به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 69
  1. #41
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام، راستش امروز پستارو داشتم از اول ميخوندم. بچه ها چن بار نظر داده بودن، با مادرشوهرت دوس باش، راستش من با ايشون به صورت زنونه زياد ميرم بيرون و مشكلى ندارم، خونه فاميل و هرجام كن دعوتيم ايشونم با ما مياد، بعنى وقتى تنهاييم زياد باهم بد نيستيم. فقط يه چيزايى رو نميدونستم، و ايشون به من ميرسونه ك من ماراحت ميشم، برا همين هميشه سعى ميكنم زياد نرم و نيام. و بيشتر مقصرو شوهرم ميدونم، كه نتونسته حايگاه واقعى هركسى رو نشونش بده،
    كلا شوهر من خيلى بى تفاوته، كثلا شايد هفته اى ي بار پيش بياد ادمو بعل كنه، يا ماهى يه بار ادمو ببوسه، يا اينهمه مريض ميشم، مثه يخ ميمونه، اصلا ب ادم توجه نميكنه، برا همين توجه شو ك ب مامانش ميبينم، حسادت ميكنم. واقعا خودم ميفهمم ك دارم حسادت ميكنم.
    مثلا من هيچوق نديدم به يه اتفاق يا خاطره دو تاييمون توجه نشون بده، بشينه از فلان خاطره حرف بزنه، اما صب تا شب از بچه گييشو و از حرفاى مامانش و ازين چيزا دارم تعريف ميكنه.
    شايد من خيلى حساسم، اما منظورم اينه ك من تو همه حركاتش ميفهمم الويت هيچ جا من نيستم، براى همين masamasa عزبز،اين حس تنهايى هميشه با منه ، و بيشتر ترجيه ميدم يه همراه داشته باشم تا تنهايى. تنهاييمو دوس دارم، خيلى وقتا دوستامو دعوت ميكنم و چاى ميخورم و ... قبولم دارم حس حوبيه و خيلى برام لازمه، اما تنها بودن با احساس تنهاييخ هميشگى خييلى فرق داره

  2. #42
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    الهام جان میدونم سخته که همسرت این مدلیه ولی عزیزم تو بعضی وقتا که از سر مار میاد بپر بغلش کن .....تو بوسش کن...تو عادتش بده به محبتات و عشق ورزیت! معتادش کن به شوخ و شنگی و سرزندگی و روحیه شادت!!... اصلا هم به بی محلیاش اهمیت نده و نادیده بگیرشون...بااااااااور کن میتونی مدقعیت خودتو تو خانواده درست کنی.فقط کافیه زود تسلیم نشی.مثلا میبینی مغازه نیست زنگ بزن بگو کجایی تو هم برو خودتو قاطیشون کن.تو مغازه پیشش نشستی پاشو بگو بخند قفسه هارو مرتب کن ، با مشتریا صحبت کن و راهنماییشون کن ...خلاصه یه جوری پرانرژی باش و اصلا نشون نده که متوجه بدخلقیاش میشی..قششششششنگ لوس بازیاشو ایگنور کن ؛)))))))

  3. کاربر روبرو از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده است .

    Somebody20 (شنبه 12 خرداد 97)

  4. #43
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    بچه ها يه خبر دارم، ميترسم زيادى ازش موج مثبت بگيرم باز از فردا كه چيزاى باب ميل مو نميبنيم ، ناراحت شم.
    راستش من ديشب باز تنها بودم و شوهرم كل ٥ شنبه با مامانش اينور اونور رفت، شب كه خوابيد رفتم تو تراس چاى بخورم، زار زار نشستم به حال خودم گربه كردم، فك كنم كه شوهرم با اينكه به روى خودش نباورد اما فهميده بود،( خيلى سعى كردم نفهمخ، قول دادم به خودم جلوش گريه نكنم)
    خلاصه روز بعد ك جمعه باشه، صب با اينكه مامانش تنها بود و خواهرش نبود نرفت اونحا،عصر ساعت ٤ خودم اماده شدم ك بريم، باز در كمال تعجب گفت بريم بيرون دور بزنيم و با دوستامون رفتيم بيرون، من ديگه مطمعن شدم مامانش حتما خونه نيست و جابى دعوته، اما ساعت ٨:٣٠ ك رفتيم اونحا خونه بود!!! واقعا انقد از كار شوهرم خوشحال شدم كه وقتى بهش زنگ زدن و شوهرم رفت بيرون،خودم موندم تا ١١ شب پيش مامانش و شوهرم رفت دنبال كاراش. ( خودم راستش دلم سوخت ب مامانش، خواستم يجورى جبران كنم)
    نه بگم از تنهايى مامانش خوشحاا شدم، نه به خدا، اما اينكه حس كردم ي جاهايى هواى زندگيمونم دارهرخيييلى خوشم اومد، هرچند خودم بيشتر از همه تا اون ساعت حرص خوردم يعنى مامانش تنهاس؟ خوابه؟ حالش خوبه؟ ناراحت نشه؟
    مامان خودم تنها بود اما اصن تو فكرش نبودم، ميگفتم اون طفلى ناواحت نميشه، توقعيم نداره
    يه چيز خنده دارم بگم: من و مامانش اگه ي رب ديگه تنها بوديم دعوامون ميشد، انقد ك اون گفت من ميرم مغازه كمكش و منم ميگفتم نه اون كه كارى باشه خودم هستم، يعتى اين ديالوگ شايد ٢٠٠ بار ردو بدل شد لا ب لا اونم هى ميگفت خب تو جوونى كار تو نيس، جاى مناسبى واست نيس، منم ميكفتم عوضش پيش شوهرمم تنها نيستم، اونم ميگفت اوه والا منم نرم بايد درو ديوارو نيگا كنم.باز ميگفت منم ميام ( در كمال ارامش بودين اما جفتمون داشتيم حرص ميخورديم) از در ك اومديم بيرون خنده م گرفت از حال و روز جفتمون به خدا
    ویرایش توسط Somebody20 : شنبه 12 خرداد 97 در ساعت 00:59

  5. 3 کاربر از پست مفید Somebody20 تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (چهارشنبه 16 خرداد 97), فکور (شنبه 12 خرداد 97), میس بیوتی (شنبه 12 خرداد 97)

  6. #44
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    سام بادی عزیز
    یه مدت سعی کن با مادرش دوست باشی اینکه بهت بد میگذره رو هم تحمل کن بعدش میتونی به یه تعادلی برسی که کمتر هم اذیت بشی

    میتونی به شوهرت نگی که میخوام بیام با تو باشم یا کی میری مغازه که من هم بیام
    بگو اگر میری پیش مادرت بگو که من هم بیام دلم میخواد پیشش باشم
    یه جورایی به شوهرت ثابت کن با مادرش لج نیستی فقط میخوای محدوده ها مشخص باشه
    پیش مادرش هم که رفتی به نظرم زیاد لازم نیست رقابتی حرف بزنی و بگی که نه من میرم اون بگه نه من میرم، بگو من هم یه وقتایی میرم شما هم بیاین هر وقت خواستین، یه جورایی جنبه رقابتی رو از بین ببر، اونم حس رقابت نداشته باشه و شما رو توی جبهه خودش ببینه کمتر دست و پا میزنه
    از طرفی میتونی یه گروههای تفریحی پیدا کنی و مادرشوهرتم عضوشون کنی
    یا اگر تلگرام داره عضو کانالها و گروههایی بکنش که خیلی جذاب باشن و وقتشو پر کنن

    اگر فیلم دوست داره یک سری فیلم از همین فیلمهای ایرانی که جذاب هم باشن بریز روی فلش ببر با هم ببینید بعدا بقیه قسمتهاشو بذار خودش تنهایی بشینه نگاه کنه

    از لابلای حرفهاش مشخصه که از سر تنهایی راه می افته میره مغازه و ... پس سرگرمش کن

    ضمنا اگر توی جبهه شما باشه اگر بره مغازه هم برات آزار دهنده نیست احساس می کنی داره برای شما هم خدمت می کنه

    البته از اون طرف هم با همسرت این مورد رو مطرح کن که درآمد مغازه قاعدتا باید از پول اجاره و همینطور مزد یک نفر که صبح تا شب اونجا بمونه بیشتر باشه اگر بعد از چند ماه دیدیم این بازدهی وجود نداره بهتره بدیمش اجاره

    یعنی شوهرت باید بدونه که درآمد این مغازه به طور کامل قرار هست حساب کتاب بشه و فقط در صورت کافی بودن این کار استمرار پیدا می کنه و چیز پنهان و مبهمی این وسط نباید باشه
    از اول هم نصف درآمد رو بگیر به هر بهانه ای که بهشون برنخوره اونو خودت پیدا کن

  7. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    Somebody20 (شنبه 12 خرداد 97), نیکیا (شنبه 12 خرداد 97), بارن (شنبه 12 خرداد 97)

  8. #45
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    واجع به دوامد حرف زديم باهم، تو حرف ك هميشه ميگه نصف نصف ميدم بهت، اما نميدونم واقعا اينكارو ميكنه يا نه، طبيعتا بايد وايسم ببينم چه ميكنى كه منم فكرى كنم به حال قضيه.
    راجع مامانش بابد بگم بيشتر دلش ميخواد با بچه هاش باشه و ازونا توقع داره پيشش باشن تا بخواد از تنهايى در بياد، الان مامان من كلى دوست و رفيق داره، باهم مهمونى ميرن، ورزش ميرن، هميشه خدام زنگ كيزنه به مادرشوهرم تو هم بيا بريم، اما ايشون نميره، ترجيح ميده با پسرش وقت بگذرونه يا نهايتا دخترش. الان خواهر شوهرم ميره يه شهر ديگه واسه شغل شوهرش، اونجا تنهاس، بنده خدا انقققد اصرار ميكنه مامان من تنهام تو هم بيا، نميره به هيچ وجه، ميگه حوصله ندارم، ميرم مغازه دلم وا ميشه( اين حركت جديده درواقع)، در كل چيزيم ك برام عجيبه، حتى از ازمانى ك پدرشوهرم بود، بشيتر با اقايون ارتباط برقرار ميكنه، تو همه جمها بشيتر با مردا گرم ميكنه و حرفى براى زدن داره....

    ميدونين بيشتر مشكل من با معازه اومدنش اينه ك نميذاره ما مستقل شيم، حرصم ميگيره دلش ميخواد همه جا با ما باشه، تو مسافرت و تو مهمونى و جديدا هم تو شغل!!! خب دلم ميخواد شوهرم مستقل شدنو ياد بگيره كم كم، اينطورى ك ايشون باز بخواد هرروز بياد كغازه، خب بازم همون اشو و همون كاسه ميشه و چيزى از عادت هاشون كم نميشه

  9. #46
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آذر 97 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1397-1-20
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,187
    سطح
    18
    Points: 1,187, Level: 18
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 82 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام .

    عزیزم نمی خوای بچه دار شی ؟

    به نظرم شما و شوهرت مشکل بزرگی ندارید که نتونین بچه دار بشید . اگه بچه دار بشی هم سر خودت گرم میشه هم شوهرت مخارجش زیاد میشه . هم برای بچه احساس مسئولیت می کنه و بیشتر دلش به زندگیش گرم میشه .

    با این روندی که پیش می ری فکر نمی کنم خیلی موفق بشی . چون تا مادر شوهرت کوتاه نیاد آش همین آشه کاسه همین کاسه.
    ویرایش توسط minno : شنبه 12 خرداد 97 در ساعت 16:01

  10. #47
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آذر 97 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1397-1-20
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,187
    سطح
    18
    Points: 1,187, Level: 18
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 82 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میدونم خانم بی نهایت هم همین نظر را داشت ولی با مخالفت روبه رو شد . عزیزم شما مدت هاست داری سعی می کنی شوهرت را تغییر بدی ولی موفق نشدی چون وابستگی توی ذاتشه و مادر شوهرت به این خصوصیتش دامن می زنه . شما مشکلی نداری که بهت بگن این کار را بکن درست میشه اون کار را بکن بهتر میشه .

    شاید تلخ باشه ولی زندگی شما همین شکلیه . البته مطمئن باش با بچه دار شدن شوهرت تا حدودی بهتر میشه . اگه می خوای باهاش زندگی کنی بهتره بپذیریش این همه غصه خوردن به جز اینکه مریضت کنه فایده ای برات نداره.

  11. #48
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط minno نمایش پست ها
    میدونم خانم بی نهایت هم همین نظر را داشت ولی با مخالفت روبه رو شد . عزیزم شما مدت هاست داری سعی می کنی شوهرت را تغییر بدی ولی موفق نشدی چون وابستگی توی ذاتشه و مادر شوهرت به این خصوصیتش دامن می زنه . شما مشکلی نداری که بهت بگن این کار را بکن درست میشه اون کار را بکن بهتر میشه .

    شاید تلخ باشه ولی زندگی شما همین شکلیه . البته مطمئن باش با بچه دار شدن شوهرت تا حدودی بهتر میشه . اگه می خوای باهاش زندگی کنی بهتره بپذیریش این همه غصه خوردن به جز اینکه مریضت کنه فایده ای برات نداره.
    عزيزم بچه اوردن خيلى فراتر ازين حرفاس، نميخوام از بچخ بيچاره استفاده كنم ك رابطه ى مشكل دار منو بالاشو درست كنه، دوس دارم وقتى بياد به زندگيمون ك جفتمون پذيرششو داشته باشيم و انقد باهم ب تفاهم وسيده باشيم ك اون اذيت نشه.

    - - - Updated - - -

    بچه ها ميدونم اين مشكلم ربطى به تاپيك نداره، اما چن وقته درگيرشم. ي زمان شوهرم با هيچ زوجى حاضر نبود رفت و امد كنه، من خيلى دوس داشتيم با دوستاى جوونمون رفت و امد كنيم. اما نميومد، الان چن وقته بهتر شده، هنوز به خيليا گير ميده ولى بازم خوبه.
    مشكل اينحاس در بيين اينهمه ادم، با يه زن و شوهرى ك من اصصصلا تاييدشون نميكنم خيلى حور شده. من قبلا با خانوم اين دوستش خيلى موب بودم، خودش ميكفت باهاش نگرد، من زياد گوش نكردم، تا اينكه يه موردى ازين خانوم ديدم، ك جقد راحت با مرداى ديگه ارتباط برقرار ميكنه و اصلا شوهرشو تحويل نميگيره و همه ش دنبال كاراى مجرديه!!!
    منم ديگ كم كم به بهانه كلاس مقاشى رابطه مو كم كردم باهاش. حالا برعكس شوهررم با اينكخ مشكل اين خانومو ميدونم، عاشق اينا شده، ول كن ميس اينهمه بواش توضيح دادم عزيزم اينا وصله ما نيستن گوش نميده كه نميده.من با شوهرش مشكلى نداشتم، اما ي شب ك رفتين بيزون و با شوهرم يكم مشروب خوردن، يه حركاتى ديدم از شوهرش ك فهميدم زن و شوهر لنگه همه ن!! زيادم خواستم يخت نگيرم ك شوهرم خودش ول كنه، تا اينكه امشب خانومش به من كفت مردا باهم برنامه انتاليا چيدن!!! كن واقعا جا خوردم، و اصلا نميتونم برم، از طرفيم به شوهرم بگم لح ميكنه و تو برخورد با بقيه دوستامون منو اذيت مسكنه و مثل هميشه ميگه تو با همه مشكل دارى!!!
    به خدا بهترين دوستاوى از بهترين خونواده ها داره، اما به واسطه ى شغل حديدمون ك كارش با اين اقا يكيه گير داده ب اينا، من چ كار كنم؟؟ كمكم كنيد

    تو سفر قيلى همين خانوم واسم تعريف ميكرد، منو شوهرم همه ش حدا بوديم و شوهرش با دخترا ميپريده و خودش همه شافتاب ميگرفته و با پسرا لاس ميزده. من با بد حجابيش مشكل ندارم، اما اينكه اصلا خيانت و بد نميدونن و هيچ خط قرمزى ندارن ميترسم.

    شوهرم مجردى خواس بره نداشتم، الانم با اينا اگه مستقيم ايراد بگيرم مطمعنم عصبانى ميشه

    ميترسم، خيلى ميترسم انقد اين كاراشو نو ببينيم كه واسه ماهم طبيهىعى شه و قبحش بريزه

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  12. #49
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Somebody20 نمایش پست ها
    عزيزم بچه اوردن خيلى فراتر ازين حرفاس، نميخوام از بچخ بيچاره استفاده كنم ك رابطه ى مشكل دار منو بالاشو درست كنه، دوس دارم وقتى بياد به زندگيمون ك جفتمون پذيرششو داشته باشيم و انقد باهم ب تفاهم وسيده باشيم ك اون اذيت نشه.

    - - - Updated - - -

    بچه ها ميدونم اين مشكلم ربطى به تاپيك نداره، اما چن وقته درگيرشم. ي زمان شوهرم با هيچ زوجى حاضر نبود رفت و امد كنه، من خيلى دوس داشتيم با دوستاى جوونمون رفت و امد كنيم. اما نميومد، الان چن وقته بهتر شده، هنوز به خيليا گير ميده ولى بازم خوبه.
    مشكل اينحاس در بيين اينهمه ادم، با يه زن و شوهرى ك من اصصصلا تاييدشون نميكنم خيلى حور شده. من قبلا با خانوم اين دوستش خيلى موب بودم، خودش ميكفت باهاش نگرد، من زياد گوش نكردم، تا اينكه يه موردى ازين خانوم ديدم، ك جقد راحت با مرداى ديگه ارتباط برقرار ميكنه و اصلا شوهرشو تحويل نميگيره و همه ش دنبال كاراى مجرديه!!!
    منم ديگ كم كم به بهانه كلاس مقاشى رابطه مو كم كردم باهاش. حالا برعكس شوهررم با اينكخ مشكل اين خانومو ميدونم، عاشق اينا شده، ول كن ميس اينهمه بواش توضيح دادم عزيزم اينا وصله ما نيستن گوش نميده كه نميده.من با شوهرش مشكلى نداشتم، اما ي شب ك رفتين بيزون و با شوهرم يكم مشروب خوردن، يه حركاتى ديدم از شوهرش ك فهميدم زن و شوهر لنگه همه ن!! زيادم خواستم يخت نگيرم ك شوهرم خودش ول كنه، تا اينكه امشب خانومش به من كفت مردا باهم برنامه انتاليا چيدن!!! كن واقعا جا خوردم، و اصلا نميتونم برم، از طرفيم به شوهرم بگم لح ميكنه و تو برخورد با بقيه دوستامون منو اذيت مسكنه و مثل هميشه ميگه تو با همه مشكل دارى!!!
    به خدا بهترين دوستاوى از بهترين خونواده ها داره، اما به واسطه ى شغل حديدمون ك كارش با اين اقا يكيه گير داده ب اينا، من چ كار كنم؟؟ كمكم كنيد

    تو سفر قيلى همين خانوم واسم تعريف ميكرد، منو شوهرم همه ش حدا بوديم و شوهرش با دخترا ميپريده و خودش همه شافتاب ميگرفته و با پسرا لاس ميزده. من با بد حجابيش مشكل ندارم، اما اينكه اصلا خيانت و بد نميدونن و هيچ خط قرمزى ندارن ميترسم.

    شوهرم مجردى خواس بره نداشتم، الانم با اينا اگه مستقيم ايراد بگيرم مطمعنم عصبانى ميشه

    ميترسم، خيلى ميترسم انقد اين كاراشو نو ببينيم كه واسه ماهم طبيهىعى شه و قبحش بريزه
    خب بله ترس داره. رفت و امد با هرکسی امکان داره تاثیر مستقیم روی فرد بگذاره. وقتی علاقه به کسی هست یعنی زمینه های مشترک بین شون هم وجود داره وگرنه علاقه ای بوجود نمیاد.

    از روش های زنانه استفاده کنید با این نوع افراد معاشرت نکنید. یا اگر امکانش وجود داره خودتون رو کنار بکشید و غیرمستقیم خانواده آقا رو جلو بندازید که مانع بعضی معاشرت ها بشند.

  13. 3 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    Somebody20 (دوشنبه 14 خرداد 97), نیکیا (دوشنبه 14 خرداد 97), میس بیوتی (پنجشنبه 17 خرداد 97)

  14. #50
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    خيلى ممنون، با اينكه اين موضوع خيلى ذهنمو درگيركرده اما براى اينكه اين تاپيك از موضوعش منحرف نشه، سعى ميكنم خودم حلش كنم اين موضوع ديگه مطرح نكنم اينحا:

    مرسى دوستان


 
صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.