سلام دوست عزیز
می دونم نمی خوای دیگه این تاپیک رو ادامه بدی. ولی یه چیزی می خوام برات بنویسم شاید کمکت کنه. من هم مثل شما بودم و به این درجه از احساسات هم رسیدم. که فکر می کردم فرد مناسبم رو پیدا نمی کنم. نگاهم از بالا به پایین نبود. منطقی بودم و از اینکه به خاطر ظاهر و موقعیتم بیان سراغم متنفر بودم. اما در دو صورت شاید این سختگیریها کمتر شه. یکی افزایش سن یکی هم مبتلا شدن به عشق در نگاه اول. (دومی یکم بعیده اما ممکنه) من یادمه 22 ساله که بودم ظاهر و موقعیت مالی و تحصیلی برام خیلی مهم بود اصلا فرد رو بدون این موارد در سطح خوب ، در نظر هم نمی گرفتم چه برسه یه اینکه بخوام بهش فکر کنم و جواب بدم. اما الان با مردی ازدواج کردم هم از نظر مالی هم تحصیلی از خودم کمی پایین تر و از نظر ظاهری معمولی هست. چون اخلاق برام مهم شد و بولد شد. به خاطر موقعیتم اومد جلو و بهم پیشنهاد داد اما بعد از مدتی شیفته اخلاق و شخصیتم شد . طوریکه الان وقتی بیمار هستم و خودم شاید ظاهرم رو دوست نداشته باشم عاشقانه از زیباییم تعریف می کنه. ممکنه اولش به خاطر ظاهر و موقعیتت بیان اما این تویی که مدیریت می کنی بمونن یا برن. و اگه می مونن نشون می ده شیفته شخصیتت شدن . می دونی که ظاهر بعد از دو سه ماه عادی می شه و جذابیت اولیه رو نداره. پس نگران این موضوع نباش. زمان معلوم می کنه واسه چی باهات می مونن.
در کل می خوام بگم نا امید نباش که بگی مشکل از منه و کسی رو نمی تونم دوست داشته باشم . بالاخره یه روز یه نفر رو عاشقانه دوست خواهی داشت که نجیب و با اخلاقه . به نظرم برای اخلاق و وفاداریش نمره 10 رو در نظر بگیر و معیار اخلاق رو به زیر معیارهای خساست، عصبانیت، دهن بین بودن، رفیق باز بودن، وفاداری، اهل خودنمایی بودن و صداقت و مسئولیت پذیر بودن تقسیم کن و بهش نمره بده و زیر 9 آورد رو رد کن چون به نظر من تماما مهم هستند. برای ظاهر یه استانداردی تعریف کن مثلا من خودم قد بلندتر از خودم تا 7 سانت (چون کفش پاشنه بلند تا 5 سانت می پوشیدم
) و ظاهری آراسته و تمیز بود. حالا بردپیت هم نباشه مهم نیست حداقل ها رو داشته باشه. برای وضعیت مالی و تحصیلی هم یه حداقلی رو تعیین کن و خواستگارهات رو باهاش بسنج که فکر می کنم تا الانم همین کار رو می کنی.مهم اون تعریفت از حداقل هست.
اگر شخص مناسب و دلخواهت پیدا نشد مقصر تو نیستی تو حق داری فردی با حداقل های مورد نظرت رو داشته باشی فقط همونطور که گفتم نکته مهم پیدا کردن اون نقطه حداقله . مثلا من حداقل ظاهر برام این بود که صورتش به دلم بشینه. حداقل دوستم این بود که چشماش آبی باشه. خوب دوستم سخت تر ازدواج می کنه چون پسر چشم آبی خیلی کمه. متوجه منظورم می شی؟ حداقل ها رو تا جایی که برات مقدوره با آدم نرمال تنظیم کن و با خودت سر این قضیه کنار بیا. مثلا میگی طرف شاسی بلند هم داشته باشه اوکی این ایده آل اما بگو حداقل 206 هم خوبه مهم اینه که رو پای خودش بوده و تهیه کرده . (جالب اینه من حداقلم 206 بود همسرم ماشین هم نداشت
پدر عاشقی بسوزه. اینارو میشه چشم پوشی کرد همونطور که گفتم از همه مهمتر خصوصیات اخلاقیه که به هیچ عنوان در مورد خط قرمزهات کوتاه نیا)
مثلا می گی طرف زود عصبانی می شه نکته مهمیه چون در آینده ممکنه دست بزن هم داشته باشه و رو کنه. پس تو سخت گیریت به جاست ازدواج نکردن بهتر از ازدواج کردن با مردیه که کتکت بزنه به خصوص اگه قبلا در موردش فکر کرده باشی و خط قرمزت باشه.
در کل می خوام بگم نگران این قضیه نباش بالاخره با بیشتر شدن سنت بیشتر احتمال داره عاشق فردی بشی. مثلا خود من 18 سالگی عاشق قیافه یه نفر ممکن بود بشم اما تو 25 سالگی عاشق جربزه کاری طرف شدم. منظورم اینه که با گذشت زمان یه سری چیزا برات بولد تر می شه و یه سری کم رنگ تر اون موقع راحت تر می تونی تصمیم بگیری.
موفق و شاد باشی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)