نوشته اصلی توسط
Parastou
سلام همسرتون در برابر این رفتارش به جز شما از کی بازخورد می گیره؟ از اول این طور رفتار می کرد یا رفته رفته به این سمت پیش رفت؟ در مورد کوچولوتون هم می تونم بگم حالت رو می فهمم اما برای نعمت بزرگ سلامتیت شکایت نکن عزیزم. این مشکل گذراست. من مادر بچه ای بودم که بنا به دلایلی بسیار سبک متولد شد و دو بار به اتاق عمل رفت و به شدت بد غذا بود. اما الان که چهار سال از اون روزا گذشته همه چیزش مثل بچه های دیگست. آرامش داشته باش و از غذا زدش نکن. مطمئن باش تمام تلاش هایی که براش می کنی یه جا جواب می ده. مطمین شو فقر آهن نداشته باشه. برای علاقمند کردنش به خوردن چیزایی غیر از شیر از شربت های خوشمزه ی خونگی استفاده کن. عرق نسترن یا بهارنارنج رو براش شیرین کن. با علاقه غذا بخور و اصلا با گریه بهش غذا نده. با خودش برو فروشگاه و به انتخاب خودش براش غلات صبحانه بخر. عکسای روی جعبه ها برای بچه ها جذابه. یه سری کتاب هم هست که خوب نمی شه اینجا معرفی کنم اما اگه از دکتر بخوای حتما بهت معرفی می کنه تا اشتهاش بهتر بشه. یه سری دارو های گیاهی هم هستن که البته من هر کدوم رو استفاده کردم یکی دو روز جواب گرفتم اما به نظرم ارزشش رو داشت. بهبود این شرایط ذره ذره حاصل می شه عزیزم. اما جای نگرانی نیست. مهم ترین چیز اینه که هرگز جلوی بچه نگی غذا نمی خوره. اصلا جلوی خودش در مورد این چیزا صحبت نکن. مطمئناً این که احساس می کنی تو این مسیر تنهایی تو خستگیت خیلی تاثیر داره اما حتی اگر همسرت باهات همکاری نمی کنه فراموش نکن همین سقف بالای سرت و نون توی سفره ای که داری آرزوی بزرگ خیلیاست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)