سلام. من پسر ۲۳ ساله تقریبا نزدیک ۲۴ سالگی هستم. تقریبا یه هفته پیش خونه ی داییم بودم که یکی از دوستای دختر داییم اومد. تو نگاه اول با حرفای که زد شیفته حجب و حیاش شدم . فکر نمیکردم اینجوری باشه. بعد از اون تا حالا چندین بار میرم محل کارش تو شهربازی. خیلی شب ها تا دیروقت تو فکرم. من توی دانشگاه ۲۰ تا دختر تو کلاسم بود توی بقیه دانشگاه هم که الا ماشالله ولی هیچ کس تا حالا نتونسته بود باعث بشه نتونم بخوابم. یا پول خرج کنم اونم برای شهربازی. الان تنها راه من به اون دختر داییمه ولی میترسم بهش بگم ولی به جای اینکه به اون بگه به خونواده بگه و بشه آش نخورده و دهن سوخته و اصلا اینکه هنوز روم نمیشه به پدر مادرم بگم. من سربازم و کار ندارم نمیدونم با این شرایطم اصلا کار درستیه برم جلو؟ میتونم یه خونه جور کنم ولی همین که الان کار ندارم عذابم میده نمیدونم میتونه ۴ ۵ ماه صبر کنه سربازیم تموم شه و کار پیدا کنم یا نه. بنظرتون باید چیکار کنم؟ تا چند ماه دیگه قطعا نمیشه مثل الان راحت پیداش کرد هم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)