امید
امید همان لعاب شیرینی است که قرص بسیار تلخ مشکلات را پوشانده است و قشر نازک آن گشته است تا به هنگام خوردنش تلخی آن را احساس نکنیم و یا اگر تلخی آن را اندکی احساس می کنیم به خاطر شیرینی قشر آن، چهره خود را برابر رقیبان افسرده نسازیم.
زندگی به مثابه کوره آهنگری است که از کنار آن نمی توانیم بگذریم، بلکه باید همواره در برابرش تلاش کرده و عرق داغ بریزیم. از این رو، امید مثل دریچه ای است که به آن فضای داغ گشوده شده است و از آن نسیم روح افزار همیشه در حال وزیدن است. پس هر کس، این دریچه را به روی خودش ببندد کوره داغ زندگی او را از پای در می آورد؛ ولی اگر آن را به روی خود بگشاید نسیم جانبخش آن، تمام وجودش را نوازش می دهد و زندگی را برایش دلچسب می کند؛ زیرا در کنار کوره های داغ، لذت نسیم بیشتر از هر جای دیگر احساس می شود.
پس امید روح زندگی است که بدون آن حیات می میرد.
آری، امید فانوس زندگی است و هر قدر شب سیاه تر می شود، فروغ و زیبایی این فانوس دلخواه تر می گردد. محققان دریافته اند که امید نقش مقتدرانه و شگفت آوری در زندگی ایفا می کند و در حیطه های متعدد از موفقیت تحصیلی تا تحمل مشاغل پرزحمت مزایای زیادی دارد.
هر شناگر ماهری هر چند هم که بی باکانه بتواند با امواج خشمگین دریا بستیزد و خود را به پیش براند اگر امید رسیدن به ساحل را از دست بدهد غرق می شود. این امید است که او را به حرکت واداشته و به جلو می راند و سرانجام کار با سرافرازی و با موفقیت از آن بیرون آمده و بر ساحل مراد قدم می گذارد.
امید همان عصای زندگی است که وقتی دلسرد می شویم و فرو می افتیم به آن تکیه زده و پای خود را گرم کرده و به راه خود ادامه می دهیم.
در نومیدی بسی امید است - پایان شب سیه سفید است
کتاب امید
نویسنده : محمدعلی رضایی
امید و حرکت، اصل و مایه زندگی و ادامه حیات است. آدمی در حال زندگی می کند و گذشته ها غیر قابل برگشت است و آینده نیز معلوم نیست؛ زیرا امکان دارد حتی برای کسی آینده ای در کار نباشد؛ لذا تأسف برای گذشته ای که بازگشتی برای آن نیست و غم و اندوه برای آینده ای که هنوز نرسیده و احتمال درک آن بر همه یکسان نیست، کار ناصوابی است که جاهلان به آن می پردازند و زندگی امروز و حال خود را در تأسف برای دیروز و غم و غصه فردا، از دست می دهند انسان عاقل به روز فکر می کند و با برنامه ریزی دقیق و امید به اجرای آن، آینده خود را می سازد. آنچه در حال زندگی مورد لزوم است طرز فکر صحیح و حرکت در راه درست است تا لااقل از لحاظ جسمی و روانی سالم مانده و گرفتار بیماری ها نشود.
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خصوص امید به آینده می فرماید:
فبادروا العمل و خافوا بغته الاجل، فانه لایرجی من رجعه العمر مایرجی من رجعه الرزق. مافات الیوم من الرزق رجی غدا زیادته و مافات أمس من العمر لم یرج الیوم رجعته. الرجاء مع الجائی و الیاس مع الماضی
در اعمال نیکو بشتابید و از فرا رسیدن مرگ ناگهانی بترسید؛ زیرا آنچه از روزی که از دست رفته امید بازگشت آن وجود دارد ولی عمر گذشته را نمی شود بازگرداند. آنچه امروز از بهره دنیا کم شده است امید زیادی آن را در آینده می توان داشت اما آنچه از عمر گذشته است امیدی به بازگشت آن نیست. به آینده امیدوار و از گذشته ناامید باشید.
حضرت امیر (علیه السلام) از این قسمت از خطبه خویش، امید به آینده را مطرح می فرمایند تا انسانهایی که در گذشته به انحای مختلف از کسب روزی و رسیدن به اهداف خود بازمانده اند افسوس گذشته را نخورند و امید به آینده را از دست ندهند؛ زیرا این ناامیدی به آینده انسان را از کار و تلاش باز می دارد و موجودی بی اثر می سازد. چیزی که به آن نمی توان امیدوار بود عمر گذشته است؛ زیرا عمر گذشته امکان بازگشت ندارد اما به ناکامی های گذشته می توان در آینده با تلاش و کوشش و امید خالص دست یافت. حضرت امیر این قسمت از خطبه را با فبادروا العمل آغاز فرموده است که تشویق و ترغیب به تلاش و کوشش است و به دنبال آن امید را مطرح می فرمایند که به عنوان محرک اساسی حرکت است و حرکت بدون محرک امکان پذیر نیست.
روایت شده است که مردی در حال جان کندن بود و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، بر بالین او حاضر بودند. پروردگار امیدوارم. حضرت فرمود: در این وقت این ترس و امید در دل بنده جمع نمی شود مگر اینکه خدا او را به آنچه امید دارد می رساند و از آنچه می ترسد ایمن می کند.
منبع: خاک اخلاق
علاقه مندی ها (Bookmarks)