شوهرم رو دوست ندارم

[باغبان]

دوستان عزیز gholam1234 و mvaz و C_R_Y میشه خواهش کنم اگر براتون مقدوره لطفا نظرتون رو در خصوص تاپیک بنده بیان کنید دوست دارم از نقطه نظر افراد مختلف به مشکلاتم نگاه کنم

با سلام
طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق
ممنون از لطفتون
واقعیتش به نظرم یه بار دیگه راه حل های خانم بهاری و خانم pooh را مرور داشته باشید و در ادامه با این بزرگواران باز پیش برید
بچه ها واقعا خوب دارنند راهنمایی می کنند
اگه چیزی به ذهنم رسید و در راستای تاپیک برا شما مفید بود چشم .
توکلتون به خدا باشه .

................

[Shivaaaa]

خیلی دوس داشتم پیشنهاد بدم بری باشگاه ولی الان که همه جا تعطیله.
باشگاه خیلی حال آدمو عوض میکنه، مخصوصا ورزشهای گروهی برای شما خیلی مناسبه.
به نظرم یکی از مهترین چیزایی که یه خانوم باید تو زندگیش حداقل هفته ای سه روز براش وقت بزاره ورزش کردن تو محیط باشگاست.

فکر جدایی رو از سرت کامل بنداز بیرون.
یکم بیشتر برای رابطه با همسرت وقت بزار، خواسته هاشو انجام بده صد در صد ضرر نمیکنی.
کتاب بخون در همین راستا.
واقعا حیفه.
من روانشناس و مشاور نیستم ولی فکر میکنم این زندگی ارزش وقت گذاشتن و ترمیم داره.

[سحر بهاری]

شما راهنمایی های لازم رو شدین و اگر بخواین بشینین و مدام از غم و غصه ها یا ...، تعریف کنین کمکی به پیشرفت و تلاشتون در جهت بهبود نخواهد کرد و باعث گسترش تفکرات منفی و رفتارهای غلط خواهد شد، فقط اندکی سبک تر میشین و باز بصورت خودکار به مشکلات برمیگردید.
آسیب هایی متوجه ی زندگی مشترک شماست، باید طبق راهنمایی ها و کمک از کارشناسان محترم سایت قدم های اساسی رو بردارید و نتایج پیشرفت های خودتون رو هر چند کم در نظر بگیرید.

از طرفی شما در شرایظی قرار دارین که درد و دل هاتون برای دیگران ممکن هست بشما آسیب های بزرگی وارد کنه که اغلب جبران پذیر نیستن. اینکه شما دوستی دارید یا ندارید چندان مهم نیست چون ممکن بود دوستانتون رهنمای شما به مسیرهای غلط و گرفتاری در باتلاق های خطرناک بشن. ( با توجه به مسائل عاطفی شما )
شما میتونین در همین سایت راهنمایی های لازم رو بگیرین، ما در کنارتون هستیم.لطفا شروع کنین

[mahsha]

ممنون از دوستانی که راهنمایی کردن
شیوا جان متاسفانه من تایم کارم زیاده و با وجود کار خونه اصلا فرصت باشگاه و ... ندارم
سحر جان مشکل من اینه که زیاد به گذشته فکر میکنم و اتفاقاتی که افتاده رو مدام با خودم مرور میکنم یا میگم من که چیز زیادی از زندگی نمیخواستم فقط کسی رو میخواستم که دوسش داشته باشم و اونم دوسم داشته باشه چرا به همون حداقل ها هم نرسیدم و ...
از الان میخوام سعی کنم دیگه به گذشته فکر کنم و سعی کنم همینجوری که گفتی به بهبود خودم کمک کنم الان که سرکار ندارم سعی میکنم بیشتر به کار خونه برسم و انتظاراتی که همسرم داره رو برآورده کنم فقط چند تا مشکل عمده دارم که دوس دارم بهم راهکار بدین :
1-من نمیتونم از ناراحتی هام با همسرم صحبت کنم چون زیاد نمیتونه باهام همدردی کنه و یا راهکار بده یا بی حوصله اس یا اینکه به شوخی میگیره در حالی که موضوع برا من خیلی مهمه اون با شوخی و خنده از کنارش میگذره یعنی نمیتونه حالمو خوب کنه
2-تصمیماتش و کارهاش اکثرا با بی احتیاطی همراهه من خودم خیلی محتاطم کوچک ترین کاری که میخوام انجام بدم تمام جوانب رو میسنجم ولی همسرم بر عکس منه تا سرش به سنگ نخوره براش تجربه نمیشه که این بی احتیاطی ها تا حالا به ما زیاد خسارت زده چه معنوی و چه مادی چطور میتونم این رفتارش رو اصلاح کنم؟ یا حداقل آسیب رفتاراش منو درگیر نکنه برا مثال الان در کرونا اصلا رعایت نمیکنه برعکس من بعد من اگه ازش کرونا بگیرم برام خیلی ناراحت کننده است چون دارم چوب بی احتیاطی یکی دیگه رو می خورم و این بارها توی موضوعات مختلف تکرار شده با اینکه من بهش گوشزد کرده بودم
3-در رابطه زناشویی به خواسته های من اهمیت نمیده بارها در موردش صحبت کردم ولی براش اهمیت نداره و به خودش فقط فکر میکنه که این باعث سردی رابطه ما شده
4-در مورد رفع نیازهای مالی من میگه تو خودت سرکار میری از من نباید پولی بخوای وگرنه نمیذارم سرکار بری و در مورد خرید خونه چون خودش سرکاره به من میگه خرید خونه انجام بدم میگه خرید کن بعد من بهت پولشو میدم و بعد خرید اگه پول ازش بخوام ناراحت میشه میگه خیلی پولکی هستی یا مثلا میگه کارتم همراهم نیست تو حساب کن بعدا میدم ولی دیگه کلا بعدا در کار نیست یا مثلا رفته بودم مسافرت پیش خانواده 200هزار تومن به کارتم زد بعد دیدم فرداش 150 تومنش رو برداشت و شب هم یه ده تومن وقتی بهش گفتم گف کار من نبوده و منکر شد مستقیم نمیگه نمیدم هر بار یه ترفندی میزنه که شونه خالی کنه
5-ساعت کارش خیلی زیاده یعنی تا دو و سه شب و میگه در کم کن الان اول زندگیه باید کار کنم یکسال هستش که اینجوری هستش ولی در نهایت با این حجم کار پولی هم نداره من دوس دارم یه کار راحت تر و با ساعت کاری کم داشته باشه مثلا دیگه 6 عصر خونه باشه اصلا در امدش برام مهم نیست یعنی حاضرم یه تومن بگیره ولی دلمون خوش باشه
اینا موضوعات آزار دهنده من هستند به اضافه شک من در مورد اعتیادش که اونم برام از همه مهم تره و نمیدونم چطور میتونم مطمئن بشم
پوه جان کتاب هایی رو که معرفی کردی حتما میگیرم و میخونم ممنونم ازت

[سحر بهاری]

خانم مهشا شما مطالب ارسالی من رو با دقت میخونید؟

من نمیتونم از ناراحتی هام با همسرم صحبت کنم چون زیاد نمیتونه باهام همدردی کنه و یا راهکار بده یا بی حوصله اس یا اینکه به شوخی میگیره در حالی که موضوع برا من خیلی مهمه اون با شوخی و خنده از کنارش میگذره یعنی نمیتونه حالمو خوب کنه .

نوع انتقال مسائل بسیار مهم هست. سعی کنین از راهی وارد بشین که همسرتون بی حوصله نشن، ناراحت نشن، با آرامش و خوشرویی باشه، شما هم شوخ طبع و مهربان باشین، حرفاتون با تماس چشمی همراه باشه، دستانش رو بگیرید، اینها همه در انتقال صحبت هاتون مؤثر هستن.

پیامبر اکرم ص در حدیثی فرمودن؛

* هرگاه بنده به چهره همسرش و همسرش به چهره او بنگرد، خداوند به آن دو با نگاه مهرآمیز می‌نگرد و هرگاه دست یکدیگر را بگیرند، گناهان آن دو از لای انگشتانشان فرو می‌ریزد. ( منبع : hawzahnews )

تصمیماتش و کارهاش اکثرا با بی احتیاطی همراهه من خودم خیلی محتاطم کوچک ترین کاری که میخوام انجام بدم تمام جوانب رو میسنجم ولی همسرم بر عکس منه تا سرش به سنگ نخوره براش تجربه نمیشه که این بی احتیاطی ها تا حالا به ما زیاد خسارت زده چه معنوی و چه مادی چطور میتونم این رفتارش رو اصلاح کنم؟ یا حداقل آسیب رفتاراش منو درگیر نکنه برا مثال الان در کرونا اصلا رعایت نمیکنه برعکس من بعد من اگه ازش کرونا بگیرم برام خیلی ناراحت کننده است چون دارم چوب بی احتیاطی یکی دیگه رو می خورم و این بارها توی موضوعات مختلف تکرار شده با اینکه من بهش گوشزد کرده بودم .

قبلا بهتون عرض کردم جوابش رو و برای کرونا هم...

وقتی از خونه بیرون میرن یه چیزی بعنوان تنقلات یا غذایی که دوست داره بدین با خودش بببره و همراهش پد الکلی یا ژل ضد عفونی، ماسک و ... بذارین. بگین این رو برای تو گذاشتم سر کار میری ضعف نکنی، این ضد عفونی کننده ها رو هم کنارش گذاشتم که اگر دستت رو جایی زدی ‌و آب نبود بتونی ازش استفاده کنی.

یجوری نباید انتقال بدین که انگار نمیفهمه یا مثل یه بچه داره تذکر میشنوه.

در رابطه زناشویی به خواسته های من اهمیت نمیده بارها در موردش صحبت کردم ولی براش اهمیت نداره و به خودش فقط فکر میکنه که این باعث سردی رابطه ما شده .

شما هم به خواسته های اون اهمیت نمیدین، اول تغییرات رو از خودتون شروع کنین. ↓

چرا توی رابطه جنسی اونجوری که من میخوام نیستی ؟.

در مورد رفع نیازهای مالی من میگه تو خودت سرکار میری از من نباید پولی بخوای وگرنه نمیذارم سرکار بری و در مورد خرید خونه چون خودش سرکاره به من میگه خرید خونه انجام بدم میگه خرید کن بعد من بهت پولشو میدم و بعد خرید اگه پول ازش بخوام ناراحت میشه میگه خیلی پولکی هستی یا مثلا میگه کارتم همراهم نیست تو حساب کن بعدا میدم ولی دیگه کلا بعدا در کار نیست یا مثلا رفته بودم مسافرت پیش خانواده 200هزار تومن به کارتم زد بعد دیدم فرداش 150 تومنش رو برداشت و شب هم یه ده تومن وقتی بهش گفتم گف کار من نبوده و منکر شد مستقیم نمیگه نمیدم هر بار یه ترفندی میزنه که شونه خالی کنه.

قبلا جواب رو مفصل نوشتم.

ساعت کارش خیلی زیاده یعنی تا دو و سه شب و میگه در کم کن الان اول زندگیه باید کار کنم یکسال هستش که اینجوری هستش ولی در نهایت با این حجم کار پولی هم نداره من دوس دارم یه کار راحت تر و با ساعت کاری کم داشته باشه مثلا دیگه 6 عصر خونه باشه اصلا در امدش برام مهم نیست یعنی حاضرم یه تومن بگیره ولی دلمون خوش باشه .

قبلا خدمتتون عرض کردم خانه ماندن در کنار تمامی موارد نیاز به تجربه های شیرین و لذت بخش داره، وقتی شما به کارای خودتون سرگرمین یا دیوار بین همدیگر کشیدن منزل بمونن برای چه؟

اینا موضوعات آزار دهنده من هستند به اضافه شک من در مورد اعتیادش که اونم برام از همه مهم تره و نمیدونم چطور میتونم مطمئن بشم.

وقتی میگن حاضرم آزمایش بدم ، بگین باشه و یک روز رو تعیین کنین و برید آزمایش و تمام

[mahsha]

ممنونم سحر جان سعی میکنم که به توصیه هات عمل کنم امیدوارم که شرایط بهتر بشه
ممنونم از وقتی که برام گذاشتی

[Shivaaaa]

نمیدونم چرا همش حس میکنم شاید این تاپیک میتونه آینده من باشه
چند تا سوال میپرسم اگه دوس نداشتی جواب نده...
رابطه‌تون هیچوقت از اول هم عاشقانه نبود؟حرف عاشقانه، رفتار عاشقانه؟
دوران نامزدی چطور بودین؟
هیچوقت کاری رو به خاطر شما انجام داد؟

ببخشیدا من کمکی از دستم برنمیاد، این سوالا رو برای خودم پرسیدم.

[mahsha]

سلام شیوا جان خواهش میکنم خوشحال میشم بتونم کمکی بهت بکنم
من از اول به ایشون حس نداشتم و تا الانم ایجاد نشده ولی همسرم طبق گفته خودش منو خیلی دوست داشته ولی بیشتر حرف بود تا عمل یعنی در عمل من زیاد چیزی ندیدم ازش ،البته همسرم من یه مشکل داره اونم اینه که اعتیاد داره اینو امروز متوجه شدم و برام ثابت فکر میکنم بیشتر رفتارهای اشتباه و بی مسئولیتی و.‌‌.. بخاطر اعتیادش هستش
کلا به نظرم اگه داری با کسی آشنا میشی و طرف به دلت نشسته باهاش ادامه ندی بهتره چون ببعد هم احتمالش کمه که این اتفاق بیوفته حداقل برای من اینجوری بود
موفق باشی عزیزم