سلام آقا امین،
سلام خانم پاییزه
صندلیتون چه خلوته!
دیگه آخراشه سوالا ته کشیده
حال واحوالتون چطوره؟دلتون شاده عمیقا!
خدا روشکر، ته دلم حس خوبیه
سوالات من دراین دوره از صندلی داغ کمی متفاوته!زرنگی میکنم ودنبال اینم که ذهن شلوغخودم رو کمی خلوت کنم با پاسخهایی که اینجا دریافت میکنم.
چندروز پیش پستتون توی حال واحوال رو که خوندم باخودم گفتم چه جالب!چرا آقاامین این پست روارسال کرده!؟چطور از مشغولیات ذهن من آگاهه!(البته میدونم که شما پست رو بدون مخاطبی ارسال کردید اما ازاونجا که من خیلی ارتباط گرفتم باهاش به خودم گرفتم!)همون موقع میخواستم ازتون بخوام راجع به این موضوع تاپیک زده بشه ونظرات همه رو بدونیم اما میدونم که خلاف قوانین تالار هست!پس اینجا مطرحش میکنم.
فکر میکنم من دچار یک بحران هویتی شدم!به قول یکی ازدوستان اینجا انگاری این بحران به صورت اپیدمی فعلا توی کشور مون رایجه!که احتمالا مریوط به اوضاع کشوره!
سوال:
خیلی از قوانین نوشته ونانوشته توی کشورمون ظلم در حق زنان هست اگر اغراق میکنم حتما بهم بگید!
به نظرتون چرا خدا طوری با پیامبر صحبت نکرده که زنان هم حق بیشتری داشته باشند حتی مادر!؟
ببینید خانم پاییزه بیش از 6000 آیه قرآن هست با حدود 187 هزار حدیث غیر تکراری، متاسفانه مشکل اصلی اینه اکثر کسانی که در زمینه شرع مدعی شدند یاتسلطی ندارند یا خودشون بهش عمل نمیکنند. یعنی کسی که هم این احادیث و آیات رو خوب فول باشه و هم عمل کرده باشه بسیار کمند. زمانی میتونیم در مورد دین و ضایع شدن و نشدن حق زن صحبت کنیم که این 6000 آیه رو با او تعداد حدیث رو کاملا خونده باشیم و تمام جزییات دیده باشیم. فقط یه نمونه خیلی کوچیک سوره نسا از کتک زدن زن صحبت کرده حالا باید خواننده قرآن صبر کنه تا برسه به جز 17قران و دلیل و نوع کتک زدن حضرت ایوب به همسرش رو ببینه ببینه احتمالا داستانش خوندید که به خاطر نشکستن قسمش اونم با ساقه گندم برای رفع تکلیف از اون قسم به زنش زد. که در حد یه شوخی هم نبود.حالا برید احادیث بخونید که اگه مردی زنش کتک بزنه یا موهاش بکشه چطور توی احادیث تهدید شده. یعنی در کل کتک زدن زن منتفیه. تازه همون آیه ای هم که کلمه ضرب اومده رو عده ای مفسرین گفتن معنیش رو نباید به کتک زدن تفسیر کنیم چون در سیره پیامبر کتک زدن زن نبوده. اما اونایی که آشنایی ندارن از ظاهر این آیه بدون خوندن کل قران میگن گفته کتک بزنید بقیه موارد هم اینطوره. حالا یه سوال آیا هیچ مرد غیر مسلمانی زنش نمیزنه؟ اما یه مومن حتی اگه زنش بهش زور یگه و شروع به جیغ و داد کنه طوری که بسیاری از مردهای غیر مسلمان هم ممکنه اون لحظه کنترلشون از دست بدن یه مسلمان حق نداره توی اون شرایط هم کتک بزنه اگه زد حکم رو زیر پا گذاشته. احتمالا منظورتون کتک زدن یا نزدن نبود. شاید دیه هم باشه، حق شهات دادن زنان هم باشه. دیه که مساوی شده. ولی ای کاش با مثال میگفتید. توی عرف مسلمانی، حق زن داره ضایع میشه. اما دین به مصداق نیست به معیاره وقتی مردم معیارها رو رعایت نمیکنند نمیشه پای دین گذاشت.
هدف خدا از خلقت ما چیه دقیقا؟ چه نیازی به آفریده شدن انسان داشت؟خدا که بی نیازه چرا اینقدر به ستایش وشکرگزاری سفارش کرده ؟چرا واقعا اینقدر قدرشناسی ما واسش مهمه؟!چرا آفرینش رو در همون حد حیوانات نگه نداشت؟اینقدر هم ظلم وفساد توی این جهان هستی اتفاق نمی افتاد!حالا که آفریده،چرا دوتا دنیا!؟چرا ماباید از این مرحله عبور کنیم وبریم اون دنیا؟!چرا ازاول همونجا نموندیم!(خدابود دیگه میتونست کاری کنه که خضرت آدم خطا نکنه!،پس به اختیار خودش اجازه داد خطا کنه!)اصلا برمیگردیم اونجا واسه چی وقتی قرار نیست خداروببینیم؟هدف این دنیا اون دنیاست وآخرت!هدف اون دنیا چیه؟ برای هدف خلقت این قضیه بسیار راز آلوده و برای درک عمیقش باید توی مدارج بالای ایمان بود. اما حدیث قدسی از ابن عربی در مورد راز خلقت اومده که از زبان خداوند میگه گنج مخفی بودم پس دوست داشتم شناخته شوم و خلقت را آغاز کردم.طبق گزارشات خیلی زیادی از کسانی که این مسیر طی کردند تجربه عشقی بسیار زیاد و فوق تصور بین خدا و بنده ایجاد شده که همشون چه عرفای شیعه چه سنی گفتند از بیان این عشق عاجزیم. فقط باید بهش مبتلا شد که درکش کرد. اما در مورد شکرگزاری باید بگم اصل شکر گزاری زمانیه که انسان رستگار میشه و خدا او رو کاملا ایمن میکنه نه حزنی از گذشته داره نه خوفی از آینده و این صفت رو دوستان خدا پیدا میکنند حالت شدید و دائمی شادی وعشق بهش دست میده که ناخودآگاه خدا رو شکر میکنه. اما توی بقیه موارد هم انسان این حالت بهش دست میده ممکنه بعد از رسیدن نعمتی باشه و اینقد حالش خوب میشه که اگه خدا رو شکر نکنه احساس میکنه داره خفه میشه.بخاطر همین یکی از بهترین انواع شکر، شکر قلبیه.
نامزدهایی هم که عاشق همند همینجوری بی دلیل هی از هم تشکر میکنن چون حالشون خوبه . خدا هم اون حال خوب رو برای بنده ش میخاد ولی دائمیش میخاد چون حال خوب موقت با بخشندگی و کریم بودن خداوند جور در نمیاد.منظور از شکرگزاری اینه نه اینکه خودش نیاز داشته باشه . پایان راه به نوعی شکر گذاری خداست یعنی همش حالت خوبه یه حال خوبی که اضافه میشه تو خدا ور شکر میکنی باز خدا این حال رو افزایش میده. دلیل اینکه اومدیم این دنیا ارتباط زیادی با همین حال خوب و عاشقانه داره. چون خدا بخشنده ست و از طرفی قبل از اومدن به این دنیا اینقدر انسان سرمست عشق خدا بود که دوست داشت بازم اضافه بشه برای اینکه ظرفیتش برای عشق بازی با خدا وسیع تر بشه به این دنیا هبوط کرد شیطان انسان رو فریب داد گفت اگه بیشتر میخوای از این درخت بخور ولی خدا اینقدر انسان رو دوست داشت که میخاست این یه دروغ شیطان رو در نهایت تبدیل به راست کنه اگر چه هبوط آزار دهنده پشت سر این فریب بود. اما سرمستی بازگشت دوباره به آغوش خدا و بهره مندی از عشقش بسیار بیشتر از زمانی هست که از قبل بوده. همه ما یوسفیم و این دنیا چاه، بیرون اومدن از چاه یعنی رسیدن به شرایطی بهتر از قبل طنابی هم که ما را از چاه در میاره ایمان دائمی به خداست. اول باید محکم بگیریش ، توی طوفانهای فکری فریب دهنده رهاش نکنی ثانیا هی افزایشش بدهی این افزایش ایمان دقیقا مثل اینه که دارن طناب بالا میکشن
خدا رو نیمتونیم ببینیم چون ضد نداره. شیطان رو نمیتونیم بگیم ضد چون خودش مخلوقه. ضد باید همطراز باشه. مثل سیاه و سفیدکه اگه یکیشون نبود اون یکی رو نمیتونستیم بشناشیم . اما خدا رو با قلب درک میکنیم.
به نظرتون راهی برای برون رفت از این بحران وجود داره!؟؟؟؟؟؟
من درکت میکنم تمام این سوالات تو رو هم من داشتم ودارم الان خیلی کمتر شده.راه برون رفت صد درصد هست. تصمیم قطعی بگیری که خدا کمکت کنه این قدم اوله. یگی من هیچی نمیدونم بریدم، خسته شدم، عاجزم، ذهنم پر سوال و شکه صلاح خودم نمیدونم. این مرحله عجز خیلی خیلی مهمه. هرچی سفت و سخت تصمیم بگیری یه تعهد عمیق قلبی بین تو و خدا شکل میگیره بعدش شروع میکنه به فرستادن نشانه هایی که قلبت بتونه باور کنه. نشانه هاش رو طوری میفرسته که باشخصیت و روحیات پاییزه سازگاره به قلبت تفهیم میکنه، وقتی ایمان آدم قوی میشه درونش هم نورانی میشه مثل روشن کردن چراغ قوه هر جا نور بندازی روشنایی میبینی یعنی جواب سوالاتت هم به راحتی داده میشه.هیچ وسیله ای هم بالاتر از نماز نیست. یکی از اون طنابهایی که نباید رها بشه نمازه.عبادت و معرفت پشت سر هم میان. و هی این چرخه تکرار میشه و انسان رو نورانی میکنه..
به نظرتون این سوالای ذهن من از روی خشمه؟
نه از روی خشم نیست از روی فطرت پاکه. میگی اگه قراره دینی باشه پس نباید حق کسی در اون ضایع بشه . منم میگم کاملا حق داری . پس اون حق کشی هایی که بیرون میبینی دین نیست اشتباه دیگرانه.مصداق دین ۱۴معصومن
علاقه مندی ها (Bookmarks)