سلام جناب جواديان، اگه ممكنه به تاپيك آخر من يه سر بزنين ممتن ميشم. در ضمن اگر غلط املايى داشتم عذرخواهى ميكنم چون بنا به مشكلاتى كه با شوهرم داشتم گوشيم رو شكسته و واقعا نميبينم چى دارم مينويسم.
جناب جواديان من وقتى نوشته هاى شما رو خوندم رفتارهايى كه نوشته بودين هميشه تداعى گر رفتارهاى شوهرم بود، و هميشه بهش شك داشتم كه نكنه شوهرم اخساسش به من مثل احساس آقاى جواديان به همسرشونه. خيلى ذهنم درگير بود تا اينكه يك روز يكى از نوشته هاتون رو براش خوندم خيلىعلاقه نشون داد و خيلى پيگيرانه پرسيد كه حسشون به زنتون بهتر شده يا نه. تا اينكه پريشب دغوامون شد و بهم گفت كه از اول بهم حسى نذاشته و همش غصه ميخورده كه وقتى ميتونسته كيس هاى بهتر از من داشته باشه چرا با من ازدواج كرده،گفت نه قدم نه هيكلم نه لباس پوشيدنم هيچ چيزم باب ميلش نبوده و الان بيشتر أوقات حس خواهر برادرى داره به من.
الان سئوال من از شما اينه كه آيا حس شما به همسرتون خوب شده؟ رابطه زناشوييتون چطوريه؟ من به اين زندگى اميدوار باشم يا تموم كنم، خيلى احتياج دارم به راهنماييتون.
__________________________________________________ __________________________________________________ ___
سلام
والله اتفاقاتی که برای شما تو این زندگی افتاده من هرگز برای خانمم ایجاد نکردم..
ضرب و شتم ..کتک کاری .. پنهان کاری .. و غیره
دوس ندارم هی این مشکل خودمو نبش قبر کنم.. اما چون پرسیدین مجبور شدم بازم بنویسم تا بلکه تکلیفتون با زندگیتون مشخص بشه..
بنده هیچ وقت رو خانمم دست بلند نکردم بلکه همیشه در خدمتش بودم و بیشتر هم از کسائی که عاشق و معشوق هستن بهش میرسم..
تا الان هم اون کشش و حس خوشبختی و علاقه ای که باید منو فرا میگرفت برام رخ نداده اما زندگیه خوبی دارم و الحمدالله با هم رابطه صمیمی داریم و حس زناشوئیمونم در حد نرمال هستش ..
بیشتر حس های بد من و فرار از این زندگی یک طرفه زمانی برام تموم شد که دخترم بدنیا اومد .. و الان هم بیشتر بخاطر دخترم زندگی میکنم و زندگیه منو غرق شادی کرده و به خونمون انرژی مثبت داده..
من هیچ وقت نذاشتم خانومم بفهمه بهش علاقه ای ندارم ..شایدم خودش فهمیده بود ولی به حساب افسردگیو این چیزها قرار داده بود..
همسر شما نتونسته خودشو با اوضاع وفق بده .. و شما هم نتونستین ایشونو جذب خودتون کنین..
خانم من انقد کارهای خام و بی فکر انجام میده که من بخاطر دخترم چشممو روش میبندم و تحمل میکنم و بهش تذکر میدم بلکه کم کم اصلاح بشه , چون من هم ایراداتی دارم و بی عیب نیستم , اما هرگز
از فاز کتک و عصبانیت وارد نمیشم..
در مورد زندگیه شما هم اینو میتونم بگم که اگه ایشون واقعا به اون خانم علاقمند هستند اوضاع خرابه و صریحا دارن به شما میگن که بهتون علاقه ای ندارن و بهتره با هم روراست باشین..
چون همه ازدواج میکنن که به ارامش برسن نه اینکه کبود و شکسته بشن
علاقه مندی ها (Bookmarks)