به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array

    شوهرم با دخترعمه ش در ارتباط بوده

    سلام دوستان
    از ديشب تا حالا تو حواب دارم به سر ميبرم خواب دارم ميبينم انگار
    دختر عمه شوهزم ز زد بهم گف نمخواستم بهت اينارو بگم، ولى شوهزت ٥ ساله به من ز ميزنه و ميخرا بياد منو ببينه و مزاحمم ميشه و منم قبول نكردم. الانم چون از دستش عصبانيم اينارو بهت گقتم
    منم ب شوهرم گفتم در كمال خونسردى هى ميگ دروغ ميگ اون هى اس ام اس ميداد قربون صدقه من ميرفت و ....
    عكس العمل شوهزم اصن اونى ك فك ميكردم نبود
    حالم خوب نيس
    ميشه كمكم كنيد؟! باورم نميشه
    ميگ تو مهمونيا همه ش بهم مسيح ميداد و ازم تعريف ميكرد

    ما اين اواخز خيلى خيلى خرب بودين باهم، ايت قضايام مال پارسالن

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 98 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1397-8-20
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,130
    سطح
    18
    Points: 1,130, Level: 18
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 46.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    در مقابل خیانت دو حالت هست یا دوسش داری و میبخشی یا انقدری برات دوست داشتنی نیست که ببخشی.. دیگه تصمیم با شماست... فقط این حالتی که من گفتم بعد از اثبات 100% خیانته... شاید دخترعمه داره دروغ میگه لطفا اول تحقیق کنید بعد قضاوت

  3. کاربر روبرو از پست مفید ستودنی تشکرکرده است .

    Somebody20 (پنجشنبه 22 آذر 97)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    من مطمعنم دختره راست ميگه، از يه تيكه از چتاشون برام اسكرين گرفت
    شوهر من اتقد عصبى و بد اخلاقه ك اگه دروغ ميگف الان زندگيه اونو سياه ميكرد براش، ولى جيكشم در نمياد و سكوت كرده.
    من بيشتر از رفتاز دختره از عكس العنل شوهرم ميدونم كه خيلى غلطا كرده، يع بخشايشم فك كرد دختره بهم گفته بوام تعريف كرد ك تو فلان مهنونى بهم اس ميزديم و فلانجا گير داده بود بريم بيرون و ...
    به روح پدرشم قسم ميخوره كاريش نكردم و در همين حد بوده.

    بهش گفتم اگ ميخواى با من باشى ازين ب بعد هيچ رمزى رى گوشبت نميذازى، خرنه اين فاميلت تا عمر دارى نميزيم و اين حرفا.
    همه رو قبول كرد حز رمز گوشى، منم گفتم من حدا ميشم و ادامه نميدم.
    با كلى ناز و ادا رمز گوشيشو داده و ميگه من راضى نيستم ولى اينم رمزم
    اىا من نميدونم بايد كى چكش كنم؟ وقتى نيست؟
    ما اصن اتقد باهم صميميى نيستسم ك ب گوشيش دست بزنم، مثه اينه ك بخوام گوشيه مرد همسايه رو چك كنم


    خيلى ازش بدم مياد، تنها بلايى ك سرم نياوزده بود همين بود، همينشه همه ميگفتن چرا جدا نميشى ميگفتم هرچى هست سر به زيره، سرش ب كار خودشه

    كاش حداقل زشت و بى سليقه بودم ميگفتم حق داره بيوفته دنبال كس ديگ،

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 01:14]
    تاریخ عضویت
    1394-9-11
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    3,516
    سطح
    37
    Points: 3,516, Level: 37
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    8

    تشکرشده 111 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    توی همه تاپیکاتون برای من یک علامت سوالی وجود داشته چرااااااااااااااااااا انقدر زود کوتاه می ایید؟
    الان باید شما صبر میکردین خودش برای معذرت خواهی اقدام کنه و بگه که پشیمونه و... بعد میگفتین باید فکر کنید بعدش شرط هاتون میگفتین اگرم قبول کرد میگفتین زمان میبره تا رابطمون ترمیم شه و ....
    طبق قوانین این تالار شاید درست نباشه
    اما دلایلتون برای ادامه این زندگی با این همه فاصله و غریبگی که با هم دارین چی هست؟
    نگین دوست داشتن که نیست رفتارهای شما بیشتر ترس و انفعال

  6. 3 کاربر از پست مفید mahtaban تشکرکرده اند .

    Happy.girl.69 (جمعه 23 آذر 97), Somebody20 (شنبه 24 آذر 97), نیکیا (جمعه 23 آذر 97)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    آیا شما قبل ازدواج و الان در مورد خط قرمزهاتون با همسرتون صحبت کردید؟

    یه مقدار در مورد شیوه مهارتهای گفتگو بین همسران تحقیق کنید و حتما باید ها و نباید های زندگی رو به ایشون متذکر بشید و مطالبه کنید.

    خیلی از رفتارهای نا هنجارانه و علائمی که میبینید مشکل زا هستند و نباید مجوز این رفتارها رو به همسرتون بدید. اما از شیوه درست باید اقدام کنید. از لج. دعوا. دوری و قهر پرهیز کنید. سعی کنید ضمن اعتماد و احترام دو طرفه مسائل و خواسته هاتون رو بیان کنید.

    وقتی علامت نا هنجار یا علامت خطر یا رفتار مشکوکی میبینید سعی نکنید با این نا هنجاری سازش کنید. با همسرتون سازش کنید اما این نا هنجاری هارو نه.

    خیلی مهمه که افراد قبل هر اقدام و ازدواجی این مسائل رو بفهمند و در انتخابشون تجدید نظر کنند

  8. کاربر روبرو از پست مفید Quality تشکرکرده است .

    Somebody20 (شنبه 24 آذر 97)

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    من خيلى ترسوام، خيلى. هيچوقت قاطعيت ندارم، هميشه ارل برام مهمه ك اين زندگى حفظ بشه، مهم نيست به چه قيمتى.
    هميشه دم از جدايى ميزنم، اما انقد ضعيف و ترسو و بيچاره م ك فايده تداره

    فقذ بلدم وقى زندگيم به مشكل نخورده اداى ادماى قوى و همه چيز دونو دربيارم

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 98 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1397-8-20
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,130
    سطح
    18
    Points: 1,130, Level: 18
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 46.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا انقدر نا امیدی عزیزم
    هر کسی ی خط قرمزی داره... من همه چیز و همه شرایط توی زندگیم به راحتی میبخشم... انقدر راحت میبخشم که فردا اون روز همه چیز تموم شده ست و همه فراموش میکنن.. هیچ وقتم حس بدی بهم دست نداده
    .. بخشش به آدم آرامش میده نه حس ناخوشایند حماقت
    ولی خیانت خط قرمز زندگی منه... حالا ممکنه این خیانت از سمت همسر یا به شکل دیگه از سمت دوستم باشه... خیانت توی زندگی من به هیچ عنوان جایی برای بخشش نداره چون از نظر من طرف مقابلم به راحتی به من ثابت کرده که منو نمیخواد پس بخشیدن من ی نوع حماقت محسوب میشه.. بازم تاکید میکنم هر شخصی خط قرمزهای خودش داره... دیدگاه
    ت نسبت به بخشیدن عوض کن و برای خودت ارزش بیشتری قائل شو

  11. کاربر روبرو از پست مفید ستودنی تشکرکرده است .

    Somebody20 (دوشنبه 26 آذر 97)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 تیر 98 [ 00:53]
    تاریخ عضویت
    1396-12-10
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,541
    سطح
    22
    Points: 1,541, Level: 22
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 36 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست خوبم. من خیلی وقت پیش تاپیک های شما رو میخوندم نمیخواستم چیزی بنویسم چون فکر میکردم در جایگاهی نیستم به شما مشورت بدم چون من تجربه زندگی زناشویی رو نداشتم، اما واقعا نتونستم جلوی خودم رو بگیرم من تاپیک های قبلیتون رو تا حدودی یادمه چیزی که من دارم میبینم اینه شما واقعا خوشبخت نیستید ببخشید که اینطوری بی پروا صحبت میکنم ولی شما دارید خیلی زجر میکشید آخه چرا؟ چرا همه چیو تحمل میکنید. من ۷ سال درگیر یه رابطه بیمارگونه بودم خیلی عذاب کشیدم خیلی زیاد ولی نمیتونستم جدا بشم خودم دلیلش رو نمیدونستم الان که شما میگید من ترسوام درکتون میکنم منم همین حسو داشتم یه شب مادرم باهام صحبت کرد به گریه افتاد گفت دارم عذاب کشیدنتو میبینم اگه ازدواج کنی صدبرابر عذاب میکشی من به خودم اومدم صحبت های مامانم خیلی روم تاثیر گذاشت از اون روز تصمیم گرفتم فقط خودمو دوست داشتم به خودم گفتم دیگه تحقیر شدن کافیه دیگه عذاب کشیدن بسه الان دو ماهه که این رابطه رو تموم کردم آبروم به طرز وحشتناکی ریخته شده چه تهمت هایی بهم زدن چه قدر تهدیدم کردن طوری شده هرجا میرم باید با اعضای خانوادم برم اما باور کنید با تمام این اوصاف باز هم حالم بهتر از زمانیه که تو اون رابطه بودم. اینا رو گفتم که بدونید روز به روز زندگی شما داره میگذره برای خودتون و خواسته هاتون و عمرتون ارزش قائل باشید فقط مهم اینه حالتون خوب باشه همین با خودتون فکر کنید از زندگیتون چی میخواید آرامش خودتون رو حفظ کنید هیچی مهمتر از این نیست.
    متاسفانه فرهنگ جامعه جوری شده که به خانوما میگن فلان کارو کن فلان کارو نکن که شوهرت بچسبه به زندگی یا فلان رفتارو کن که شوهرت سمت کسی دیگه نره یا به هر نحوی شده زندگیتو حفظ کن. شوهر شما به جایی رسیده که حدی برای خودش نمی شناسه و با خودش میگه هرکاری کنم نشون میده حرف حرف خودمه و هرکاری میتونم بکنم چون شما متوجه ضعف شما در برابر خودش شده. یک شوهر اولین وظیفه ای که داره اینه که آرامش خودش و همسرش رو حفظ کنه و جلوی هر اتفاقی که باعث بشه همسرش رو آزار بده بگیره یعنی شادی و غم همسرش براش مهم باشه. با خودتون‌ رو راست باشید لطفا و با شک و عذاب زندگی نکنید. براتون دعا میکنم.

  13. 5 کاربر از پست مفید a.sadeghiani تشکرکرده اند .

    niloofarjan (یکشنبه 25 آذر 97), Somebody20 (دوشنبه 26 آذر 97), بهاره جون (یکشنبه 25 آذر 97), رنگین (یکشنبه 25 آذر 97), ستودنی (یکشنبه 25 آذر 97)

  14. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    اخه مشكلم اينه ك ؟ اين قضيه مال خيلى وقت پيشه، حدودا سه سال يا سه سال و نيم پيش.
    الان دقيقا تو نقطه اى ك زندگى من خيلى بهتر شده و اگ اخرين تاپيكامو بخونيد ميبيند ديگ به جدايى فك نميكردم و داشتم خيلى بهتر زردگى ميكردم با همسرم اينو فهميدم

    خيلى جالب اين دختره درباره ب من ز زد ك چرا منو بلاك ميكنى حالا شوهرت پيله من بود، باررم نميشه بهرهمين راحتى بخشيديش چشماتو وا كن و به خودت بيا و ي تصمميم درست بگير براى زندگيت، شوهرت تو گروه فاميليمون يه سره جوك ميفرسته و خوشحاله اونوقت تو دارى غصه ميخورى و .... منم گفتم خودم ميدونم براى زندگيم چ تصميمى بگيرم. ديگم درست يا علط ب شوهرم هيچى نكفتم ك ز زده،

    تا ميام حرفى بزنم خيلى جالب همه شون ميگن ما فاميليم چيزى نگو فاميل بهم ميريزه، يعنى الان ب نظرشون اتفاق خاصى نيوفتاده؟!
    شوهرم ك ميگ هركار حواستى كردم و شرطاتو قبول كردم ديگ ادامه نده اين حريانو، اونام ك همه ش نگرانم فاميليشون بهم نخوره

    ب نظرم همين شوهرمم الان هيچى نميگه، فرداروز دوباره تو همه مهمونيا شركت ميكنه و انگار ن انگار چيزى شده، وقتى هنوز هيچى نشده تو گروه فايملى شروع كرده ب جوك فرستادن

    انگار دارم خواب ميبنيم، واقعا انتظار هر چيزيو داشتم جز شنيدن اين حرفا، اصن فكرشو نميكردم حتى بتونه به چشماى ي زن ديگ نگاه كنه چ برسه ب اين حرفا

    - - - Updated - - -

    چرا انقد از جدا شدن ترس دارم؟! اصن وحشت و حس تنهايى وحشتناكى مياد سراغم وقتى به جدايى فك ميكنم
    دلم به شوهرم ميسوزه، عكس العملش چيه اگ بهش بگم نميخوامت؟!
    به خونه زندگيم، به اين همه وسايلى ك چيدم دام ميسوزه.
    به اين ٨ سال زندگى وابستگى دارم نه دلبستگى.

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 تیر 98 [ 00:53]
    تاریخ عضویت
    1396-12-10
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,541
    سطح
    22
    Points: 1,541, Level: 22
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 36 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببینید به نظر من شما دارید خودتون رو گول میزنید وسایل زندگی مهمترن یا حال شما؟ یا زندگی و عمری که داره میگذره؟ به تمام لحظاتی که میتونید شاد و آروم باشید فکر کنید اینا مهمترن یا اینکه تو خاطرات ۸ سالتون بمونید؟ شما باید دیدتون رو عوض کنید یه وقتایی وقتی رو مسائل گیر میکنیم باید زاویه دیدو تغییر داد باید یه قدم بیایم عقب یه نگاه کلی کنیم و بعد از یه سمت دیگه قضیه رو حل کنیم. به این فکر کنید ۱۰ سال دیگه پشیمون نیستید که اگه راهو یه جور دیکه میرفتید شاید بهتر زندگی میکردید؟
    من در جایگاهی نیستم که بهتون بگم جدا شید یا اینکه ادامه بدید و دقیقا از مسائل جزئی باخبر نیستم، من میگم روزهای عمرتون رو صرف دعوا و غم نکنید ارزش وقتتون رو بدونید با خودتون رو راست باشید یه ویژگی هایی هستن که در آدم نهادینه شده مثلا کسی که کلا آدم دروغگوییه یا حسادت میکنه یا خیانت میکنه خیلی سخت تغییر میکنه، تغییر میکنه اما به شرطی که خودش واقعا بخواد و بدونه اشتباه کرده و پشیمون باشه . شما به این توجه کنید تو زندگی هر آن مسئله جدید پیش میاد اینکه طرف آدم چه منطق و چه احساسی داره خیلی مهمه اینکه مسائل چه طوری حل شن . باید حد و حدوداتون رو در نظر بگیرید.مثلا یه فرصت چند ماهه درنظر بگیرید رفتارهای همسرتون رو بیشتر زیر نظر داشته باشید بعد یه فهرست درست کنید رفتارای خوب همسرتون رو یه سمت و رفتارای منفی شو یه سمت دیگه بنویسید چیزایی که به نظر خودتون قابل حل شدنه جلوش بنویسید و اونایی که فکر میکنید که غیر قابل تحمله جلوش علامت بزنید و بهشون حسابی بدون اینکه به خودتون دروغ بگید فکر کنید. یه سری اشتباهات هست که آدم نباید تو زندگی انجام بده چون این اشتباهات فقط مشکل ساز نمیشن دیگه میشن معضل و حل کردن معضل از مشکل بسیار سخت تره.
    من خودم به این نتیجه رسیدم که سیاست داشتن زنانه، توجه یا عدم توجه، قهر و بقیه رفتارهایی که خیلی ها توصیه میکنن هیچ فایده ای نداره زن یا مرد باید دارای یک عامل درونی باشن که از حد و حدود خودشون تجاوز نکنن و حرمت ها و مرزها رو نشکنن و وقتی حرمت ها از بین رفت زندگی فوق العاده سخت تر میشه. نمی شه یک عمر آدم به خودش دروغ بگه.
    با خودتون فکر کنید که از زندگی چی میخواید؟ خواسته اتون در چه حده؟ خواسته هاتون رو به خاطر شرایطتتون پایین نیارید بلکه واقعا به خواسته های قلبی و اهدافتون فکر کنید و بعد فکر کنید که آیا می تونید به خواسته هاتون برسید. بهتره که همه اینا رو روی کاغذ بنویسید چون واقعا کمک میکنه من خودم امتحان کردم. اینم بدونید تو زندگی رو تنها کسی که می تونید حساب کنید خودتونید نه هیچ کس و هیچ چیز دیگه و شما فقط میتونید خودتون رو تغییر بدید.
    نکته دیگه که دوست دارم بهتون بگم اینه که تو خودتون نریزید و حسی که دارید رو بیان کنید به همسرتون بگید که چه قدر ناراحتید و نمی تونید با این مسئله کنار بیاید اجازه بدید عمق ناراحتی روحی شما رو بدونه. اگه شما قدر خودتون رو ندونید و خودتون رو دوست نداشته باشید مطمئنا همسرتون هم قدر شما رو نمیدونه. منطقی و قوی باشید‌.

  16. کاربر روبرو از پست مفید a.sadeghiani تشکرکرده است .

    Somebody20 (چهارشنبه 28 آذر 97)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.