۵- سوره: ۱۷ , آیه: ۲۳
و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى
تشکرشده 328 در 117 پست
۵- سوره: ۱۷ , آیه: ۲۳
و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى
تشکرشده 328 در 117 پست
وقتي من...... ساله بودم ؛ به ديگران گفتم : پدرمن......
4ساله – پدر من هر كاري را مي تواند انجام دهد.
5ساله – پدر من خيلي چيزها ميداند .
6ساله – پدر من از تو باهوش تر است .
8ساله - پدر من همه چيز را دقيقا مي داند .
10ساله – در زمانهاي قديم كه پدر من زندگي ميكرد ؛ مطمئنا همه چيز فرق داشت .
12سالگي– اوه بله ؛ طبيعتا پدر همه چيز را در مورد آن نمي داند .
13 سالگي – پدر من پير تر از آن است كه كودكي اش را به خاطر بياورد .
14 سالگي – به پدر من زياد توجه نكن ؛ او خيلي كهنه پرست است .
21سالگي - اوه ببخشيد ! متاسفانه فكر او خيلي قديمي است .
25سالگي – پدرشايد يك چيزهائي راجب آن مي داند چونكه عمر زيادي از او گذشته .
30سالگي – شايد لازم باشد نظر پدر را سوال كنيم ؛ بالآخره او تجربيات زيادي دارد .
40 سالگي – من تعجب مي كنم پدر چگونه اين كار را انجام داده است ؛ او واقعا خيلي عاقل و با تجربه است .
پس از مرگ پدر – اگر پدر الآن اينجا بود هيچ غصه اي نداشتيم ؛ چون ميتوانستيم با او مشورت كنيم ؛ متاسفانه نفهميديم كه چقدر دانا است ؛ اگر قدر ميدانستيم و ميتوانستيم خيلي چيزها از او ياد بگيريم ...... و خدا بيامرزش ................................ چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟
« برگرفته از كتاب غذاي روح به نويسندگي مارك ويكتور هانس و جك كنفيلد و به ترجمه عمران هاشمي »
termeh (سه شنبه 16 بهمن 86)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)