این تاپیک که تغییر نتیجه داد در انتها ! و جدایی اتفاق افتاد :(
تشکرشده 25 در 13 پست
این تاپیک که تغییر نتیجه داد در انتها ! و جدایی اتفاق افتاد :(
ویرایش توسط nel : شنبه 18 دی 95 در ساعت 14:10
خانم مهندس (پنجشنبه 30 دی 95)
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
طلاق هم یه نتیجه است.
رها نمی تونست تصمیم بگیره. شاید باید این مراحل را می گذروند تا خودش به این تصمیم برسه.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
نیکیا (سه شنبه 13 شهریور 97), خانم مهندس (پنجشنبه 30 دی 95)
تشکرشده 0 در 0 پست
سلام دوست عزیز. واقعا خوشحال شدم این حرفها رو از شما شنیدم. امیدبخش بود.
تشکرشده 0 در 0 پست
نمیدونم چقدر میشه راهکارهایی که بقیه تو زندگیشون اجرا کردن و نتیجه گرفتن برای بقیه هم مفید باشه ولی به اشتراک گذاشتنشون خالی از لطف نیست و منم واقعا ازتون ممنونم که این لطف و در حق ماها کردین و تجربه ی شیرینتون رو به اشتراک گذاشتین. منم با مادرشوهرم اختلاف شدید دارم.به قدری که هم من هم همسرم داریم راضی میشیم از هم جدا بشیم. مادرشون انقد دروغ درباره ی من تو گوش شوهرم خوندن که احساس میکنم هیچ امیدی به ادامه ی این زندگی نیست. شما اشاره کردین که اگه مشکل کوچیک باشه فراموش میکنین و اگه بزرگ باشه سعی میکنین با مادرشوهرتون حلش کنین ولی این مساله برای من عواقب فوق العاده بدتری رو داشته. من همه ی تلاشمو کردم که بدی های کوچیک و فراموش کنم و مشکلات بزرگتر و با خودشون حل کنم که حالا میبینم همه ی اون حرفهایی که من بهشون زدم و دارن به نفع خودشون استفاده میکنن و توسط اون حرفها من و جلوی شوهرم و پدرشوهرم خراب میکنن. شما میگین خیلی ها به چشم مادر به مادرشوهرشون نگا نمیکنن ولی من که نگاهم کردم چیزی و عوض نکرد. هر حساسیتی رو رو حساب اینکه تنها فرزندشون همسر منه گذاشتم ولی اونا فقط برای اینکه محبت من و از دل همسرم بیرون کنن هر تلاشی که داشتن به کار بستن و حالا که دارن نتیجه ی کارهاشونو میبینن و میبینن که ما در استانه ی جدایی هستیم خوش و خوشحال نشستن و دارن نگاه میکنن و هیچی نمیگن و فقط منتظرن زودتر موعد طلاقمون برسه. انقدر ناراحتم که اگه قرار باشه دید مثبتیم داشته باشم دیگه ندارم. هر چقدر فکر میکنم و تحلیل میکنم رابطه مونو و سعی میکنم اون نقطه ای که اشتباه کردم و جبران نکردم که مثلا باعث شده باشه بخوان ازم کینه به دل بگیرن پیدا کنم پیدا نمیکنم. یه کینه ی شتری نسبت به من و پدر و مادرم ..... کسایی که جز آرزوی خیر برای ما نکردن و حتی اگه مشکلاتم و شنیدن بازم تشویقم کردن صبور باش ... دارن که هیچجوره برطرف نمیشه. خدا میدونه چه بدیا که در حقم نکردن و چه تهمتا که به من و پدر و مادرم نزدن ولی من همیشه سعی کردم گذشت کنم و یا حتی اگه شکایتیم کردم در کمال ادب و احترام بوده ولی خب هیچی به سمت خوب عوض نشد. شاید واقعا جدایی آخرین راه حل و تنها راه حل برای منه.با همه ی این اوصاف هنوز نشستم ت وخونه و دارم به شرایط فکر میکنم و هرجقد تلاش میکنم به این نتیجه برسم که با جدایی اوضاع بهتر نمیشه و نتیجه ی بهتر به دست نمیاد ولی به نتیجه نمیرسم. نمیدونم چکار کنم.
تشکرشده 0 در 0 پست
سلام.
من یه ادم خیلی بد اخلاق هستم. خیلی هم سعی کردم اخلاقمو درست کنم. اما نتونستم. با هر کس صحبت میکنم زود عصبانی میشم و دعوا میکنم. دست خودم نمیدونم چیکار کنم.
دستگاه چاپ بنر
تشکرشده 6,436 در 1,802 پست
سلام.
برای دریافت راهنمایی،در تایپیک بقیه مشکل خودتون رو مطرح نکنید.با توجه به موضوع خود،تایپیک جداگانه ایجاد کنید
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)