یه جورایی پرسیده باشم سوال 1 بله چون ایشون بیشتر مواقع تنها بودن و همیشه تو اینترنت بودن.فیلم .چت.... و شاید هم تلفنی؟؟؟؟سوال 2 نپرسیدم تا بحال..سوال3 میگه حق بیشتر از این من خیلی قدر نشناسی پرو شدی باید مثل بقیه باشم .... در اخر هم میگه همینه که هست..الا اخر !!!!!!!!!!
ولی در کل ممنون ازتون و سعی میکنم از اول دوباره همه ی این سوالاتو بپرسم با تهدید هم خیلی موافقم میخوام از این ببعد محکم جلوش وایسم
razedel سلام ممنون از شما .من همیشه بهش محبت کردم وهیچ وقت جدیت بخرج ندادم البته نه اینکه من خوبه بودم نه خیلی وقتها بهش غر هم زدم یا بحثی رو کش دادم ولی همیشه باز رام شدم واز تصمیم صرف نظر کردم و یکی دیگه از اشتباهاتم این بوده که :در کارها شریکش نکردم و بجای اینکه وظایفشو گوشزد کنم برعکس کاری کردم که زیر کار ها شونه خالی کنه . که شماها بهم یاد اوری کردید در ضمن من هیچ وقت نخواستم بزرگتری کنم حتی سعی کردم خودمهم فراموش کنم که تفاوت سنی داریم در مورد کتابم چشم حتما ممنون
در ضمن دیروز رفتیم خونه ی مادر شوهرم شوهرم خواست اس ام اسه رو به برادرش نشون بده که همین باعث شده کم محلیم بشه قهر حالا با هاش قهر کردم اونم اصلا سعی نکرد دلمو بدست بیاره منتظر بود مثل همیشه من پا پیش بذارم که من اصلا اهمیتی ندادم و یه سوال دیگه: شوهرم همیشه وقتی بحثمون میشه با روابط جنسی میاد جلو بدون اینکه عذر خواهی بکنه یا سعی کنه علت ناراحتی و برطرف کنه من باید چیکار کنم تو اون شرایط اصلا حوصله ندارم و از طرفی میترسم دست بکاری بزنه که بعدا نتیجه اش از این بد تر بشه میشه بازم راهنمایی کنید
تشکرشده 0 در 0 پست
دوست من سلام
يه مادر وقتي درد بچه رو تحمل ميکنه و اون رو براي واکس ميبره ميدونه بچه اش چه دردي رو تحمل ميکنه بر خورد قاطع و سريع شايد همسرت و برنجونه ولي براي خودش خوبه بعد هم فکر ش رو کردي اگه همه سر گرمي شوهرت تو بودي و اون به صورت مداوم در کنار تو بود ميتوني تحملش کني و خسته و دلزده نميشي ما آدمها اکثر فکر مي کنيم بعد از ازدواج بايد همه چيز ما همسرمون و همه چيز همسرمون ما باشيم ولي اين طور فکر نکن اون يه انسان با علائق خودش و شما هم بايد در کنار زندگي مشترک يه زندگي شخصي داشته باشي يعني يه علائق درست و پاک
تشکرشده 37 در 18 پست
درسته، ممکنه اینها رو بین صحبت هاتون قبلا به جواب رسیدید... ولی الان شما میخواد باهاش برخورد کنید، این برخورد باید توو ذهنش برجسته باشه... بیاد خونه یهو بگی چند روز میری تا بفهمه حقی داری، تو هنش همه چیزم میندازه گردن شما؟ ولی اون سوالات رو بپرس و ازش جدی حواب بخواه.. قبلش هم خودت رو برا شرایطی که پاسخ درست ندادو حاضر کن و جدی باهاش برخود کن... و عمل کن... بازم تاکید میکنم به هیچ عنوان در تهدیداتت حرف دائم نزن... یعنی نگو میرم خونه پدرم و برنمیگردم.. نگو طلاق میگیرم
امیدوارم شوهرت درک کنه که شما همسرش هستی و حقی از زندگی باهاش داری....
تشکرشده 498 در 242 پست
واست پیغام خصوصی گذاشتم
تشکرشده 36 در 21 پست
بازم سلام ممنون از شما elinaعزیز ممنون از پیامت
nini عزیز
(يه مادر وقتي درد بچه رو تحمل ميکنه و اون رو براي واکس ميبره ميدونه بچه اش چه دردي رو تحمل ميکنه بر خورد قاطع و سريع شايد همسرت و برنجونه ولي براي خودش خوبه بعد هم فکر ش رو کردي اگه همه سر گرمي شوهرت تو بودي و اون به صورت مداوم در کنار تو بود ميتوني تحملش کني و خسته و دلزده نميشي ما آدمها اکثر فکر مي کنيم بعد از ازدواج بايد همه چيز ما همسرمون و همه چيز همسرمون ما باشيم ولي اين طور فکر نکن اون يه انسان با علائق خودش و شما هم بايد در کنار زندگي مشترک يه زندگي شخصي داشته باشي يعني يه علائق درست و پاک )من منظورم این نیست که در بست بشینه کنار من وتکون نخوره ولی بنظرم اینکه یه انسان حالا مرد یا زن متاهل چت کنه یا با جنس مخالف در ارتباط باشه(اس ام اس" صحبت چت ... یا هر چیز درست نباشه بهر حال از اسمش معلومه متاهل یعنی تعهد. بعدم اینکه میگم تو خونه شریک من باشه یا برا زندگیش ارزش قائل بشه حرف بدیه یا میشه گرفتن ازادی(زمان عقدمون به من میگفت با فلان دوستت نرو من خوشم نمیاد ازش .چون خیلی لوسه با تو که میبیننش فکر میکنن توهم دختر خرابی گفتم باشه یا سرکار دوست ندارم بری (محیطش خیلی قاطی بود)یا از فلان لباست خوشم نمیاد ..........خوب من باید چیکار کنم جز قبول کردن اونوقت اقا جلو من هر کاری بکنه من چیزی نگم در ضمن دوستاش خیلی خوب نیستن که من بتونم روشون حساب باز کنم
اقا mehrdadممنون از کمکا تون و نظراتتون ولی من الان باهاش قهرم چیکار کنم دوباره من برم جلو؟؟؟؟؟؟؟؟ در ضمن گفته بودم که خونهی فامیل نمیاد و من که میخوام برم میگه خودت برو حوصله ندارم اونوقت اون که میخواد بره بیرون(فقط خونه ی مامانش)من باید همراش برم اصلا در کل من در جوابش حالا هرجا خواست بره باید چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگه نرم چی جوابش بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تشکرشده 36 در 21 پست
بازم سلام
دیگه واقعا دارم دیونه میشم اصلا نمیتونم این وضع رو تحمل کنم تو این چند روز که باهاش قهر کردم کاملا بیخیال شده به رو خودشم نمیاره که هیچ اقا طاقچه بالا هم میذاره انگار که ایشون با من قهرن اصلا نمیگه کجا میره الان هم سرشو انداخت زیر رفت نمیدونم چیکار کنم بیشتر مشکل اینکه پیش مامانمم نمیخوام مامانم غصه ی منو بخوره از طرفی نمیتونم زندگیمو جمو جور کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
تشکرشده 37 در 18 پست
خانم صبا، آدم برا اینکه کسی رو مسلمون کنه، باید به اصطلاح خودش کلی مسلمون باشه.. شما باید قوی باشی و دقت کنی که درسته الان جواب نمیده بهتون و طاقچه بالا هم میاد، ولی این وضع چه فرقی با وقتی قهر نبودید میکنه؟ هیچی... فقط اونموقع سلام و علیکی و احتمالا صحبتی و بعدش مشاجره ای بوده... پس بهتر که مدتی این وضع پیش بره ... در ضمن، قوی بودن شما رو به این خاطر میخوام ازت که وقتی قهر کردید، بازگشت شما، یعنی پیروزی ایشون و دفعه بعد مشکل تر میشه کارتون... مطمئن باشید اگه برا دفعه اول جدی برخورد میکردید، الان اینطوری بی اهمیتی نمیکرد... احساس میکنم اونقدر گفتید و عمل نکردید، یا عمل کردید و کوتاه اومدید بعدش که دیگه برا صحبت هاتون ارزش قائل نیست.... یه کم اقتدار داشته باشید. الان که قهر هستید باهاش، نشون ندید که از این مسئله به هم ریخته اید... تفریح خودتون رو داشته باشید... خونه مادرتون برید، خونه دوستتون برید تا متوجه شه که شما وابسته ایشون نیستید... تا متوجه شه که یک وابستگی هم اگر باشه، 2 طرفش خوبه... وگرنه یک طرفه آزار دهندس... ضمن اینکه؛ اگه به سمت شما اتومد یا تمایلی نشون داد، مراقب باشید فورا همه چیزو نبازید... بهتر بگم، با شروط به رابطه برگردید...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)