به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 13 از 193 نخستنخست ... 3456789101112131415161718192021222333435363113 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 1929
  1. #121
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    بچه ها امشب مامان به خواهرم گفت: من که مادرشم از تدبیر و انعطاف میشل تعجب می کنم.

    تدبیر .... باورتون می شه؟

    بعنوان یک انسان هیجان محور، هیچ چیز به اندازه ی این چیزها منو راضی نمی کنه.

    یعنی ممکنه من بمیرم در حالیکه یک انسان صبور و مسلط به نفسم باشم.

    همش مراقبم به خودم مغرور نشم، الکی فکر نکنم آدم شدم. همش منتظرم آرامشم از دست بره. ولی هر چند روز، موضوعی پیش میاد که قبلا می تونست منو طوری متلاطم کنه که همه چی رو خراب کنم، ولی بازم از عهده ش برمیام.

    حس می کنم دارم از یک مرحله ای عبور می کنم. می دونم هنوز باید ماه ها بگذره که بشه گفت در مرحله ی جدید زندگیم تثبیت شدم، ولی انگار دارم رد می شم.

    یکیتون بیاد منو بغل کنه، تو بغلش گریه کنم..........

    آخ آخ.... حواسم نبود بلند گریه کردم.... برم تا آبرو ریزی نشده....

    مراقب خودتون باشید... و هیچوقت فراموش نکنید بعد از هر سختی آسونیه، حقیقتا بعد از هر سختی آسونیه.

  2. 10 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    bahareh09 (شنبه 10 شهریور 97), Eram (شنبه 10 شهریور 97), Glut.tiny (جمعه 09 شهریور 97), m.reza91 (جمعه 09 شهریور 97), paiize (پنجشنبه 15 شهریور 97), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 13 شهریور 97), گیسو کمند (یکشنبه 11 شهریور 97), نیکیا (شنبه 10 شهریور 97), الهه زیبایی ها (جمعه 09 شهریور 97), صبا_2009 (شنبه 10 شهریور 97)

  3. #122
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,299 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    بچه ها امشب مامان به خواهرم گفت: من که مادرشم از تدبیر و انعطاف میشل تعجب می کنم.

    تدبیر .... باورتون می شه؟

    بعنوان یک انسان هیجان محور، هیچ چیز به اندازه ی این چیزها منو راضی نمی کنه.

    یعنی ممکنه من بمیرم در حالیکه یک انسان صبور و مسلط به نفسم باشم.

    همش مراقبم به خودم مغرور نشم، الکی فکر نکنم آدم شدم. همش منتظرم آرامشم از دست بره. ولی هر چند روز، موضوعی پیش میاد که قبلا می تونست منو طوری متلاطم کنه که همه چی رو خراب کنم، ولی بازم از عهده ش برمیام.

    حس می کنم دارم از یک مرحله ای عبور می کنم. می دونم هنوز باید ماه ها بگذره که بشه گفت در مرحله ی جدید زندگیم تثبیت شدم، ولی انگار دارم رد می شم.

    یکیتون بیاد منو بغل کنه، تو بغلش گریه کنم..........

    آخ آخ.... حواسم نبود بلند گریه کردم.... برم تا آبرو ریزی نشده....

    مراقب خودتون باشید... و هیچوقت فراموش نکنید بعد از هر سختی آسونیه، حقیقتا بعد از هر سختی آسونیه.
    سلام میشل عزیز
    من شما رو دختر بادرایتی شناختم باهوش مهربون و برای ادمهای باهوش تشخیص اینکه کی انعطاف کی قاطعیت داشته باشن کار سختی نیست!!!....علی رغم اینکه فاصله فکریمون زیاده ولی دوستون دارم و بیشتر پست هاتونو می خونم
    به هر حال
    حالا موضوع چی بوده و تشخیص مامان چی ...بماند

    فعلا چون جفتمون حالمون خوبه بیا همو بغل کنیم
    می خوام بوستم بکنم
    راستی از بابت تاپیک عصبانیت هم ک زده بودین...تشکر.
    خوب بود فقط من سوال دارم ازش برام خوب تفهیم نشده اخه
    تو هم مراقب خودت باش

  4. 7 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Glut.tiny (جمعه 09 شهریور 97), m.reza91 (جمعه 09 شهریور 97), paiize (پنجشنبه 15 شهریور 97), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 13 شهریور 97), گیسو کمند (سه شنبه 13 شهریور 97), نیکیا (شنبه 10 شهریور 97), میشل (شنبه 10 شهریور 97)

  5. #123
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 اردیبهشت 98 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1397-4-28
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    1,847
    سطح
    25
    Points: 1,847, Level: 25
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    69

    تشکرشده 94 در 49 پست

    Rep Power
    22
    Array
    نمیدونم اوضاع بهتره یا نه؟
    میخوام یکمی خوشحال و امیدوار باشم اما ترس یهویی تو جونم میفته دلم میریزه پایین

    فکرای وحشتناک تو سرمه حتی شب و نصفه شب منو از خواب میپرونه

    خواهرم هی میخواد خوشحالم کنه
    میگه الان دیگه عزیزمون تو روند مثبته
    شانس برگشتش بیشتر شده
    اما خودشم اینا رو میگه غم تو چشماشه
    اینا رو میگه لباش میخنده اما چشماش نه..

    دکتر میگه شاید هشیاریش از این حد بالاتر نره
    هنوز خیلی کمه
    میگه شاید تنفسش هیچوقت برنگرده
    چون ربط مستقیم با هشیاریش نداره
    میگه قلبش نارسایی جدی پیدا کرده
    و..

    منم و این نگرانیای لعنتی که نمیزارن یه لحظه احساس خوشی کنم
    تا میام یه ذره امید بگیرم
    یهویی دلشوره میفته تو جونم

    کاش هیچوقت بدنیا نیومده بودم که بخوام اینروزا و این کابوسا رو ببینم

    اما قربون خواهرم برم که راستی راستی همدرد منه رفیق روزای تلخم

  6. 3 کاربر از پست مفید bahareh09 تشکرکرده اند .

    Glut.tiny (جمعه 09 شهریور 97), m.reza91 (جمعه 09 شهریور 97), گیسو کمند (یکشنبه 11 شهریور 97)

  7. #124
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    بچه ها امشب مامان به خواهرم گفت: من که مادرشم از تدبیر و انعطاف میشل تعجب می کنم.

    تدبیر .... باورتون می شه؟

    بعنوان یک انسان هیجان محور، هیچ چیز به اندازه ی این چیزها منو راضی نمی کنه.

    یعنی ممکنه من بمیرم در حالیکه یک انسان صبور و مسلط به نفسم باشم.

    همش مراقبم به خودم مغرور نشم، الکی فکر نکنم آدم شدم. همش منتظرم آرامشم از دست بره. ولی هر چند روز، موضوعی پیش میاد که قبلا می تونست منو طوری متلاطم کنه که همه چی رو خراب کنم، ولی بازم از عهده ش برمیام.

    حس می کنم دارم از یک مرحله ای عبور می کنم. می دونم هنوز باید ماه ها بگذره که بشه گفت در مرحله ی جدید زندگیم تثبیت شدم، ولی انگار دارم رد می شم.

    یکیتون بیاد منو بغل کنه، تو بغلش گریه کنم..........

    آخ آخ.... حواسم نبود بلند گریه کردم.... برم تا آبرو ریزی نشده....

    مراقب خودتون باشید... و هیچوقت فراموش نکنید بعد از هر سختی آسونیه، حقیقتا بعد از هر سختی آسونیه.
    سلام

    چه خوب و عالی!
    البته من از تدبیر میشل تعجب نکردم چون واقعا با تدبیر هستی ؛ انعطاف هم چیزی بود که انتظارشو داشتم پس بازم تعجب نکردم.

    ولی همین طور که خودت گفتی ممکنه در آینده کمی بازگشت به عقب داشته باشی؛ ولی مهم رونده مثبته و همینطور آگاهی ای که نسبت به احوالاتت پیدا میکنی که ابزاری میشه که کمکت کنه به شرایط عادی برگردی.

    راستش حس شعفی که در پستت بود رو حس کردم و این پستو زدم.

    موفق و پاینده باشید همگی
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  8. 6 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    paiize (پنجشنبه 15 شهریور 97), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 13 شهریور 97), گیسو کمند (یکشنبه 11 شهریور 97), نیکیا (شنبه 10 شهریور 97), میشل (شنبه 10 شهریور 97), الهه زیبایی ها (جمعه 09 شهریور 97)

  9. #125
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 اردیبهشت 98 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1397-4-28
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    1,847
    سطح
    25
    Points: 1,847, Level: 25
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    69

    تشکرشده 94 در 49 پست

    Rep Power
    22
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    بچه ها امشب مامان به خواهرم گفت: من که مادرشم از تدبیر و انعطاف میشل تعجب می کنم.

    تدبیر .... باورتون می شه؟

    بعنوان یک انسان هیجان محور، هیچ چیز به اندازه ی این چیزها منو راضی نمی کنه.

    یعنی ممکنه من بمیرم در حالیکه یک انسان صبور و مسلط به نفسم باشم.

    همش مراقبم به خودم مغرور نشم، الکی فکر نکنم آدم شدم. همش منتظرم آرامشم از دست بره. ولی هر چند روز، موضوعی پیش میاد که قبلا می تونست منو طوری متلاطم کنه که همه چی رو خراب کنم، ولی بازم از عهده ش برمیام.

    حس می کنم دارم از یک مرحله ای عبور می کنم. می دونم هنوز باید ماه ها بگذره که بشه گفت در مرحله ی جدید زندگیم تثبیت شدم، ولی انگار دارم رد می شم.

    یکیتون بیاد منو بغل کنه، تو بغلش گریه کنم..........

    آخ آخ.... حواسم نبود بلند گریه کردم.... برم تا آبرو ریزی نشده....

    مراقب خودتون باشید... و هیچوقت فراموش نکنید بعد از هر سختی آسونیه، حقیقتا بعد از هر سختی آسونیه.
    این جمله اخریت خیلی تو دلم نشست
    حقیقتا بعد هر سختی آسونیه؟

    یعنی همیشه اینطوریه؟
    آسونی به معنی اصل و واقعیش؟

    خدا کنه خدا کنه
    چقد این جمله آرامشبخش ‌بود میشل افرین به تو

  10. #126
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام به دوستان گل همدردی.

    امیدوارم که همگی رو به رشد باشید

    میشل عزیز از خوندن پستت بی نهایت خوشحال شدم امیدوارم که با همین فرمون بری جلو

    خیلی وقته از فکور عزیز خبر نیست و البته فرشته اردیبهشت که فکر میکنم کم کم داره آماده در آغوش گرفتن فرشته درونش میشه!

    یه مدت که از تالار دور میشم داسم برای درو کردن کند میشه قابل توجه بعضی ها

    راستی جای جناب باغبان هم خالیه! امیدوارم هر جا هست حواسش به سهم گل فروشیه من باشه و در کمال صحت و سلامت در حال پیمودن مسیر کمال باشه.

    احوال بقیه دوستان رو نمی پرسم مفهومش این نیست که به یادشون نیستم ؛ برای تک تک تون از ته قلبم آرزوی سلامتی جسمی و آرامش روحی دارم.

  11. 5 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    paiize (پنجشنبه 15 شهریور 97), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 13 شهریور 97), نیکیا (شنبه 10 شهریور 97), میشل (شنبه 10 شهریور 97), الهه زیبایی ها (شنبه 10 شهریور 97)

  12. #127
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 اردیبهشت 98 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1397-4-28
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    1,847
    سطح
    25
    Points: 1,847, Level: 25
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    69

    تشکرشده 94 در 49 پست

    Rep Power
    22
    Array
    امروز یه درگیری خفن داشتم

    حرفی از دهنش دراومده بود که
    واقعا تموم اون دشنام ها سزاوارش بودن و قیافشم دیدنی شده بود
    اصلا فکرشو نمیکرد همچی جوابایی ازم بشنوه

    تریپ ادم مظلوما رو ورداشت که من ادبیاتم مث شما نیس

    من همینجوریش دنبال یکی میگردم پاچه شو بگیرم
    دیگه طرف کم اورد مونده بود بیاد تو مامانمو ببینه
    یا زودتر از دست من در بره

    یهو یه لحظه خواست داخل بیاد درو بستم
    بخدا واسه این یه قسمت قضیه عذاب وجدان گرفتم
    چون تند درو بستم خیلی یهویی شد
    اونم بی عرضه تشریف داشت
    شونه و کتفش موند لای در
    بیچاره بدبخت اشکش دراومد

    واقعا ناخواسته شد!

    منم از ترس اینکه سر و صداش بالا بره
    مامان اینا بشنون هلش دادم بیرون و درو بستم
    خداییش واسه اعمال خشونت فیزیکی وجدانم درد گرفت
    اما هرچی از دهنم دراومد نثارش کردم‌ حقش بود و کمش بود
    ویرایش توسط ammin : شنبه 10 شهریور 97 در ساعت 21:57 دلیل: حذف کلمات نامناسب

  13. #128
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 اردیبهشت 98 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1397-4-28
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    1,847
    سطح
    25
    Points: 1,847, Level: 25
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    69

    تشکرشده 94 در 49 پست

    Rep Power
    22
    Array
    اقا امین
    من نمیدونستم چجوری جواب پیامتو بدم
    پس اینجا جواب میدم
    اول اینکه اگه تو پست قبلیم حرف زشت نوشتم و شما ناراحت شدی ،
    از تو و مدیر همدردی و اون چندتا دوست که تو سایت دارم معذرت میخوام

    اما من که اصلا حرفای زشتو نقل نکردم تازه خیلیم با ملاحظه کاری نوشتم
    و خودتم میدونی
    دوستامم میدونن مدیر میدونه
    بقیه اعضا هم میدونن که اوضاعم روبراه نیست و حالم اصلا نرمال نیست

    کسی مث من که روزی ده دوازده تا قرص میخوره و روزانه لااقلش یه وعده خودزنی داره و.. اخه از همچی ادمی چه انتظاری داری؟

    اکی حرفای زشت و بی تربیتی رو دیگه نقل قول نمیکنم اینجا..
    اما خدانکنه تو جای من باشی
    که اگه بودی خودتم شاید کنترل نداشتی به حرفات و رفتارات
    و البته مجدد ارزو میکنم تو هیچوقت روزگارت مث روزگار من نشه و ارامش سهم زندگیت باشه

    منم ادم آروم و مودبی بودم
    اما تو این سه ماهه تبدیل شدم به کسی که
    حتی خودمم از خودم وحشت دارم
    و اطرافیانمم بیچاره شدن از دستم..

  14. #129
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 اردیبهشت 98 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1397-4-28
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    1,847
    سطح
    25
    Points: 1,847, Level: 25
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    69

    تشکرشده 94 در 49 پست

    Rep Power
    22
    Array
    حالم خیلی بده
    بده بده بد
    خدایا تشنه مرگم
    فقط مرگ
    میخوام راحتشم ازین زندگی سیااااه

    متنفرم از حرفای مسخره ای که میشنوم
    میگن در هر اتفاق بدی یه خیری هست و..
    اخه چرا بعضیا درک نمیکنن
    بابا فاجعه فاجعه اس
    و این تفسیرای مسخره هیچ اثری ندارن
    جز اینکه حال منو بدتر کنن و نفرتمو صدبرابر

    مگه اینکه طرف بخواد منو شکنجه کنه یا به خیالش گولم بزنه

    متاسفانه هیشکی دور و ور من نیست منطقی و عاقل و پخته حرف بزنه
    بمن بگه بمیر
    بگه ایشالا خورشید فردا رو نبینی
    این یعنی حرف عاقلانه

    وگرنه حاااالم بهم میخوره از حرفای بی منطق و فریب دادن دیگرون
    حرفایی که خودشونم میدونن چقد بی معنیه

    قوی باش و مقاوم باش و در هر بلایی یه خیر و صلاحی هس

    کاشکی بجای اینهمه جمله های نپخته و بی منطق و بی معنی ، یه ادم عاقل پیداش میشد یه کلام بمن بگه ایشالا هرچه زودتر بمیری
    همین

  15. #130
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 آذر 98 [ 04:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    9,762
    سطح
    66
    Points: 9,762, Level: 66
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 288
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    392

    تشکرشده 451 در 164 پست

    حالت من
    Khejalati
    Rep Power
    55
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh09 نمایش پست ها
    حالم خیلی بده
    بده بده بد
    خدایا تشنه مرگم
    فقط مرگ
    میخوام راحتشم ازین زندگی سیااااه

    متنفرم از حرفای مسخره ای که میشنوم
    میگن در هر اتفاق بدی یه خیری هست و..
    اخه چرا بعضیا درک نمیکنن
    بابا فاجعه فاجعه اس
    و این تفسیرای مسخره هیچ اثری ندارن
    جز اینکه حال منو بدتر کنن و نفرتمو صدبرابر

    مگه اینکه طرف بخواد منو شکنجه کنه یا به خیالش گولم بزنه

    متاسفانه هیشکی دور و ور من نیست منطقی و عاقل و پخته حرف بزنه
    بمن بگه بمیر
    بگه ایشالا خورشید فردا رو نبینی
    این یعنی حرف عاقلانه

    وگرنه حاااالم بهم میخوره از حرفای بی منطق و فریب دادن دیگرون
    حرفایی که خودشونم میدونن چقد بی معنیه

    قوی باش و مقاوم باش و در هر بلایی یه خیر و صلاحی هس

    کاشکی بجای اینهمه جمله های نپخته و بی منطق و بی معنی ، یه ادم عاقل پیداش میشد یه کلام بمن بگه ایشالا هرچه زودتر بمیری
    همین

    فقط صبور باشید و بزارید همه چی به خواست خدا اتفاق بیفته
    تنها کاری که میتونید انجام بدید دعا کردن و بس
    یه روزی از حکمت کار خدا سر در میارید
    و شاید اون روز از کاری که امروز با خودتون انجام میدید پشیمون باشید


 
صفحه 13 از 193 نخستنخست ... 3456789101112131415161718192021222333435363113 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.