به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 18 از 26 نخستنخست ... 891011121314151617181920212223242526 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 180 , از مجموع 251
  1. #171
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تو چشات ناز داره , پیشه دلم گیره زیبای بی وقفه من عاشقت هستم الان خیلی وقته
    دستام خالی بود دستامو پر کردی به من گفتی وقتشه به زندگی برگردی
    قربونت برم الهی الهی الهی آخ عجب صورت ماهی چه ماهی چه ماهی
    منو احساسه رهایی رهایی رهایی به به چه چشایی چه نگاهی چه نگاهی
    قربونت برم الهی الهی الهی آخ عجب صورت ماهی چه ماهی چه ماهی
    منو احساسه رهایی رهایی رهایی به به چه چشایی چه نگاهی چه نگاهی
    اینجا همه چی خوبه با تو صورتت قشنگه مثله نور ماه
    تو هستی همه چی رو به راه دیگه اشکی نمیاد رو گونه هام
    آه خوشحال ترم همه جوره میخوای بری هر وقت میگم هنوز زوده
    از خدا میخوام دور نشم ازم داد میزنم که تو جونمی
    خوبه وقتی زیر بارونی موهات خیس میشه خانومی
    تو هم آره این حالو دوست داری تو هم کنار من آرومی
    قلبتو به من هدیه دادی هیچ جایی این دنیا مثله ما نیست
    با تو بودن رویا بود برام مرسی که بهم این حسو دادیحس پروازه کنارت راه رفتن پاکیه احساسه تو خوشبختیه من
    ما دو تا دریا دلیم همراه بارون عشقمون رو نمیدیم به هیچی آسون
    قربونت برم الهی الهی الهی آخ عجب صورت ماهی چه ماهی چه ماهی
    منو احساسه رهایی رهایی رهایی به به چه چشایی چه نگاهی چه نگاهی

    قربونت برم الهی الهی الهی آخ عجب صورت ماهی چه ماهی چه ماهی
    منو احساسه رهایی رهایی رهایی به به چه چشایی چه نگاهی چه نگاهی


  2. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    miss seven (جمعه 15 تیر 97)

  3. #172
    ترنم عشق
    مهمان
    "مجلس ترحیم خودم"

    آمدم مجلس ترحیم خودم
    همه را می دیدم
    همه آنهایی که نمی دانستم
    عشق من در دلشان ناپیداست

    واعظ از من می گفت،
    از نجابت هایم،
    از همه خوبیها
    و به خانم ها گفت:
    اندکی آهسته
    تا که مجلس بشود سنگین تر،
    راستی این همه اقوام و رفیق!
    من خجل از همه شان
    من که یک عمر گمان می کردم
    تنهایم
    و نمی دانستم
    من به اندازه یک مجلس ختم،
    دوستانی دارم
    همه شان آمده اند،
    چه عزادار و غمین
    من نشستم به کنار همه شان،

    وه چه حالی بودم،
    همه از خوبی من می گفتند
    حسرت رفتن ناهنگامم
    خاطراتی از من
    که پس از رفتن من ساخته اند
    از رفاقت هایم،
    از صمیمیت دوران حیات
    یک نفر گفت: چه انسان شریفی بودم
    دیگری گفت فلک گلچین است

    یک نفر هم می گفت:
    "من و او وه چه صمیمی بودیم"
    و عجیب است مرا،
    او سه سال است که با من قهر است!

    یک نفر ظرف گلابی آورد،
    و کتاب قرآن
    که بخوانند کتاب
    و ثوابش برسانند به من
    گرچه بر داشت رفیق،
    لای آن باز نکرد
    و ثوابی که نیامد بر من

    آن که صدبار به پشت سر من غیبت کرد
    آمد آن گوشه نشست، من کنارش رفتم
    اشک در چشم، عزادار و غمین
    خوبی ام را می گفت
    چه غریب است مرا

    آن مَلِک آمد باز
    آن عزیزی که به او گفتم من
    فرصتی می خواهم
    خبرآورد مرا
    می توان برگردی
    مدتی باشی، در جمع عزیزان خودت
    نوبت بعد، تو را خواهم برد

    روح من رفت کنار منبر
    و چه آرام به واعظ فهماند
    اگر این جمع مرا می‌خواهند
    فرصتی هست مرا و
    می توانم برگردم

    من نمی دانستم این همه قلب مرا می خواهند
    باعث این همه غم خواهم شد
    روح من طاقت این موج پر از گریه ندارد هرگز
    زنده خواهم شد

    باز واعظ آهسته بگفت
    معذرت می خواهم
    خبری تازه رسیده ست مرا
    گوییا شادروان مرحوم
    زنده هستند هنوز

    خواهرم جیغ کشید و غش کرد
    و برادر بشتاب
    مضطرب، رفت که رفت

    یک نفر گفت: "که تکلیف مرا روشن کن
    اگر او مرد، خبر فرمایید
    سوگواری بکنیم؟
    عهد ما نیست
    به دیدار کسی، کو زنده است
    دل او شاد کنیم
    کار ما شادی مرحومان است"!

    🔹واعظ آمد پایین،
    مجلس از دوست تهی گشت عجیب
    صحبت زنده شدن چون گردید
    ذکر خوبی هایم
    همه بر لب خشکید

    ملِک از من پرسید:
    پاسخت چیست؟
    بگو؟
    تو کنون می آیی؟
    یا بدین جمع رفیقان خودت می مانی؟

    چه سوال سختی؟
    بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن
    زنده باشم بی دوست؟
    مرده باشم با دوست؟
    زنده باشم تنها،
    مرده در جمع رفیقان عزیز

    من که در حیرتم از کرده ی این مردم نیز !
    کاش باور بکنیم، کاش بیدار شویم ، خوب اندیشه کنیم، معنی واقعی آمدن و رفتن چیست ؟
    "کاش دلی شاد کنیم تا هنوز در بر ماست"

  4. 2 کاربر از پست مفید ترنم عشق تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (جمعه 05 مرداد 97), zolal (سه شنبه 09 مرداد 97)

  5. #173
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 09:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    571
    امتیاز
    19,722
    سطح
    88
    Points: 19,722, Level: 88
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,233

    تشکرشده 1,419 در 465 پست

    Rep Power
    136
    Array
    سلام...
    این شعر حافظ رو شاید زیاد خونده یا شنیده باشید اما توصیه میکنم باز هم بخونید، با خوندنش آدم به خودش میگه یعنی میشه این شعر در مورد من هم مصداق پیدا کنه؟!
    خلاصه که انرژی مثبتی داره.....
    تقدیم به هر کسی که با خوندنش، حال خوب رو حتی لحظه ای تجربه میکنه.



    دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

    واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند


    بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند

    باده از جام تجلی صفاتم دادند


    چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

    آن شب قدر که این تازه براتم دادند


    بعد از این روی من و آینه وصف جمال

    که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند


    من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب

    مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند


    هاتف آن روز به من مژده این دولت داد

    که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند


    این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد

    اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند


    همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود

    که ز بند غم ایام نجاتم دادند


    حافظ

  6. 5 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    m.reza91 (چهارشنبه 10 مرداد 97), گیسو کمند (شنبه 08 دی 97), میشل (سه شنبه 09 مرداد 97), افسونگر (شنبه 22 دی 97), عشق آفرین (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  7. #174
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    گفت با زنجیر، در زندان شبی دیوانه‌ای

    عاقلان پیداست، کز دیوانگان ترسیده‌اند


    من بدین زنجیر ارزیدم که بستندم بپای

    کاش میپرسید کس، کایشان بچند ارزیده‌اند


    دوش سنگی چند پنهان کردم اندر آستین

    ای عجب! آن سنگها را هم ز من دزدیده‌اند


    سنگ میدزدند از دیوانه با این عقل و رای

    مبحث فهمیدنیها را چنین فهمیده‌اند


    عاقلان با این کیاست، عقل دوراندیش را

    در ترازوی چو من دیوانه‌ای سنجیده‌اند


    از برای دیدن من، بارها گشتند جمع

    عاقلند آری، چو من دیوانه کمتر دیده‌اند


    جمله را دیوانه نامیدم، چو بگشودند در

    گر بدست، ایشان بدین نامم چرا نامیده‌اند


    کرده‌اند از بیهشی بر خواندن من خنده‌ها

    خویشتن در هر مکان و هر گذر رقصیده‌اند


    من یکی آئینه‌ام کاندر من این دیوانگان

    خویشتن را دیده و بر خویشتن خندیده‌اند


    آب صاف از جوی نوشیدم، مرا خواندند پست

    گر چه خود، خون یتیم و پیرزن نوشیده‌اند


    خالی از عقلند، سرهائی که سنگ ما شکست

    این گناه از سنگ بود، از من چرا رنجیده‌اند


    به که از من باز بستانند و زحمت کم کنند

    غیر ازین زنجیر، گر چیزی بمن بخشیده‌اند


    سنگ در دامن نهندم تا در اندازم بخلق

    ریسمان خویش را با دست من تابیده‌اند


    هیچ پرسش را نخواهم گفت زینساعت جواب

    زانکه از من خیره و بیهوده، بس پرسیده‌اند


    چوب دستی را نهفتم دوش زیر بوریا

    از سحر تا شامگاهان، از پیش گردیده‌اند


    ما نمیپوشیم عیب خویش، اما دیگران

    عیبها دارند و از ما جمله را پوشیده‌اند


    ننگها دیدیم اندر دفتر و طومارشان

    دفتر و طومار ما را، زان سبب پیچیده‌اند


    ما سبکساریم، از لغزیدن ما چاره نیست

    عاقلان با این گرانسنگی، چرا لغزیده‌اند


  8. 3 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    m.reza91 (چهارشنبه 10 مرداد 97), فرشته مهربان (پنجشنبه 26 مهر 97), گیسو کمند (شنبه 08 دی 97)

  9. #175
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
    آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

    مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
    در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست

    آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
    بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

    بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
    مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

    باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
    وسکوت تو جواب همه مسئله هاست


  10. 2 کاربر از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 26 مهر 97), گیسو کمند (شنبه 08 دی 97)

  11. #176
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بی‌ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
    چون بهاران می‎رسد با من خزانی می‎کند

    طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
    آنچه گردون می‎کند با ما نهانی می‎کند

    می‌رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
    دفتر دوران ما هم بایگانی می‌کند

    شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید
    ور نه قاضی در قضا نامهربانی می‎کند



    دانلود"پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند"شهریار


  12. کاربر روبرو از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده است .

    Glut.tiny (شنبه 22 دی 97)

  13. #177
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 03 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,422
    سطح
    100
    Points: 90,422, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,825

    تشکرشده 6,801 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array




    هـــر آن کــــه جانب اهـــل خدانگــه دارد / خـــداش در همـــه حـــال از بلا نگــــــه دارد
    حــدیث دوست نگــویم مگر به حضــرت دوست ،
    کــــــــه آشنــــا،، سـخـــــن آشنــــا نگـــــــه دارد...



    ای بـــی‌خبــــر بکــــوش کــــه صاحب خبـــر شوی
    تــا راهــــرو نباشـــی، کـــــی راهـبــــــر شــــوی



    درمکـــتب حقـــایق ، پیــــش ادیـــب عشـــق ،،هــان ای پسر ،بکـــوش که روزی پدر شوی

    دست از مس وجود چو مردان ره بشوی ،،تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی…



    خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد ،
    آن گه رسی به خویش ، که بی خواب و خور شوی



    گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
    بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی


    یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
    کز آب هفت بحر، به یک موی تر شوی


    از پای تا سرت همه نور خدا شود
    در راه ذوالجلال،،، چو بی پا و سر شوی


    وجه خدا اگر شَوَدَت، منظر نظر
    زین پس شکی نماند،، که صاحب نظر شوی


    بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود
    در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی


    گر در سرت هوای وصال است حافظا
    باید که خاک درگه اهل هنر شوی





    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 05 دی 97 در ساعت 02:03

  14. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Glut.tiny (شنبه 22 دی 97), mohamad.reza164 (چهارشنبه 05 دی 97), گیسو کمند (شنبه 08 دی 97)

  15. #178
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 03 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,422
    سطح
    100
    Points: 90,422, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,825

    تشکرشده 6,801 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array



    بسیار سفر باید ، تا پخته شود خامی،
    صوفی نشود صافی، تا درنکشد جامی،،،


    گر پیر مناجات است ، ور رند خراباتی،
    هرکس قلمی رفته‌ ست ، بر وی ،،، به سرانجامی،،


    فردا که خلایق را دیوان جزا باشد،
    هر کس عملی دارد، من گوش به انعامی،،


    ای بلبل اگر نالی، من با تو هم آوازم،،
    تو عشق گلی داری، من ، عشق گل اندامی ،،،


    سروی به لب جویی گویند چه خوش باشد،
    آنان که ندیدستند ، سروی به لب بامی،،،


    روزی تن من بینی قربان سر کویش،
    وین عید نمی‌باشد،، الا ، به هرایامی،،،


    ای در دل ریش من، مهرت چو روان در تن،
    آخر ،ز دعاگویی ،، یاد آر به دشنامی،،،


    گر چه شب مشتاقان تاریک بُوَد اما،
    نومید نباید بود،، از روشنی بامی،،،


    سعدی ،،،به لب دریا دُردانه کجا یابی؟
    درکام نهنگان رو ، گر می‌طلبی کامی






    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 09 دی 97 در ساعت 17:36

  16. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    Glut.tiny (شنبه 22 دی 97)

  17. #179
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    9,870
    سطح
    66
    Points: 9,870, Level: 66
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    713

    تشکرشده 351 در 126 پست

    حالت من
    Bitafavot
    Rep Power
    42
    Array


    هله نومید نباشی که تو را یار براند

    گرت امروز براند نه که فردات بخواند


    در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
    ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند


    و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
    ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند


    نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
    نهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاند


    چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر
    تو ببینی دم یزدان به کجا هات رساند


    به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او
    نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند


    همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
    بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند


    دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
    به کی ماند به کی ماند به کی ماند به کی ماند


    هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را

    بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

  18. کاربر روبرو از پست مفید افسونگر تشکرکرده است .


  19. #180
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 03 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,422
    سطح
    100
    Points: 90,422, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,825

    تشکرشده 6,801 در 2,376 پست

    Rep Power
    0
    Array






    سعدیا ،، دی رفت و فردا همچنان موجود نیست،
    در میان این و آن ، فرصت شمار امروز را




  20. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Glut.tiny (جمعه 05 بهمن 97), m.reza91 (سه شنبه 09 بهمن 97)


 
صفحه 18 از 26 نخستنخست ... 891011121314151617181920212223242526 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عذاب وجدان بی پایان منو به مرز جنون رسونده
    توسط عشق آفرین در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 08 شهریور 93, 12:17
  2. سوژه‌ای به شیرینی چند همسری!
    توسط lord.hamed در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 دی 92, 23:02
  3. سوژه خنده های ایرانی (عکس )
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 دی 91, 12:16
  4. در سوگ حامد 65 !
    توسط meysamm در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 11 تیر 90, 04:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.