سلام پاییزه جان. شاید لازمه جمله رو اینجوری ویرایش کرد: نا امیدی اونجایی نیست که قراره نمودار تغییر مسیر بده. بلکه اونجاییه که تصمیم میگیری به نمودار تغییر جهت بدی و فکر میکنم منظور صبابانو هم همین بوده!
تا زمانی که منتظری شرایط یا دیگران همه چیز رو واست عوض کنن اتفاقی نمیوفته. تا زمانی که فقط حرف، گله و شکایت یا به به و چه چه پوچ و توخالی هست اتفاقی نمیوفته. زمانی که پذیرفتی شرایط اینه و نباید برای بهبود شرایطت منتظر حرکت خانواده، دوستات و مسئولین کشورت! و تغییر شرایط و قضا و قدر باشی، اون نقطه عطفی هست که به خودت میگی: "باید خودم کاری کنم" . تلاشی که از خودت برای شادی، بهبود شرایط رفاهیت، قناعت یا بلدپروازی هات بر می خیزه (بهترین عملکرد در وضعیت موجود). و در ابعاد بزرگتر جایی که از خودت هم امید می بری و به پروردگارت امید می بندی: " این هدف و نیت من، این مسئولیت من، این تلاش و توان من، این هم اعتماد من، هرچی بعد از این خیره".
امیدوارم موفق باشی عزیزم.
پاورقی: گفته بودم جهت حل مشکلاتم عقب نمی نشینم و تلاش می کنم. این شد که مشکلاتم رو به چهار بخش مختلف تقسیم کردم. (چون در چهار جبهه مختلف در جریان بود). الان یک جبهه اش که همان موارد تنش و درگیری در ارتباطات بود ، به لطف خدا و تلاش خودم در جهت استفاده موفق از مهارت های ارتباطی حل شد خدا رو شکر. از سه جبهه دیگر هم یک جبهه اش پیشرفتی 50 درصدی داشته و دارم روش کار می کنم. دو جبهه دیگر هم که مقداری زمان بر هستند، کم کم شروع می کنم و با حوصله بهشون می پردازم. انشاءالله که ختم به خیر میشه. پس می تونم این نوید رو بدم که خداوند راضی باشه در هفته آینده کارگاهمون رو مجدد راه اندازی می کنیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)