به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 63
  1. #41
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام .

    این کتاب های خارجی ها معمولا داخلش اشتباه هست چون فرهنگ و دین ما نیستند .

    ولی حالا به این فکر کردید :

    شما مثلا خانمت هم طلاق دادی ... فکر می کنی بتونی بعد یه خانم دیگه انتخاب کنی ؟؟ از کجا معلوم باز هم این افکار به سراغت نیاد ؟ اصلا بجز این ها ... مطمئنا عذاب وجدان هم نمیزاره زندگی راحتی داشته باشی .... عذاب وجدان از این که زندگی یکی دیگه به خاطر افکار شما نابود شده .

    بهتر پیش مشاوره هایی که خیلی قوی هستند بری ... و ایمان داشته باشی که میتونی از این افکار وسواسی راحت بشی ..

    یاعلی ..

    کاری که از دست من بر نمیاد بجز دعا کردن برای شما ..

  2. 4 کاربر از پست مفید skyzare تشکرکرده اند .

    Shadi2 (پنجشنبه 20 خرداد 95), هلیاجون (سه شنبه 18 خرداد 95), آبی آسمونی (چهارشنبه 19 خرداد 95), باغبان (سه شنبه 18 خرداد 95)

  3. #42
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    من هم بخشی از این کتاب رو قبل ازدواج خوندم
    به نظر من هم زیاد مناسب فرهنگ ما نبود و خیلی از قسمتاش عجیب غریب بود

    آقای جوادیان به نظر من شما نیاز به یک شوک دارید مثلا همسر شما اگر از این افکار با خبر بشه و رفتارشو با شما تغییر بده شما به حسرت این روزها دچار خواهید شد و این میشه یه شوک

    ضمنا به خاطر داشته باشید اون افرادی که به نظر شما شیک میان با هزار قلم آرایش اونجوری جذاب شدن کاری به اخلاقشون ندارم شاید خیلی هاشونم خوش اخلاق باشن

    یه بار اگر خانم شما بره آرایشگاه درجه 1 و میکاپ و گریم اساسی بکنه تازه اون موقع می تونید با اون خانمهای به ظاهر شیک مقایسشون کنید
    متاسفانه خیلی خانمها توی مملکت ما به جای اینکه توی منزلشون این آرایشها رو داشته باشن توی خونه مثل حسنک توی ده شلمرود هستند اون موقع وقت بیرون رفتن از منزل شروع به آرایش و گریم میکنن تا با کلاس به نظر بیان یا شایدم برای جلب توجه مردان ساده

    شما توی یک پستتون به نظرم میاد نوشته بودید همسرتون باردار هست
    اگر درست میگم فکر می کنم بهتر باشه فکرتون رو روی بچه و ... بذارید

    من فکر می کنم مشکل همسر شما اندام نیست مشکل اینه که ایشون بیش از حد به شما توجه نشون میده خوب بعضی وقتا اگر یه فاصله ای می گرفت و یه تنوعی به رابطتون می داد حس دلتنگی رو در شما ایجاد میکرد و کلا دیگه به این چیزا فکر نمی کردید.
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  4. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    هلیاجون (سه شنبه 18 خرداد 95), بارن (شنبه 22 خرداد 95), باغبان (سه شنبه 18 خرداد 95)

  5. #43
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام


    من هم ماه مبارک رمضان را خدمت همه ی عزیزان ، تبریک عرض می کنم - ان شالله این ماه مبارک ، نقطه ای باشه برای پرواز کردنمون ،،، پروازی به سوی آسمانها .

    آقای جوادیان از شما تشکر می کنم ، برای اینکه صادقانه حرف های دلتون را می زنید – با بچه ها درد و دل می کنید – و هنوز هم با انرژی و با قدرت دارید تلاش می کنید این مساله از زندگیتون را رفع کنید ( ممنون ).


    ..................................................


    اگر کفش استعاره از همسر باشه ( چه مرد و چه زن ) طبق فرمایش خودتون :


    مثلا پدر بزرگوارم به من میگه : باغبان برو یه کفش انتخاب کن – ولی یادت باشه کفشی را انتخاب می کنی باید در یک مسیر طولانی - در رد شدن از آب ها – از رد شدن صخره ها - از رد شدن در علف زارها و ..... تو را همیاری کنه .

    ( صخره – آب و .. استعاره از سختی ها و مشکلات زندگی زناشویی ست و علفزار و .... خوشی های زندگی )


    این بنده خدا باغبون میره تو مغازه .
    تو مغازه کفشهای رنگارنگ و زیبا می بینه - از یکی خوشش می یاد بعد به صاحب مغازه میگه ( محمد رضا 164 ) ببخشید گل پسر قیمت این کفش چنده !
    صاحب مغازه قیمت رو میگه و باغبان داستان ما هم در جستجوی اینکه آیا این کفش می تواند مطابق با وصیت پدرش باشه .


    باغبان میگه معیار من اینه – این کفشی که انتخاب کردم ، منو به هدفم می رسونه !
    فروشنده میگه : این کفش ، کفشی از نوع مراسمیست – بدرد عروسی - ومهمانی و .. می خورده ولی تو را نمی تونه از صخره ها و آب عبور بده
    چون بدنه ظریفی دارد و زود از بین میره – لطفا کفش دیگری را انتخاب کن ! ( عجب صاحب مغازه مهربونی )


    بعد از مدتی باغبان کفش مورد نظر ش را پیدا میکنه - به صاحب مغازه میگنه نظرت در مورد این کفش چیه !
    صاحب مغازه میگه : این کفش بدنه محکمی داره - از طرفی زیبایی خودش را هم متناسب با خودش داره ! - میتونه تو را هدایت و همیار تو باشه
    میتونه تو را در مجالس شادی همراهی کنه - میتونه تو را در علفزار و شن زار یاری کنه – میتونه تو را از صخره ها عبور بده – میتونه همیشه در کنارت در مسیر طولانی زندگیت باشه !!


    در حکایت داستان باغبان ، تصمیم و حکمت آشنا شدن با اون مغازه - و دیدن کفش مورد نظرش اتفاقی نیست !

    ما کفش را با اختیار و تفکر خودمان انتخاب کردیم - امکان دارد کفش را پایمان و مسیر زندگیم را آغاز کنیم

    تو اون مسیر شاید ببینیم مغازه هایی جدیدی باز گشایی شدند – مدل ها و رنگ هایی جدیدی از کفش های مختلف آمدند
    که امکان داره از کفش ما محکم تر و زیباتر باشند !

    ولی این مفهوم زندگی نیست که ما با دیدن هر کفش زیبا و جدیدی ، از کفش خودمان رو برگردانیم و کفش خودمان را مورد مقایسه قرار بدیم !

    اگر نگاهمون را به زیبایی تغییر بدیم ، شاید دیگه آزاد بشیم !
    آزاد بشیم از یک ذهن مقایسه گر – به نظرم ( نمی دونم شاید اشتباه باشه ) تعهد یه زندگی زناشویی نباید بر ملاک و معیار زیبایی باشه !
    چون امکان داره خدایی نکرده حوادث زندگی – گذشت زمان این زیبایی را از بین ببره و دیگه نتونیم پایبند به زندگی بشیم !


    (( در داستان لیلی و مجنون ، به مجنون بنده خدا ایراد می گرفتند که بابا این لیلی این قدر هم که میگی ارزش نداره می خوای خودت را بکشی - نه چهره زیبایی – نه فلانی و.....

    مجنون میگه : آدم کج و کله ای مثل تو اینو نمی تونه درک کنه ،
    شما ها به ظاهر کوزه نگاه می کنید و من به شراب مست کننده داخلش - شما ها صورت را می بینید و من سیرت را . ))


    .................................................. ...................

    جانم خدمتتون بگه که :


    وقتی ما خواستگاری یه دختری میریم ، این جوری نیست خانواده دختر ، دختر را قایم کنند و بگنند، آقا پسر دختر ما را می پسندی - و همان روز عقد کنند برنند تو زندگیشون !
    دختر و پسر تو چند جلسه خواستگاری همدیگر را می ببینند – با هم پارک میرنند – سینما میرنند – مشاوره میرنند - سپس در مراحل بعدی دوران نامزدی و عقد را پشت سر میگذارنند و سپس با هم عروسی می کنند !


    از این رو ایراد گرفتند بر معیاری مانند قد و چهره ظاهری ، اصلا قابل قبول نیست برای اون مرد و یا زن ! که بعد از عروسی بگه من قد همسرم چرا کوتاهست یا مثلا بگه چرا چهره ظاهری زیبایی نداره .

    زندگی بازی نیست که ! ، سر آبرو و شخصیت یه دختر و یه خانواده ست - سر آبرو و شخصیت یه پسر و یه خانواده ست ( فرقی نمی کنه زن و مرد )


    زندگی زناشویی مثل یه سیب نیست که گازش بزنیم بندازیم دور ! ( عجب جمله سنگینی )
    به قول به بنده خدایی در همین تاپیک : مردی اینه که به عهدت وفادار بمونی ( واقعا جمله ی سنگین و خوبیه )



    عرف کشور ما مثل عرف جامعه کشورهای دیگه نیست که طرف مثلا 5 سال میره با یک خانم زندگی میکنه ، بعد میگه تازه داریم به تفاهم میرسیم ،
    که قراره اگه همه چی درست بشه تو چند ساله دیگه با هم ازدواج کنیم ! ( جالب انجاست که وقتی ازدواج میکنند باز میرنند طلاق میگریند)


    ما نمی تونیم وقتی خواستگاری می ریم به پدر دختر بگیم اجازه بده چند ماه با دختر شما باشم ببینم می پسندم یا نه !

    معیار زیبایی برای هر شخص فرق میکنه - امکان داره مادر پسر ، دختر را ببینه ( بدون موارد حجاب ) و دختر را زیبا بدانه و به پسرش بگه مشکلی نداره خوبه !

    ولی از طرفی امکان داره پسر نظری بر خلاف مادرش داشته باشه ! ( بعد از عروسی )


    شاید ایرادی در همسرمان ببنیم ،،، ولی باید به مهم برسیم که شاید خودمان هم بی عیب نباشیم !
    معیار سیرت ، این قدر قدرت داره که باعث میشه مردان و زنان، حتی با بیماری و پیری همسرنشان بسازند و لذت ببرند ! و زندگی موفقی داشته باشند .


    از این رو هیچ تضمینی نیست که فرد دیگری را انتخاب کنیم و اون ایرادی نداشته باشه و برایمان تکراری نشه ! ( من کلی بیان می کنم - منظورم فردی خاصی نیست )


    .................................................. ..........................


    آقای جوادیان :


    یه پدیده ای هست به نام عایق زدایی :

    گاهی مانع هایی وجود داره که نمیذاره ، ما خوب تفکر کنیم - ببینیم – و حس کنیم !

    اضطراب - وسواس فکری ! - افسردگی ..... از این عایق ها هستند

    مثلا اگر ما اضطراب داشته باشیم ، گرفتار تحریف شناختی میشیم و مشکلات زیادی گریبانمان میشه - مثلا منفی باف میشیم و این افکار از ذهنمون میزنه بیرون و دیگه نمی تونیم ذهنمون را مدیریت و بر گل رزمون تمرکز کنیم !

    راه حلش هم اینکه حتما باید با یه روانشناس بالینی و یا روانپزشک ! مشورت بگیریم .
    به خودمان خوراک معنوی بدیم ( معنویت برای انسان آرامش میاره و اضطراب را کم میکنه )


    .................................................. ..


    در تاپیک های قبلتون خدمتتون عرض کردم که زندگیمون را با دید مثبت جلو ببریم
    یکیش همین زدن تاپیک ها مثبت هست !
    تاپیک شما همان طور که دوستان عزیز هم عرض کردند - شاید خودش یه بار منفی در شما ایجاد کنه
    پس خواهشا تاپیکی با القای بار مثبت بزنید .


    از همان پارسال مشکل شما قابل درک بود !
    ولی سیاست تالار همدردی، دادن پیشنهاد طلاق نیست !

    تالار همدردی به نظرم در حد توانش داره تلاش میکنه که این رابطه ها و این زندگی ها ،،،،، گسسته نشه .


    من یکی از تمرین های آقای مدیر را خیلی دوست دارم و اون این بود که به داشته هایمان تمرکز کنیم و قدر اون را بدانیم

    همین الان یه کاغذ بردارید و 100 دلیل که باعث میشه همسرتان را دوست داشته باشید ، بنویسید

    وقتی خودتون را غرق تمرین کنید زیبای های گل رزتون را کشف می کنید .
    تمرکز بر همسر یعنی تلاش کنیم مثلا این 100 مورد را پیدا کنیم


    آقای جوادیان انشا الله شما و همسرتون مثل کفش های میرزا نوروز پیش هم بمونید
    دور از شوخی ، دعا می کنم هر چی خیره برات اتفاق بیافته .

    ما را هم از دعایتان بی نصیب نگذارید


    مراقب خودت باش

    و


    رمضانت خوش

    ....................................



  6. 10 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    amin7474 (چهارشنبه 19 خرداد 95), dooo (سه شنبه 18 خرداد 95), mohamad.reza164 (سه شنبه 18 خرداد 95), parsa1400 (سه شنبه 25 خرداد 95), Shadi2 (پنجشنبه 20 خرداد 95), پریا 66 (سه شنبه 18 خرداد 95), نیکیا (سه شنبه 18 خرداد 95), هلیاجون (سه شنبه 18 خرداد 95), بارن (شنبه 22 خرداد 95), سرشار (سه شنبه 18 خرداد 95)

  7. #44
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    15,094
    سطح
    79
    Points: 15,094, Level: 79
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 256
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    968

    تشکرشده 670 در 234 پست

    Rep Power
    76
    Array
    سلام
    فرا رسیدن ماه رمضان رو به همه تبریک میگم
    با خوندن نوشته ی بسیار زیبای اقای باغبان یادم به بخشی از کتاب شازده کوچولو افتاد که تا وقتی گل های دیگه رو ندیده بود و فکر میکرد فقط یه دونه گل تو دنیا وجود داره که متعلق به خود شازده کوچولوست حسابی ازش مراقبت میکرد و خیلی دوستش داشت اما به محض دیدن گلهای دیگه دید اونقدر ها هم گل خودش جذاب و تک نبوده چرا که این همه گل مثل گل خودش تو دنیا هست اونم یکجا

    تا این اون شخص که دقیق یادم نیست کی بود فکر کنم روباه بود،بهش گفت ارزش گل تو عمریه که به پاش صرف کردی،و اینه که گل تورو با همه ی گلها متمایز میکنه
    به نظرم این جمله ی خیلی بزرگیه،اگه خوب به معنا و مفهومش دقت کنیم

    اقای جوادیان الان دیگه باید به بچتون و حس خوب پدر شدن فکر کنید،برا آینده اش برنامه ریزی کنید،حواستون رو به چیزای خوب پرت
    کنید
    از خدا میخوام به حق این ماه پر برکت زندگیتون عاشقانه بشه

  8. 5 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (سه شنبه 18 خرداد 95), نیکیا (سه شنبه 18 خرداد 95), هلیاجون (سه شنبه 18 خرداد 95), بارن (شنبه 22 خرداد 95), باغبان (چهارشنبه 19 خرداد 95)

  9. #45
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    چند وقت پیش توی اخبار بود فکر کنم یه فوتبالیست خیلی معروف رو داشت نشون میداد که رفته بود ملاقات یه دختری که آرزوش دیدن اون فوتبالیست بود...
    داشتیم با شوهرم حرف میزدیم که چقدر اون فوتبالیسته آدم بزرگیه که علیرغم اون همه شهرت و ثروت رفته خونه ی محقر یه بچه ی مریض... اخر حرفامون یهو یه فکری مثل جرقه زد توی ذهنم و شوهرمم کاملا تاییدش کرد... اینکه رفتن و دیدن یه بچه ی مریض علیرغم ارزشی که داره نشونه ی مردونگی نیست مردونگی به اینه که یک مرد توی این دنیای وانفسا به همسرش وفادار باشه که فوتبالیست قصه ما ظاهرا این صفت رو نداشته...
    وقت خشم و وقت شهوت مرد کو؟
    طالب مردی چنینم کو به کو...

  10. 5 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (سه شنبه 18 خرداد 95), parsa1400 (سه شنبه 25 خرداد 95), هلیاجون (سه شنبه 18 خرداد 95), بارن (شنبه 22 خرداد 95), باغبان (چهارشنبه 19 خرداد 95)

  11. #46
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقای جوادیان
    من نظر خودم را می گم و ممکنه اشتباه باشه.
    به نظر من شما روی قسمت خودتون تا الان خیلی خوب کار کردین... اما کافی نیست... و بن روی بعد طرف مقابتون که همون خانمتون هست ناقص کار کردین.
    وقتی شما قانع شدین از فلان لذتی که قرار بوده مثلا از قد همسرتون ببرید دست بردارین و روی اون فوکوس کردین ولی جایگزینی برای این لذت نگذاشتین به نظرم طبیعیه که مثلا تا چند روز حالتون خوبه ولی بعد چند روز دوباره با دیدن یک دختر مطابق با معیارتون حالتون بد میشه... خب چون جایگزینی در این رابطه نداشتین.

    آقای جوادیان منظورم این هست که خانم شما هم باید نزد یک مشاور برن (شما قبلا با مشاورحرف زده باشین) و یک سری از جذابیتها را در منزل به روش های دیگری براتون ایجاد کنند. این جذابیتها اصلا کمتر از جذابیتهای ظاهری نیست.
    و من خودم یک فایل از یه مشاوره در مورد روابط زناشویی شنیدم که مثلا به خانم ها می گفت که این خانمهایی که می بینید زیبا نیستن ولی همسرشون چقدر بهشون وابسته اند به خاطر رعایت فلان نکات هست.
    مثلا یه نکته خیلی کوچک که برای وابسته کردن همسر یاد می داد این بود که راس ساعت مشخصی به همسرتون شب به خیر بگید. وقتی این تکرار میشه وقتی یک روز این شب به خیر گفتن حالا به همان شیوه زنانه نباشه همسر احساس دلتنگی می کنه.

    حالا این یک مثال خیلی کوچک و شاید هم غیر مهم بود(و صرفا به خاطر اینکه بگم بعضی چیزا هست که چقدر آسون ولی تاثیر گذاره) ولی می خواستم بگم خیلی نکات دیگری وجود داره که مطمئنم خانومتون مطلع نیست و باید یاد بگریند که خوشبختانه این نکات کاملا یادگرفتنیست و به جای تغییر دادن چیزی که تغییر نمی کنه به نظرم باید برین سراغ چیزی که تغییر می کنه.

    به نظر من مشاوره ها هم قسمت بندی های خاص خودشون را دارند و هر کدوم تو قسمت خاصی متبحر هستند... نظر شخص من اینه شما باید پیش سکسولوژیست برین نه مشاوره های دیگر...

    من تعریف یک مرکزی را شنیدم
    توی اینترنت بگردین فکر کنم پیدا کنید.
    موسسه راه روشن... و دنبال خانم دکتر همیز و یا زهرا عباشی باشید(مخصوصا خانم زهرا عباسی را اگر پیدا کنید)....و همین طور خانومتون را با آنها آشنا کنید و اینکه حتما ازشون بخواین منابعشون را به خانومتون معرفی کنند. چون من مواردی را شنیدم که خانم و آقا نسبت به هم خیلی سرد بودند و بعد از مدتی آقا خیلی شیفته خانومش شد بهتون معرفی کردم و می گم این هم امتحان کنید و الکی وقتتون را هدر ندین.

    و وقتی که ذهنتون الکی به این موضوع گیر داد یاد داستان زیر بیفتین:
    شکار میمون زنده و رابطه آن با ذهن انسان
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : چهارشنبه 19 خرداد 95 در ساعت 01:04

  12. 8 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Ashab (شنبه 22 خرداد 95), fahimeh.a (شنبه 29 خرداد 95), mohamad.reza164 (چهارشنبه 19 خرداد 95), parsa1400 (سه شنبه 25 خرداد 95), نیکیا (چهارشنبه 19 خرداد 95), هلیاجون (چهارشنبه 19 خرداد 95), بارن (شنبه 22 خرداد 95), باغبان (چهارشنبه 19 خرداد 95)

  13. #47
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    145
    Array
    سلام خدمت دوستان گرامی و عزیز.. واقعا ممنونم که پشتم هستین و راهنمائیم میکنید.. مخصوصا اقای باغبان عزیز که اینهمه برام وقت میذارن برای نگارش پستشون.. هلیا خانم و skyzare عزیز دوستان نوشتن که چرا نمیتونم جدا بشم,هر چند اگه پای بچه هم در میان نبود هم اینکارو نمیکردم..
    اقا یا خانم فکور با صحبتاتون موافقم ..خانم بنده هم در جای خودش زیبائی مخصوص به خودشو داره ولی من با دیدن قیافه زیباش و از در کنارش بودن احساس وجد نمیکنم ولی واقعا میبینم اخلاق و مهربونیش و درصد کمی از دخترا شاید داشته باشن.. ولی انگار اندام مثل یه ضامنه که من ندارمش تا بکشم و اسلحه شلیک بشه.. تفنگ پر از باروت ولی ضامنش دست دخترای زیبا و خوش اندامیه که میبینم..
    اقای باغبان همه حرفاتون درست و صحیحه و چیزی نمیشه در مقابلش جز تصدیق انجام داد..
    اقای باغبان همون طور که نوشتین مورد من همینطوری شد یعنی رفتم خواستگاری پسندیدم و بعد چن روز بله برون و سپس هم ازمایشو این حرفا یعنی یه هفته طول نکشید همشون و من تو ازمایش متوجه قد ایشون شدم و ناامید شدم چون تو خونه اصلا حواسم به قدشون نبود .. قیافشونم گفتم با کمی ارایش زیبا میشه ..بیشتر بقیه چیزا برام مهم بود.. خونوادشون همه چیزو راحت گرفتن و مخصوصا خانمم که خیلی هوامو داشت .. خانمم از ازدواجمون خیلی خوشحال بود طوریکه انگار اصلا رو زمین نبود.. قبل از اینکه من سمتش کشش پیدا کنم اون منو بوسید .. تو اوایل عقد گلوش درد میکرد و وقتی منو بوسید بوی دهنش منو ازش فراری داد.. من خیلی خجالتی بودم و اون تو هر موقعیتی که من اصلا راحت نبودم شروع به معاشقه میکرد و من فقط حواسم به این بود که نکنه الان یکی مارو ببینه.. تو ماشین نوازشم میکرد و من عصبانی مضطرب میشدم که الان ماشین بغلی میبینه و بد میشه..
    وقتی میومد خونمون لباسهای شیک نمیپوشید و چون منم تو کار و بازار بودم میدونستم این مدل لباس ماله خیلی وقت پیشه ..چن بار هم حتی جورابش پاره بود که من بشدت عصبانی شدم.. از طرف خونواده هامون زیاد برامون موقعیت درست نمیشد که باهم راحت باشیم و مجبور بودیم وقتهای خیلی کمی که پیش میومد رابطه ج داشته باشیم که اونم واقعا برام اضطراب اور بود چون هم بدنش برام جذاب نبود و هم میگفتم الان یکی مارو میبینه .. چن بار که بیرون رفتیم بعدها دیدم لباسهای خواهرشو میپوشه .. الان که فک میکنم میبینم این چیزها الان برام مهم نیست ولی اونروزها برام خیلی مهم و اضطراب اور بود.. ولی اثر خودشو گذاشته و من چون از اول زیبا ندیدمش الان هم نمیتونم زیبا ببینمش..
    بهر حال من راهمو انتخاب کردم فقط اینجا که میام میخوام درمون بشم نه جدا بشم.. اقای باغبان 100 ویژگی مثبت خانممو امروز مینویسم ولی میدونم با دیدن یه دختر این حس حماقت به سراغم خواهد اومد ..مثله اینه که ساختمان تمرکز من پی نداره و با هر تکون کوچیکی فرو میریزه.. اول باید پی بسازم براش.. ممنون doo عزیز باید برم حتما شازده کوچولو رو بخونم ..
    از شمام ممنون نیکیای عزیز..
    مصباح الهدی عزیز همه ترسم از اینه یه وقت بفهمه و محبتش بهم کم بشه ..و سرد بشه بهم ..اونوقت دگ فاتحه مون خونده اس..این سکسولوژیست که فرمودین فک کنم تو کشور ما هنوز وجود نداشته باشه.. اگر هم باشه شاید تو پایتخت باشه که ما ازش محرومیم.. تو تلگرام هم کانالی بود تحت عنوان چطور با کلاس باشیم که این جور موارد بهتر میتونه کمی به خانمم کمک کنه.. هر چند که خانمم خودشو خیلی با کلاس میدونه بر خلاف نظر من
    ممنون از همتون التماس دعا

  14. #48
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    این رفتار شما عدم صداقت نام دارد کسی که قلبا همسرش را دوست دارد با هاش راحت صحبت میکند تا کی میخواهی خودت را پنهان کنی
    مشخص هست که خانم عشقش به شما نسبت به خودتون واقعی تر با صداقت تر هست و نیتش خوب هست فکر میکند همه مثل خودش هستند از جمله شما
    تربیت خانوادگی شرم حیا نوع تفکر عدم ارتباط حسن نیت اینها همه دخیل هستند در شکل گیری یک شخصیت
    زندگی که فقط به خاستگاری رفتن و جواب گرفتن وعروسی کردن نیست
    زندگی موفق درک علایق سلیقه ها خانواده ها تفاوتهاست اگر بتوانی باخودش صحبت کنید و نیاز هارا عنوان کنید ان وقت موفق میشوی
    اگر نمیتوانی پس متفاوت شوید تا خانم از خوابش بیدار شود

  15. کاربر روبرو از پست مفید اسما@ تشکرکرده است .

    آبی آسمونی (چهارشنبه 19 خرداد 95)

  16. #49
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    145
    Array
    ممنون اسما خانم

  17. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    اسما@ (یکشنبه 23 خرداد 95)

  18. #50
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 تیر 95 [ 06:38]
    تاریخ عضویت
    1393-7-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    5,105
    سطح
    45
    Points: 5,105, Level: 45
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,451

    تشکرشده 105 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    وای ببخشید ناخودآگاه با خوندن پستتون خنده م گرفت. مگه اندام خانومتون چه ایرادی داره که اینقدر حال شمارو
    دگرگون کرده شب عقدتون. چهره شون چی . چهره شون و پسندیدین ؟؟ شما اندامش و ممکنه ندیده بودی ولی چهره شون و
    که دیده بودین اگه به میلتون نبود چرا ازدواج کردین؟


 
صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.