ای امان ای به حال خودم واگذارم نکن آخرین تکیه گاهم
بعیده تو گردن نگیری منو طفل بی سر پناهم ای امان ای
گفتنی نیست یه حرفایی از جنس آه و سکوته رو سینم نشسته
همه کوه و میبینن اما نمیدونن از تو شکسته اینا گفتنی نیست
ولی من دلم روشنه سپردم به بارون که شاید برامون خبر از دل ابری آسمونا بیاره
من دلم روشنه به پروانه هایی که میشن هوایی نباید بگی آسمون خدا جا نداره
یا رب یا رب گر نیکم و گر بد یا رب یا رب نظر تو بر نگردد
علاقه مندی ها (Bookmarks)