استقلال فردی (تله های مربوط: وابستگی و آسیب پذیری)
استقلال فردی، توانایی جدایی از خانواده و ایفای نقش به صورت مستقل از آنها، در مقایسه با سایر هم سن و سالانمان است.
عبارت است از توانایی ترکِ خانه، ساختن یک زندگی، هویت و هدف و تعیین مسیری که منحصراً وابسته به حمایت و منطبق با مسیر والدینمان نیست. عبارت است از تواناییِ عمل کردن به صورت فردی و اعتماد به «نفس».
اگر در خانواده ای بزرگ شده اید که در آن استقلال فردی ترویج داده شده است، پس والدینتان به شما مهارت های خودکفایی را آموزش داده اند و شما را به پذیرش مسئولیت تشویق کرده و درایت را به شما یاد داده اند. آنها شما را به تعامل با دنیای بیرون تشویق کرده اند. به جای اینکه بیش از حد از شما مراقبت کنند، به شما یاد داده اند که دنیا جای امنی است و به شما گفته اند که چگونه می توانید از خطرات در امان باشید. شما را در جهتِ داشتن هویتی مستقل حمایت کرده اند.
هر چند ممکن است که محیط کودکی شما توسط فردی که به ترویج وابستگی می پرداخته، به محیطی ناسالم تبدیل شده باشد. ممکن است والدینتان به شما مهارت های اتکا به نفس را آموزش نداده باشند و در عوض هرکاری برای شما کرده و تمام تلاش های شما مبنی بر انجام کارهای خودتان را تضعیف کرده باشند. احتمالاً به شما گفته اند که دنیا جای خطرناکی است و مدام شما را از خطرات و بیماری های احتمالی آگاه کرده اند. احتمالاً شما را از تعقیب امیال طبیعیتان باز داشته اند. احتمالاً به شما گفته اند که نمی توانید به خودتان تکیه کنید یا خودتان تصمیمی بگیرید.
هِدِر، زنی با ترسهای فراوان در دوران کودکی مورد حمایت بیش از حد واقع شده بود. والدینش مدام دربارۀ خطرهای احتمالی به او هشدار می دادند، چرا که خودشان نیز همیشه نگران چنین خطرهایی بودند. آنها به فرزندشان یاد دادند تا در دنیا احساس «آسیب پذیری» داشته باشد.
والدین هدِر نیت بدی نداشتند، بلکه خودشان ترسیده بودند و تنها قصد مراقبت از فرزندشان را داشتند. در اکثر موارد همین است. والدینی که بیش از حد از فرزندشان مراقبت کرده اند ممکن است بسیار دوست داشتنی هم باشند. هِدِر دچار تلۀ آسیب پذیری است. توانایی او در جهت استقلال فردی ضعیف شده، چرا که از بیرون رفتن و انجام کارهای مختلف هراس دارد.
یکی از عوامل اصلیِ داشتنِ استقلال فردی، داشتن احساس «امنیت» برای تعامل با دنیای بیرون است. احساس «باکفایتی» برای انجام امور روزانه و احساس جدایی و اعتماد به نفس از عوامل دیگر هستند. دو مورد آخر بیشتر به تله های وابستگی مرتبط می شوند.
وابستگی، شما را از داشتن احساس کفایت برای انجام کارها محروم میسازد. احتمالاً والدین شما افرادی بوده اند که بیش از حد از شما مراقبت کرده اند آنها از جانب شما و برای شما تصمیم می گرفتهاند و مسئولیت های شما را عهده دار می شدند. شاید حتی به صورت نامحسوس به شما آسیب می رساندند و هر زمان که در انجام کاری به صورت مستقل شکست می خوردید، شما را مورد انتقاد قرار می دادند. در نتیجه، به عنوان یک بزرگسال در انجام کارها به صورت مستقل و مؤثر و بدون دریافت راهنمایی، توصیه و حمایت مالیِ افرادی که حس می کردید از شما قوی تر و باهوشتر هستند، احساس ناتوانی میکنید
حتی اگر والدین خود را ترک کنید (که البته بسیاری از افراد هرگز والدین خود را ترک نمی کنند) نیز وارد رابطه با فرد دیگری می شوید که مانند پدر و مادر شما هستند. به شریک یا رئیسی بر می خورید که می تواند جایگزین والدین شما شود.
افراد وابسته اغلب احساس توسعه نیافته و گرفتار شده ای نسبت به خود دارند. هویت آنها با هویت والدین یا همسرانشان آمیخته می شود. نمونۀ آن همسری است که کاملاً در زندگی شوهرش تحلیل می شود و هویت خودش را از دست می دهد. هرکاری را که شوهرش از او بخواهد انجام می دهد. هیچ دوستی ندارد، سرگرمی ندارد و نمی تواند عقیده و نظر خودش را داشته باشد. زمانی که حرفی می زند، آن حرف ها در مورد زندگی شوهرش خواهند بود احساس امنیت برای تعامل با دنیای بیرون، احساس صلاحیت و کفایت و پرورش اعتماد به نفس، عوامل اصلی استقلال فردی هستند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)