به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام

    اسکیپ عزیز ، بیا موضوع رو از جهت دیگه ای بررسی کنیم ،
    و کاری به مساله همکارات و مطلقه بودن یا نبودن نداشته باشیم .

    سیستم فکریِ شما چهطوریه ؟ یعنی به عقایدتون چهطوری دست پیدا میکنید ؟
    با مطالعه و تحلیل ؟
    سیستم فکریِ مردم چهطوریه ؟


    چند وقت پیش مردم شهری شهرشون دچار بحران آب بود ،
    غالب آدمای این شهر نه تنها نرفتن تاریخچه تامین آب شهرشون رو بررسی کنن
    نه تنها نرفتن از کارشناسای آب پرس و جو کنن
    بلکه اطلاعات کاملا غلطی رو از دهان مردم یا از شبکه های اجتماعی جمع کردن
    بعدش بجای اینکه متحد بشن برای تخریب سدهای غیراصولی ،
    کمپین راه انداختن علیه سیاستی که ربطی به معضل آب این شهر نداشت .



    ** بنابراین سیستم فکری خیلی ها علمی نیست بلکه کورکورانه است .
    ** مردم خیلی وقتها اطلاعات غلطی رو بین خودشون نشر میدن .




    یه مثال از "تاریخ" میزنم چیزی که قراره ازش بیشترین درس ها و عبرت ها رو بگیریم :

    سی سال پیش پدری چندتا دختر داشت و پسر نداشت ،
    تعریف میکرد که اهل محل و فامیلش فکر میکردن کسی که پسر نداره و ازون بدتر چندتا دختر داره خیلی " بیچاره " و "تنها " است !
    پدر همچین عقیده ای نداشت و به دختراش محبت میکرد .


    تا اینکه خدا به او پسری میده ، آشناها میان میبینن این پدر برای پسرش "گوسفند" قربانی کرده
    پدر رو سرزنش میکنن که تو چرا برای پسرت گاو نکشتی ؟!

    پدر به فامیل میگه : " مگه من برای دخترهام جز گوسفند ، گاو کشتم که حالا برای پسرم گاو بکشم ؟! "


    ** چرا این پدر از سرزنش مردم ناراحت نبود ؟
    ** چرا تونست حتی از عقیده اش دفاع کنه ؟

    چون تحلیل کرده بود چرا مردم پسر دوست دارن ( بخاطر کمک اقتصادی و نگهداری ازشون وقت پیری )
    یا چرا دختر دوست ندارن ( معتقد بودن دختر مال مردمه شوهر میکنه میره دیگه پشت سرشم نگاه نمیکنه )

    میگفت من نه از پسرم توقع کار دارم و نه از دخترام توقع دارم شوهر کردن پشت سرشونو نگاه نکنن .
    حالا یه عده الان ازون ور بوم افتادن پسر دوست ندارن یه عده ای هم همچنان بر عقیده ی پدرانشون هستن و پسردوست!

    میخوام بگم عقاید ما نباید کورکورانه و تقلید دهان مردم باشه ،
    به هر عقیده ای باید با علم برسیم و تحلیل کنیم .
    وقتی عقیده ای رو با ایمان بدست آوردیم دیگه مواضعمون مشخصه و کاری با عقیده مردم نداریم .


    مصاحبه ای بود با دکتر نیلوفر شادمهری نویسنده کتاب خاطرات سفیر
    ازش پرسیدن چهطور تونسته در خوابگاهی زندگی کنه که نه دینش نه کشورش مورد تایید هیچ کسی نبود
    و هر کسی میرسید کلی سوال پیچش میکرد یا سرزنشگونه نگاهش میکرد .



    او گفت" وقتی شما آب آشامیدنی تمیز و سالم میخوری و مطمئنی چی داری میخوری
    اگر وارد شهری بشی که همه دارن از فاضلاب سیراب میشن ، به خودت شک نمیکنی .
    چون میدونی محتوای فاضلاب دقیقا چیه و محتوای آب آشامیدنیه خودت چیه . "

    اسکیپ عزیز چقدر نسبت به آبی که در دستت هست ایمان داری (مطمئنی )
    و چقدر نسبت به فاضلاب که مردم شرح میدن ، اطلاعات داری ؟




    شما اگه امروز جز گروهی نباشی که موضعشون خیلی دقیق و علمی و محکمِ و نتونید پاسخ سوال بعضی که دنبال دونستن هستند رو بدید
    و نتونید مقابل کنایه و زخم زبون عده ای قوی باشید ،،

    مطمئن باشید اگر 1400 سال پیش بودید جزء گروهی میبودید که دختراشونو زنده به گور میکردن ! ( راستشو میگم . به من اعتماد کن :) )
    یا از سرزنش ملامتگران دخترانشون رو از چشم همسایه قایم میکردن میبودی .
    و جزء خیلی گروههای دیگه که خیلی افکار و اعمال جاهلی داشتند ( بت پرستا ، مغولها ، و.. )
    از تاریخ درس نگیریم از چی درس بگیریم ؟
    کجا خودمونو محک بزنیم !



    ** حالا شما که جایی نیستید که حتی نیمی از مردم باهاتون مخالف باشن بلکه فقط درصدی اینطورن
    و شما اینقـــــــــدر کم آوردید !




    ببین عزیزم شما اسم کاربریتون رو گذاشتید " فراری " یا " فرار " !
    روشنه که در ذهنت داری ازین افکار یا از یه جوی فرار میکنی ( کاری با مهاجرتت نداریم بعضی وقتا برای بعضیا خیلی ام خوبه )


    نکته اینجاست ، شما اگر وسط یه جمعیتِ "خوب" باشی و " خوب " رفتار کنی خوب حرف بزنی خوب فکر کنی که هنر نکردی ،
    در واقع تازه شدی همرنگ جماعت .
    حکایت اونی که میره بیابون تک و تنها زندگی کنه تا مثلا گناهی نکنه !


    هنر شما وقتیه که بین خوبها و بدها باشی و اتفاقا بین بدها بودنی، " خوب و درست " فکر کنی .


    ( نمیگم بیا برو و ارتباط بیشتری با افراد بگیر ، نه.
    به هر حال تو یه روحیه ای داری که ترجیح میدی ارتباطت کمتر باشه ،
    اما ارتباط کمتر هم ما رو با چالش ها مواجه میکنه . مثل مشکل امروزت .)




    سیستم فکری که درست تعریف شده باشه در همه جا درست تحلیل میکنه یا حداقل اگر نتونه نظر خاصی نداره .
    اگرم غلط باشه که دیگه همه جا آدرس غلط میده . اصلا بحث اجتماعی و ازدواج و طلاق یا سیاسی و فرهنگی نیست .



    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    در مورد مساله خودت مصداق " طلاق "


    درسته شما گیر افرادی افتادید که از قضا در این زمینه جهل دارن ، اما همه اینطوری نیستن .
    فرض کن شما میری یه شرکتی همه محجبه هستن یعنی کل کشور محجبه اند ؟ یا برعکس .
    ** همیشه که مشت نمونه خروار نیست .
    جامعه هم دید مثبت داره هم منفی .

     خیلی ازینها که اطلاعات غلط میدن ، جرات نمیکنن از زبون خودشون حرف بزنن از دید جامعه میگن ،،
    تازه اگه باهاشون وارد بحث بشی آخرش میگن : من مثل تو فکر میکنم منتها داشتم دید جامعه رو میگفتم ( یعنی حالا دیگه نمیگم :)





    در مورد آقای حسابرس ، و واکنش همکارات اصلا فکر نکن ربطی به طلاق شما داره ،


    ببین تا حالا دیدی یکی معیارش مثلا زیبایی یا پول است ، بعدش یه زیبا یا پولدار پیدا میشه و این ازش خوشش میاد ،
    اونوقت بقیه فکر میکنن این زیبا یا پولداره جای اینا رو تنگ کرده .
    بخش زیادی از واکنش همکارای شما هم به توجه کردن آقای حسابرس به شما ، به همین دلیله .
    ربطی به طلاق نداره که .


    یکی معیارش زیباییه، یکی شغل ، یکی ایمان ، یکی تجربه ازدواج نداشتن ،یکی پول و.. یکی همه ی گزینه ها :)
    اینجا نمیشه به کسی خرده گرفت ، معیاره دیگه . هر کسی حق انتخاب داره .

    ضمن اینکه واقعا کمتر مجردی میاد بحثِ "سابقه ازدواج نداشتن" رو از لیست معیاراش حذف کنه . اکثرا دوست دارن همسرشون مثل خودشون بی سابقه باشه .
    که این شامل دید منفی نیست بلکه حق طبیعیه افراده و یه معیار هست .
    مثل اینکه من بگم خیلی بده که فلانی شغل یا دانشگاه یا ظاهر براش مهمه . خوب اینها خیلی شخصیه . توهین به بقیه نیست .


    حالا شما گلدون حسابرس رو بنداز داخل سطل زباله ، مگه میتونی سیستم فکری همکارتون رو تغییر بدید که هنوز نفهمیده حسابرس جذب سادگی شما شده !
    یا شما آدمی نیستی که دنبال جلب توجه باشی .







    این چیزی که دوستمون گفتن : " کافر همه را به کیش خود پندارد " هم گاهی صدق میکنه :

    چند وقت پیش در همین همدردی یه خانمی خیلی داشت به استارتر که با خانم مطلقه ای ارتباط داشت میتازید
    فکر کردم لابد بنده ی خدا نمیدونه چه خبره و خیلی بی تجربه است اما تاپیکاشونو که خوندم دیدم خیلی وضعیت معاشرتهاشون داغون بود. خارج از عرف بود .

    ** حالا شما هم اگر بهتون کنایه ای زدن واقعا نمیخواد فکر کنید طرف خودش منحرفه یا متعصبه یا زخم خورده است،
    فقط با خودتون فکر کنید که او در اون زمینه ی بخصوص جهل داره نمیدونه.
    معمولا اینها درمورد خودشونم ( قومیت ، جنسیت ، ملیت ، دین ، شغل و... ) عقیده ی غلطی دارن.
    به خاطر همون سیستم فکری شون ( حالا هر سیستمی که دارن )





    نکته آخر عزیزم واقعا قرار نیست ما همه چیزو به همه کس ثابت کنیم
    حتی به پدر و مادرمون یا نورچشممون .
    بعضی وقتا باید رها کنیم و کلاه خودمونو بچسبیم . (البته بدون نگاه بالا به پایین )
    آخه واقعا چقدر مهمه اون همکارت چی فکر میکنه
    اینهمه عقیده اشتباه در دنیا هست ، شما میخواهی غصه ی همشو بخوری !

  2. 3 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    hosein.ketab (چهارشنبه 28 آذر 97), mohamad.reza164 (چهارشنبه 28 آذر 97), نیکیا (سه شنبه 04 دی 97)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 مرداد 00 [ 08:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-04
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    7,616
    سطح
    58
    Points: 7,616, Level: 58
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    94

    تشکرشده 160 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چون پرسیدی میگم
    من نزدیکترین فرد به مدیرم بودم و از طرف مدیرعامل شرکت معرفی شده بودم یکی از خانم های فضول مالی به یک بهانه خیلی خنده دار با من دعوا راه انداخت و توی شرکت داد زد من با مدیرم بعله
    مدیر من آدم خیلی سالمی بود از اونهایی که نفر اول می اومد شرکت و آخر وقت میرفت یکراست خونه همه می شناختنش
    من هم یک جوجه کارمند بودم که صدام اصلا در نمی اومد کل شرکت هم دوربین بود یعنی اصلا حرفش خنده دار بود برای همه
    ولی من اونروز تا خونه مون گریه کردم
    باورم نمی شد آدم ها انقدر کثیف باشن که به یه دختربچه همچین تهمتی رو بزنن فکر می کردم همه باور کردند
    روزهای بعد هم که می رفتم سرکار احساس می کردم همه پشت سرم پچ پچ می کنند اصلا حس خوبی نداشتم
    اون خانم 6 ماه بعد اخراج شد گویا سابقه خوبی هم نداشت و با همه درگیر میشد وقتی رفت کسی اصلا نپرسید این خانم چرا رفته
    ولی واقعا برای من تجربه بدی بود الان تا احساس کنم یک نفر میخواد تهمتی بزنه تهاجمی برخورد می کنم معمولا اکثرشون آدم های ترسویی هستند

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 دی 97 [ 14:48]
    تاریخ عضویت
    1397-9-24
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    175
    سطح
    3
    Points: 175, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گیسوکمند صحبت شما را میخوندم دقایقی تصور میکردم در حال خوندن کتاب جذابم . سیستم فکرم چندان تحلیل نمیکنه . تاکنون به این موضوع فکر نکرده بودم کم فکر میکنم بیشتر غصه میخورم . صحبت های شما چشم انداز جدیدی برام باز کرد متشکرم که وقت گذاشتید.
    nanacute متشکرم که توضیح دادید متاسف شدم .

  5. کاربر روبرو از پست مفید escape تشکرکرده است .

    نیکیا (سه شنبه 04 دی 97)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 دی 97 [ 14:48]
    تاریخ عضویت
    1397-9-24
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    175
    سطح
    3
    Points: 175, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گیسوکمند ممکنه در مورد یه قکر دیگری صحبت کنید . چرا فکر میکنم جایی در دنیا ندارم مثل بقیه مردم زندگی نمیکنم چندساله قرص میخورم حداقل کمی شادباشم

  7. کاربر روبرو از پست مفید escape تشکرکرده است .

    نیکیا (سه شنبه 04 دی 97)

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    اسکیپ جان حتی اگه یه کارشناس جواب سوالتو جامع و کامل هم بنویسه بازم چندان کاربردی نیست .
    بعضی وقتا آدم یه جمله میخونه که چند سال بعد تازه مفهمومش واسش جا میوافته .
    در واقع خودت باید تلاش کنی برای رسیدن به جواب .



    ببین در طول زندگی همه ی ما سوالاتی برامون پیش میاد ،،
    مثلا
    ( یکی فکر میکنه همه ی آینده اش و اونچه هست و تمام اتفاقات زندگیش یه جبر هست .
    یکی فکر میکنه عالم هستی اساسا عادلانه نیست .
    یکی در وجود خدا سوال داره یکی در مهربونیش
    یکی در منطق و هدف زندگی و.. )



    بعدش اگر ما پیگیر سوالامون نباشیم ، طوریکه به یه جواب کامل و قابل هضم برسیم ،
    اونوقت این کج فهمی ها و ناقص ها ریشه میندازه در همه ی باورهامون .



    بعدش یکی رو گمراه میکنه (در مسائلی جاهل میمونه )
    یکی رو به پوچی میرسونه (مثل شما که میگی دلیلی برای وجود داشتنت نداری )
    یکی دیگه رو .... !



    به نظرم تو هم به وقتش دنبال جواب سوالاتت نرفتی (یا حداقل کامل و بیطرفانه یا بدون حب و بغض نرفتی)
    و شده این که شده .


    تصور کن یکی به هر دلیل گوشت نمیخوره
    بعدش به مرور خون و قلب و مغز و.. درگیر میشن
    وقتی به این مرحله میرسه اگر پزشکی به طور قطع تشخیص بده علت این وضعیت چی بوده ،
    اینجا نمیشه به این بیمار گوشت بدن بخوره
    چون بدن و معده او قبول نمیکنه
    در واقع باید پله پله رو به بهبودی بره بعد کم کم گوشت بخوره .




    میخوام بگم باید خودت همت کنی بری دنبال سوالات
    روی هر جوابی فکر کنی و دوباره سوالات جدیدتو بپرسی
    انقد بالاپایین کنی تحقیق کنی تا قشنگ مطلب برات جا بیوافته .


    مطمئن باش ناامیدی هات جواب قشنگی داره که امیدوارت میکنه ،
    زندگی فراتر از اون چیزیه که فکر میکنی ،
    مطمئن باش به جواب سوالات برسی حالت خوب میشه .
    به تکاپو میوافتی .
    به شرطی که واقعا به جواب برسی .
    هر کسی همت کنه به "حقیقت" برسه حتما بهش میرسه
    به شرطی که دنبال حقیقت باشه نه دلخواه و تعصبات خودش .




    دیدی یکی سر درد داره چون درد میکشه چند سال سراغ هر پزشک حاذقی میره
    خودشم تمام حواسش به تغذیه و خواب و اعصابش هست
    اینطوری تحقیق کن وقت بذار



    نمیدونم این چیزا چقد به دردت بخوره
    موفق باشی

  9. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (یکشنبه 02 دی 97), نیکیا (سه شنبه 04 دی 97)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 دی 97 [ 14:48]
    تاریخ عضویت
    1397-9-24
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    175
    سطح
    3
    Points: 175, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    معمولا سرگرم درس و کتاب بودم . سوال پیش می اومد ازش میگذشتم . کسی نبود ازش بپرسم . ذهنم درگیر نمی شد . شاید به نظرتون توجیه باشه . پدر و مادرم مثل منن . توی این سن نمی دونم حوصلم بشه برم دنبال تحقیق ؟ از این وضعیتم خسته شدم . تشکر می کنم .

    - - - Updated - - -

    بله به دردم خورد . طرز فکرتون عمیق . متشکرم

  11. کاربر روبرو از پست مفید escape تشکرکرده است .

    نیکیا (سه شنبه 04 دی 97)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 دی 97 [ 14:48]
    تاریخ عضویت
    1397-9-24
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    175
    سطح
    3
    Points: 175, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جای مخصوصی وجود داره ؟ منظورتون مشاور بود ؟ اگر کتاب خوب باشه می خونم .

    - - - Updated - - -

    آدمایی که از فلسفه چیزی نمی دونن تحقیق نکردن ولی خوشحالن ناامید نیستن . نمی دونم .

  13. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    آدمایی که از فلسفه چیزی نمی دونن تحقیق نکردن ولی خوشحالن ناامید نیستن
    اینم یه سواله دیگه ، از همونا که اگه دوست داشتی میتونی جوابشو خودت پیدا کنی . ولی اینجا واقعا جای بحث نیست .
    منم اطلاعاتم در حدی نیست که بتونم کامل و درست راهنماییت کنم .


    در کل ، آدمایی هم هستن که قتل میکنن ولی عذاب وجدان نمیگیرن ،
    یا آدمایی هم هستن راحت دروغ میگن خیلی ام خوشحالن ، اصلا به مقوله دروغگویی فکر نمیکنن ،
    و الی آخر .


    به هر حال سوالت پاسخ وسیعی داره ،
    به وسعت نگاهت ، درک و تلاش خودت میتونی بهش برسی .

    جای مخصوصی وجود داره ؟ منظورتون مشاور بود ؟ اگر کتاب خوب باشه می خونم

    برای هر چیزی جای مخصوصی هست ،
    مثلا موسسه هایی هستن که دوره های مختلفی از مهارتهای زندگی ، زندگی هدفمند و علم موفقیت رو برگزار میکنن .
    این لینکو ببین .

    یا موسسه هایی که روی " تغییرات فردی " کار میکنن مثل بنیاد فرهنگ سهیل رضایی ( در مورد پوچی یا ناامیدی هم مطالبی ارائه دادن )

    موسساتی که روی تیترهای جزئی تر کار میکنن برای کسایی که دقیقا میدونن چی میخوان (حکمت و فلسفه ، اخلاق ، دین ، و.. ) که حداقل حالا به دردت نمیخوره .



    ممکنه بعد از یه مطالعه کوتاه خودت بدونی چه کتابی بخونی
    برای یه استادی ایمیل بزنی سوال کنی ،
    ممکنه توی گوگل خودت مقاله بخونی
    و....

    در کل خودت میتونی بگردی دیگه ، جوینده یابنده ست .
    البته قرار نیست شاخ قول بشکنی ،
    شاید یه کارگاه چند ساعته و چند تا سوال و جواب از یه استادی تموم کنه این بحثو .
    ویرایش توسط گیسو کمند : دوشنبه 03 دی 97 در ساعت 08:37

  14. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    نیکیا (سه شنبه 04 دی 97)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 دی 97 [ 14:48]
    تاریخ عضویت
    1397-9-24
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    175
    سطح
    3
    Points: 175, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مگه اینجا فروم نیست چرا جای بحث نیست ! البته من بحث نداشتم . بلکه سوال پرسیدم . از صحبت مفیدتون ممنون .

  16. کاربر روبرو از پست مفید escape تشکرکرده است .

    نیکیا (سه شنبه 04 دی 97)

  17. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام
    اگر قرار باشه فلسفه هم یه دانستنی مثل بقیه دانستن ها باشه بازم باری هست روی دوش آدم ، آدم باید دانستن هاش رو وجدان کنه ، همون طور که گرمی یه لیوان چایی رو درک می کنه ،همون طور که درد یه غم رو کاملا لمس می کنه یه سری از دانستن ها باید با تفکری که بطنش توی سکوت هست برای آدم قابل لمس بشه ، اگه بخوام یه جورایی اون تفکر رو توصیف کنم اون حال و تفکری که شاید توی حال هوای عبادت ها و خلوت های نوجوانی و ابتدای هممون یه جورایی لمسش کردیم ، می خوام بگم منظورم فکر کردن به شکل تحلیل دانسته نیست ، منظورم اون نوع تفکری هست که آدم رو به عمق می بره-به هر حال توصیفش سخت هست-،بعد اون دانستن رو وقتی آدم وجدان می کنه کمی حس می کنه که چی واقعی هست و چی سرابه ، البته این حال رو نمی شه خیلی نگه داشت و درواقع بیشتر باید منتظر بود تا نسیمش بوزه و آدم آماده بو کشیدنش باشه (ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوالها -حضرت محمد (ص)- ای مردم بدانید که پروردگار شما در طول زندگیتان نسیم‌های رحمت و هدایت خاصه خود را به وزش در می آورد، هوشیار باشید و خود را در معرض این نسیم ها قرار دهید)

    بعد وقتی این حالت رو آدم ادراک کنه شاید بره فلسفه یا چیزای دیگه هم بخونه ولی رویکردش از خوندن فلسفه یا زمینه های دیگه به خاطر یه سردرگمی بی انتها نیست که بعدش بخواد خودش زیر چندتا عبارت که مزه و بوش رو نمی دونه چیه پنهان کنه.

    خداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده ، در کجاست و به کجا میرود.(حضرت علی -ع-)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.