سلام خانم رفتگر
به نظرم روش مداوم شما در برخورد با رفتارهای شوهرت چرخه انفعال-پرخاشگری بوده. یعنی وقتهایی که به قول خودت ساکت بودی و حرف نزدی شاید به نظر برسه مهربانانه عمل کردی. اما بیشتر یه خشم فروخورده بوده تا مهربانی
به نظر بسیار باهوش هستید ولی اگر از این هوش اشتباه استفاده کنید به جای اینکه کمکت کنه بهت آسیب میزنه.
شما یه خانم ۳۱ ساله هستید که توی مسیر رشد و زندگیت ۶ ساله متاهل شدی. اگر جایی نیاز به تغییر داشته باشی لزوما به خاطر شوهرت نیست به خاطر خودته.
درسته شوهرت گاهی که از در بیاد شاید رفتارهای اشتباهی از خودش نشون بده اما به نظرت رفتار تلافی جویانه یا هر رفتار اشتباهی از جانب شما به حل مساله کمک میکنه؟ خودشناسی عمیق میتونه کمک زیادی به تو کنه. ریشه عصبانیتت رو پیدا کن. ببین روایت و تصور تو از زندگی مطلوب چه فرقی با روایت شوهرت داره؟ رفتار مناسبی که از همسرت انتطار داری با رفتار مناسبی که او از تو انتظار داره چه تعارضاتی باهم دارن.
ممکنه تصور تو از زندگی مطلوب درست باشه اما روش رسیدن به اون اشتباه باشه. یا برعکس ممکنه تصوری بسیار آرمانی وزیبا از زندگی مشترک داشته باشی و چون به نظرت زیباست اشتباه بودنش رو متوجه نشی و این تصور مطلوب قابل اجرا نباشه و خودش زمینه ساز مشکلاتی باشه. یا زندگیت رو با زندگی کسی مقایسه کنی، از طریق صحبت همکاری یا کسی و این مقایسه به درد زندگی شما نخوره. تشخیص اینها در فضای مجازی برای ما امکان پذیر نیست فقط در حدس و گمانه
این عصبانیت ریشه های دیگه ای مثل غرور هم میتونه داشته باشه. تشخیص اینها به عهده خودته. و اگه غرور باشه باید ببینی تفاوت سطح سواد تو و شوهرت، شاغل بودن تو و تفاوت شغلهاتون یا نوع نگرش تو به این مسائل تاثیری در این مساله داره؟
به نظر میرسه شوهرت بیشتر از آنکه نیاز به نصیحت داشته باشه نیاز به تایید و محبت داره. و شاید تو ناخودآگاه این محبت رو مشروط کردی به اینکه اون خودش رو تغییر بده. تغییراتی مثل نوع لباس پوشیدن، غر نزدن و غیره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)