سلام خدمت دوستان محترم
خیلی عذر میخوام اینجا تاپیک زدم و جای دیگری بنظرم نیومد تاپیک بزنم یا امکانش نبود.
من چند جمله برای دوستانی میخوام بنویسم که به این تالار میان و مسایل خودشونو مطرح میکنن... چند جمله هم برای دوستان مشاور
دوستان عزیزی که مراجعه میکنن؛
من و افرادی چون من به اینجا میایم و در حد توان به تاپیک های شما سر میزنیم و راهکارهایی رو توصیه میکنیم. اینکه چقدر به اونها عمل میکنین تماماً بستگی به خودتون داره . وقتی من مطلبی رو بنویسم و شما مدام در حال توجیه ما باشی پس مشاوره سودی نداره و فقط این وسط هر دومون مینویسیم و مینویسیم.
باید از یک جایی عمل کرد... باید از تخیلات خارج شد و منطقی پیش رفت.
اکثر تاپیک ها در اون مسایل عاطفی مشهود هست و همین باعث شده چشم افراد بر روی کاستی ها و مشکلات بسته بشه.این دقیقا همون نقطه ای هست که بدنبالش ناراحتی ها و دردهای شما شروع میشه.
من عاشق همسرم هستم پس لشکر تک نفره ای میشم و بجای اون، خودم و حتی اطرافیان بازی میکنم، محبت میکنم، میجنگم و نتیجه میگیرم!
در حالی که فراموش کردم یک انسانم و ظرفیت و توان تعریف شده ای دارم. اگر از پس نقش و مسئولیتهای خودم بر بیام باید خدارو شاکر باشم. پس تنها راهم این هست به موارد توصیه شده عمل کنم و تصمیمات خودم رو بر پایه واقعیت ها بگیرم.
اما دوستانی که مشاوره میدن؛
من در تاپیک ها ی مختلف دیدم بعضی دوستان به گمان خودشون مشاوره میدن در حالی که شرایط افراد کاملا متفاوت هست.
یادمه یکبار روی سردر درمانگاهی نوشته بود به دیگران توصیه های پزشکی نکنید حتی اگر بیماری شما شبیه بیماری آنان باشد.
مثلا عزیزی اومدن اینجا شکایت دارن و بعد من میگم آره منم همینطور بودم و فلان شد... تجارب فردی همیشه روی همه جواب نمیده. مشکلات آقا یا خانم فلانی کاملا مشخص هست و نحوه ی برخورد و دستورات هم به همون نسبت متفاوت هست. در یک کلام منطقی باشیم، بر پایه واقعیت ها و اطلاعات بنویسیم.
یا برخی مشاوره ها که نتنها مفید نیست بلکه مضر هست. باید با توجه به شرایط افراد اونها رو توصیه کرد نه با توجه به ایده آل های خودمون.
پاینده باشین
علاقه مندی ها (Bookmarks)