سلام zzzzدوست قدیمی...شاید منو خیلی نشناسی ولی منو به اون سالهایی که تازه اومده بودم و شماهم بودی و و یه حال دیگه ای داشتم پرت کردی....
یکی از مصائب دکترا همین مقاله اس...تعداد مقاله متاسفانه عامل سنجش بالا بودن مرتبه علمی شده که واقعا این نیست....کیفیت مقاله مهمتره...
ولی در کل حرف زیادددارم که الفباش نمیاد بنویسم.
من.خودم به شدت عصبی ام و تحت فشار استاد...استرسهای این چند سال که چندین مدل هست ممکنه اخلاقامون هم عوض کنه....چون هم کمالگرا میشیم هم ۴ سال از جامعه و کنش در اون محرومیم.:-).....
کار هنری هم حتما انجام بده و از دکترا توقع شان نداشته باش....دکترا فقط در حد پژوهش و تخصص خودش ارزش داره و تو جامعه هیچ جایگاهی نداره...و این رو باور خودت قرار بده...دکترا فقط تو محل مصرفش مهمه و لاغیر....من از وقتی وارد دکترا شدم به پوچ بودن این جایگاه -منظورم اجتماعی- بیشتر پی بردم...
حتی از نظر علمی انقدر نسبت به رشتم دنیای بزرگی در روبروم قرار گرفت که واقعا سرگیجه گرفتم.
از نظر شغلی هم خیلی بسنده به مدرک نداشته باش...جذب هییت علمی که خیلی سخت شده....شغلهای دیگه هم ذاتا ممکنه نیازی به دکترا نداشته باشن پس نمیشه روش مصر بود....
حتما حتما کار هنری انجام بده...هر کاری که علاقه داری..کار هنری آدمو به چرخه آرامش زندگی میاره...و خلق کردن میتونه آدمو شاد کنه...حتی اگه اون خلق کردن یه شیشه مربا یا ترشی باشه....
علاقه مندی ها (Bookmarks)