به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    آشوبهای من تو ازدواجم

    سلام.وقتتون بخیر
    من دختری 28ساله هستم.مدتیه نامزد کردم.نامزدم کسی هستن که حدودا دوسالی باهم بودیم و دوستم بوده.من از ایشون واقعا راضیم.تو این مدت رفتار یا اخلاق بدی که آزار دهنده باشه ندیدم.زمان برد تا بهش علاقمند بشم اما الان میدونم پسر واقعا خوبیه.و منو دوس داره خیلی.
    مشکل من در واقع چیزی هست که توضیح دادنش یخته چون خودم هم درست نمیدونم چیه؟
    موضوع اینه که احیاسات و افکار من متغیر هستن.و چون گاهی تحت فشار قرار میگیرم سردرگم میشم.
    مثلا من قبل از نامزدیمون یه تاپیک اینجا زدم و چیزایی نوشتم.در حالیکه ناشی از فشارهایی بود که روم بود.
    مثلا نامزدم از شرایطی که من دلم میخواد باخبر بود و تموم تلاششو میکرد تا برام فراهم گنه.خودم ازش خواستم تا شرایطمون اوکی نشده رسمی نکنیم جریانو.اما وقتی فشارهای خونوادم روم زیاد میشد اذیت میشدم.یدفعه افکار منفی سراغم میومدن.آیا دوسم نداره؟
    در حالیکه کارهایی که نامزدم برای من کرده و حرفاش همه فقط از علاقه بوده.
    الان باز سردرگمم.وقتی نامزدمو خصوصا با آدمای دیگه مقایسه میکنم واقعا واقعا خداروشکر میکنم.چون نه بذهنه.نه بداخلاق.نه خسیس.نه هیز.نه مغرور و نه صفت بد بزرگ دیگه.
    برعکس وفتی خانوما تعریف میکنن شوهراشون چه احترامی بهشون میذارن میبینم من صد برابر بیشتر این احترامو از نامزدم میگیرم.
    من خیلی حساسم.و خیلی روی رفتارا و حرفای نامزدم دقت میکنم چه الان و چه زمان دوستی.برای همین وقتی میگم فلان خصلت رو داره یعنی واقعا داره.

    ایشون همیشه محبتی که واقعا خالصانه باشه و همراه با احترام باشه بهم داده.واقعا آدم فعالیه و مدام برای رفاهمون تلاش میکنه.بک بار گلگی یا منت گذاری نداشته.چه الان.چه قبلش.
    همیسه از نظر عاطفی سیرابم کرده اما من گاهی دچار آشوب و بی آرامشی میشم.
    و متاسفانه خیلی وقتا تموم دغدغه هامو به نامزدم منتقل میکنم.اونم میخواد منو خوشحال کنه به تلاشش اضافه میکنه.
    از مشکلات با خونوادم بگیرید تا چیزای دیگه.
    احساس میکنم دارم تو هر موضوعی بهش تکیه میکنم و ازش درخواست دارم.
    درخواست پشت درخواست.خونوادم فلانن فلان کارو بکن.تو کار کمکم کن.اینو میخوام.اونو میخوام.
    و میاءلی که بهش میگم واقعا دل آشوبه های منن.

    الان افتادم رو دور ترس مالی.نامزدم ماشین و ملک داره.چندتا کار اقتصادی هم انجام میده که بعضیاش درخواست من بوده و از زمان دوستیمون شروع کرد به انجامشون.
    اما من ترس دارم.مدام بهش میگم میخوام تو رفاه باشم.و اونم برام کم نمیذاره اما باز میترسم.خصوصا چون کاراش دولتی نیس میترسم.البته من به توانش ایمان دارم.واقعا آدم پرهنریه که هیچ وقت لنگ نمیمونه اما....
    الان انرژی منفی شدم.بهش حس ناتوانی میدم.اینکه نتونسته منو خوشحال کنه.و اون ناراحت و سرخورده میشه.

    وقتی با خودم منطقی فکر میکنم میبینم نامزدم عالیه.وقتی با مردای دیگه مقایسه میکنم میبینم واقعا باید طلا بگیرمش.
    وقتی با خواسته هام مقایسه میکنم لنگ میزنم.حس میکنم شاید شرایط باید بهتر میبود.
    نمیدونم.مثلا ما قصد خرید خونه داریم.و همسرم پولشو داره و پدرش هم کمکش میکنه اما باز میترسم.
    نشده نامزدم قولی بده و عمل نکنه اما چرا دل من آروم نمیشه؟و مستاصل موندم دلنگرانیای من درسته یا نه؟

    - - - Updated - - -

    وقتی زن و شوهرای دیگه رو میبینم که چطور باهم رفتار میکنن.بهم بی احترامی میکنن.یا مرد برای جنس زن ارزش قاءل نیس.یا مرد بذهنه یا بدخلقه و کلا رابطشون اوکی نیس اما زن ادعا میکنه شوهرش دوسش داره و عالیه تعجب میکنم.وقتی ازخرده کارا تا کارای بزرگ رعایت همو نمیکنن تعجب میکنم که چطور ادعا میکنن طرف مقابلشون دوسش داره.کارایی که من بک صدمش هم برام قابل قبول نیس و اونو از چشمم میندازه.
    من آدم نازک نارنجی نیستم اما یه یری مساءل برام واقعا مهمه.درسته تو همه زندگیا عشق و محبت هم هست اما پس اگه اونا نامزد یا همسرشون مثه نامزد من بود چیکار میکردن؟با خودم میگم اگه دختر دیگه ای بود شاید بیشتر قدر میدونس

  2. 2 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    parsa1400 (پنجشنبه 18 تیر 94), اثر راشومون (چهارشنبه 17 تیر 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    شاید یه دلیلش اینه زیادی لی لی به لالات گذاشته ... در ضمن اینکه توقع داشته باشی همیشه همه چی انقد قشنگ باشه باعث میشه فردا اگه دعوایی شد خدایی نکرده حرفی زده شد زود جا بزنی ... اینکه زن و شوهرای دیگه مشکلاتی با هم دارن حتی گاهی بی احترامی میکنن دلیل نمیشه ادم کل زندگیشونو زیر سوال ببره ..
    صبر و گذشتو هیچ وقت فراموش نکن
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  4. 5 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    Gholamzadegan (سه شنبه 16 تیر 94), parsa1400 (پنجشنبه 18 تیر 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 16 تیر 94), بهار.زندگی (سه شنبه 16 تیر 94), رنگین (چهارشنبه 17 تیر 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 دی 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    763
    سطح
    14
    Points: 763, Level: 14
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستم از اینکه شرایطت خوبه و خیلی چیزای خوب تو زندگیت داری برات خوشحالم. قدرشون رو بدون.
    اینکه گاهی این حس های بد میاد سراغت چون آدم هستی و همه آدمها اینطوری میشن ولی اینکه چطور بتونی مدیریتشون کنی مهمه
    خب خانوما به خاطر زن بودن و شرایط خاصی مثل س ی ک ل ماهانه و بهم ریختن هو رومونی این بالا و پایین رفتاری رو بیشتر دارن. دقت کن ببین این حس ها توی این دوره بیشتر نمیشه؟؟؟ اگه اینطوره با یه سری راهکار که از پزشک میگیری و البته خودآگاهی نسبت به شرایطتت می تونی خیلی بهتر هضمشون کنی
    بی ثباتی مالی و .... برای همه هست. خودت رو درگیرشون نکن. پول توی زندگی میاد و میره مهم سلامتیه که باید قدرش رو دونست. موفق باشی

  6. 2 کاربر از پست مفید manima تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 16 تیر 94), بهار.زندگی (سه شنبه 16 تیر 94)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام

    شاید علتش اینه که خودت رو مستحق این همه لطف نمی بینی،
    برای همین خوشبختیت رو باور نمی کنی و بهش اعتماد نداری.

    در مورد نامزدت خیلی کنکاش نکن و بیشتر به خودت فکر کن.
    اگر از درونت احساس بی نیازی (از هر کسی یا هرچیزی) داشته باشی، به آرامش میرسی و نگران از دست دادنش هم نخواهی بود.
    قطعا نمی تونی صد در صد این احساس بی نیازی رو داشته باشی ولی هرچقدر بهش نزدیک تر بشی آروم تر میشی.

    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  8. 4 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 16 تیر 94), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 17 تیر 94), آرامش باران (چهارشنبه 17 تیر 94), بهار.زندگی (سه شنبه 16 تیر 94)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array
    ممنونم دوستان عزیز
    آنیسا جان منظورم این نبود زن و شوهرایی که مشکل دارن کل زندگیشونو زیر سوال ببرن.به نظر من هم باید تلاش کنن زندگیشونو بسازن.
    منظورم این بود چرا پس من که احترام و محبت بیشتری میگیرم نمیتونم به اون سطح رضایتمندی برسم؟
    من تو خیلی چیزا صبر و گذشت دارم.مگه دو چیز.اینکه همسرم منو دوس نداشته باشه.که در اون صورت از نظر من همه چی تمومه.و تلاش کردن نمیخواد.
    و یکی هم بی احترامی.که اونو از چشم من میندازه.
    خداروشکر این دو مورد پیش نیومدن.
    اما من دوسدارم زندگیمون بهتر بشه.پس کی؟مگه چندبار زندگی میکنیم؟اگه قراره بقبه عمر هم به رضایت و خواسته هام نرسم چه فایده؟

    مانیما جان.درسته من تو عادت ماهانه دچار بیقراری شدید میشم.و نامزدم اینو متوجه شده و رعایت میکنه.
    خب من قرص هورمونی میخورم.نمیدونم این قرص اضطرابمو کم میکنه یا زیاد؟اما علت دلنگرانیام فقط سیکل ماهانه نیس عزیزم.
    نمیدونم چطور احسایات و نگرانیامو باید مدیریت کنم؟اگه راه حل دارید ممنون میشم بگید.

    میثم چطوری؟خوبی؟نبودی قبلنا.
    من نمیتونم بی نیاز بشم ازش.میدونم شماها میگید هرچی بینیازتر آسوده تر.اما نمیتونم.و نمیخوام.
    من دلم میخواد به چیزایی که میخوام برسم و نامزدمو این وسط راه رسیدن به خواسته هام میرونم.یعنی اگه دوتایی باهم به خواسته هام برسیم خیلی خوبهه.
    البته نامزدمم از نظر عاطفی بهم وابستس.یعنی وقتی از مشکلات و خستگیای بیرون ناراحته کاملا با یدونه جمله من حالش بهتر میشم.بلدم چطوری آرومش کنم.
    برعکسشم هست.وقتی غر غر میکنم و ازش ایراد میگیرم تو خودش میره.

    بعدشم میثم من مستحق خوشبختی از این بیشترم.چرا نباشم؟
    آخه

  10. کاربر روبرو از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده است .

    meysamm (چهارشنبه 17 تیر 94)

  11. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    سلام

    چه عجب از اینورا !!!

    همه اش بخاطر نارضایتیت از خودته .... چون از خودت راضی نیستی و خودتو دوست نداری آنرا فرافکن میکنی به دیگری ..... برو یه مرور بکن تاپیکهای قبلیت رو .....

    توقع مداری زندگی را سخت میکنه وای به روزی که پشتس احساس عدم رضایت درونی باشه ... زندگی را داغان خواهد کرد ....

    می ترسی ازناپایداری زندگیت از اینکه روزی همسرت پست بزنه چون اینرا دروناً حق میدونی و مجازاتت برای آنچه گذشته و تموم شده ... لذا پیشاپیش دست و پا میزنی که به این صورتهایی که گفتی فرافکن میشه ....

    همسرت خوبه اما تو باور نداری و فکر میکنی همش موقته ..... و روزی غیر از این میشه از ترس آن روز توقعاتت و خواسته هات میشه نوعی طلب مطمئن شدن .... یعنی میخوای مطمئن بشی ، به ثبات زندگیت ، به دوام خوشبختیت ، به دوام علاقه همسرت .... که به این شکل بروز میکنه

    دنبال رفاه و هرچه بیشتر داشتن بودن و ترس از اینکه نشه .... یک عارضه هست ... عارضه ای از آنچه در سطرهای پیش گفتم و کمالگراییت و بینشت ....

    تاپیکت با مشاوره آقای اس سی آی را یک بار دیگه بخون ...ولی خداوکیلی بهشون عمل کن ... در نرو و توجیه نکن .... اگر میخواهی زندگی خوبی داشته باشی و از این فرصتی که خدا در اختیارت گذاشته خوب استفاده کنی به خودت بستگی داره ، فقط به خودت و متأسفانه اگر با این احوال پیش بری خودت میزنی همه چیزو داغون میکنی .... اگر این شد که خدا نکنه ... روزی نیای همدردی گله مند از روزگار و خدا و بقیه بشی و یادت بیاد امروز بهت هشدار دادم که همه چیز به خودت و درون خودت و این ذهن چموشت برمیگرده که گاه به طغیانهای ویران کن میکشاندت که باید کنترلش کنی و مواظب باشی به رفتار تبدیل نشه


    موفق باشی





  12. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 16 تیر 94), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 17 تیر 94), آرامش باران (چهارشنبه 17 تیر 94), بهار.زندگی (سه شنبه 16 تیر 94), رنگین (چهارشنبه 17 تیر 94)

  13. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array
    سلام فرشته مهربان
    ببین عزیزم اینطور نیس که من بابت گذشته خودمو مستحق مجازات بدونم.خب البته بابت مثلا کار و درس حسرت میخورم همیشه که میتنس بهتر باشه اما مجازات و لایق خوشبختی نبودن.اصلا همچین فکری نمیکنم.
    اتفاقا نظرم اینه لایق بهترینهام.
    برا اینکه خیالت راحت باشه باید بگم نامزد من همه یو راجب من میدونه.نه الان.از اولم میدونس.حتی درجریان تاپیکهای اینجای منم هست.اینکه چرا میدونه جریان اره اما از اول آشناییمون قبل اینکه بهش علاقمند بشم هم میدونس و مشکلی باهاشون نداره.من از این بابت خیالم راحته.و اصلا فکر نمیکنم گذشتم خللی تو جذابیت م یا دوس داشتن اون بذاره.کما اینکه بیشتر از دوساله که از شروع رابطمون میگذره و نذاشته.
    اصلا نامزدم بود که کمکم کرد از اون شرایط بیرون بیام.وقتی باهم دوس بودیم اون دستمو گرفت تا دوباره شروع کنم.

    مسئله اینه به نظرم همه چی میتونه بهتر هم باشه.پس چرا نباشه؟پس چرا نشه؟

    اونوقتی که من اینجا تاپیک زدم و شماها سرزنشم کردین که ای وایی تو هنوز درساتو بلد نیستی من میدونستم باید صبر کنم تا شرایطمون اوکی بشه.و دقیقا اگه صبر نمیکردم و همونموقع رسمیش میکردیم به نظرم اصلا جالب نمیشد و به مشکل برمیخوردیم.

    الانم میخوام اوضاع بهتر بشه.تا اونجور که نخوام نشه نمیخوام عروسی کنم.در عوض فشار دیگران،دوری و مشکلات دیگه رو تحمل میکنم.

    اما در مورد فاه بلهه.واقعا میترسم.انقدر این مملکت بی ثباته که هیچ تضمینی برای ی زندگی نرمال در آینده وجود نداره.انقدر بازار بالا پایین میشه که من از نامزدم خواستم تخم مرغاشو تو یه سبد نذاره.برای همین ندتا کار شروع کردیم که ایشالله مراحل نهاییشه.این طرح و برنامه رو زمان دوستی ریختیم و اداه دادیم.
    من واقعا میخوام رفاه داشته بام.بتونم کار خودمو گسترش بدم.کار مشترکمونم همینطور.

    اما مشکل اینه تموم فشار درخواستام روی نامزدمه.حتی دردلامم فقط با اونه.تو هرچی که فکرشو کنی.آخه هم مهربونه و درک میکنه هم راه حل پیدا میکنه.
    یعنی فکر کن مثلا گفتم من پوستم حساسه و ناراحتم رفت فورمول چندتا کرم دست ساز رو از یکی خرید موادشو تهیه کرد درست کرد بهم داد.تا کمکایی درمورد کارم یا خونوادم و ..کلا اگه بگم فلان مشکلو دارم یا نیاز به فلان مورد دارم اصلا بیخیالی نمیکنه.من از این خوشم میاد.
    اما مثلا وقتی زیاد غرغر میزنم و متهمش مینم خب میفهمم تو خودش میره.
    مثلا چندشب پیش گفتم همیشه دلم میخواس شوهرم پولدار باشه در حدی که توپ تکونش نده.اونم گفت از جونش داره مایه میذاره تا زندگیمون جوری که میخوام باشه.
    منظور من این نیس که نامزدم کم تلاش میکنه.یا اوضاعش بده.اتفاقا برعکس.اما خب این دلشوره ها رو یهو میریزم رو سرش.
    ویرایش توسط بهار.زندگی : سه شنبه 16 تیر 94 در ساعت 22:16

  14. کاربر روبرو از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده است .

    اثر راشومون (چهارشنبه 17 تیر 94)

  15. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    با سلام

    با این وضعیتی که ذهن شما داره و نمیخواهید کنترلش هم بکنید و نوع نگاهتون به زندگی ... هرچند هم براتون ناخوشایند و تلخ و موجب عصبانیت و در لاک دفاعی رفتنت هم شود اما
    به جرأت می گویم هیچ وقت به رضایت نخواهید رسید ..... چون همیشه همه چیز صد درصد اونی که میخواهیم نمی شود و همه نیازها برآورده نمیشود چون نه این دنیا جای اون هست و نه باید هم بشود چون خلاف رسم رشد هست ... و لذا شما همیشه یه چیزی برای نارضایتی دارید ...

    بهتون قول می دهم همسرتون به بالاترین درجه رفاه هم شما را برساند (که روزی از این رفتارهای کنونی شما خسته خواهد شد و فراری) .... شما باز هم ناراضی خواهی بود این بار ممکنه از رفاه نباشه بلکه مثلاً از اینکه دیر بچه دار شوید ... مشکلی در زندگی پیش آید ... ضرری کنید و کسی حرفی بزند راجع به شما و زندگیتون ..... در کارتون خللی پیش بیاد ... در کاری موفق نشوید .. سرمایه ای از دست بدهید و .... خدای ناکرده بیماری ای ، حادثه ای ...... هر واقعه ای که احتمال پیش آمد داره

    کمال گرایی و تمام خواهی ، اونم افراطی و بلند پروازانه که یکی از عوارضش نارضایتی از زندگی و بخصوص دیگران است نمی گذارد طعم خوشی و لذت از زندگی را بچشیم .....

    اینجا هم راه کاری بخواهیم بدهیم که شما از این رفتارهایت نسبت به نامزدت که خودت ازش راضی نیستی بیرون آیی بسته به
    تغییر نگرش شماست که شما نمی پذیری و توجیه میاری و با منتقد دورنی ات راهنمایی داده شده را به باد نقد می گیری .... کافیه یه سر به تاپیک ذهن منتقدت که جناب اس سی آی مشاوره ات می داد بزنی ... یک روند کاملاً تخصصی و بسیار مفید و کمک کننده ..... چرا رهاش کردی ؟؟؟ چون نخواستی کار کنی ... نخواستی تغییر کنی .... پس هیچ متخصص دیگری هم هیچ کمکی نمیتونه بهت بکنه چه برسه به همدردی تا خودت نخواهی تغییر نگرش و نگاه بدهی و این ذهنت را از این همه مشغله و ازدحام افکار و خواسته ها و شکایات نیاندازی و کمالگرایی منفی و غیر منطقی ات را علاج نکنی


    موفق باشی





  16. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 17 تیر 94), فرهنگ 27 (چهارشنبه 17 تیر 94), من می دونم (چهارشنبه 17 تیر 94), بهار.زندگی (چهارشنبه 17 تیر 94)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-11-30
    نوشته ها
    297
    امتیاز
    6,423
    سطح
    52
    Points: 6,423, Level: 52
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    625

    تشکرشده 345 در 183 پست

    Rep Power
    51
    Array
    سلام خانوم بهار
    تبریک میگم بابت ازدواجتون
    به خاطر تشابه زیاد مشکلات خودم با مشکلاتی که شما با پدر مادرتون داشتین قبلا برام جالب بود تاپیکاتون که همه تاپیکاتونو خوندم
    راستش منم همین مشکل الان شما رو دارم با این تفاوت که من مجردم و همیشه احساس میکنم در هرصورت نکنه تو زندگیم مشکلی برام پیش بیاد نکنه طرفم دوستم نداشته باشه نکنه آینده خوب نباشه نکنه ...
    خودم احساس میکنم چون از طرف خانواده تامین محبت نشدیم و همچنین رابطه ناسرانجام قبلی (هم مال شما هم خودمم قبلا همین درگیری با شکست عشقیو داشتم) باعث حس بی اعتمادی به آینده و همچنین آدمها شده
    یه وقتایی آدم تو زندگی از کسی(مثلا خانواده) انتظاری داره (مثلا محبت)و اگه برآورده نشه (که در مورد من و شما حتی بد تر هم شده منظورم کتک کاری و...) دیگه میترسه به بقیه اعتماد کنه نتیجشم همین آشفتگیه
    اما اگه خوب فکر کنیم میبینیم که راهی جز توکل کردن و خودمونو سپردن به سرنوشت و آینده نداریم و میتونیم خودمون زندگیمونو خوب بسازیم(که در مورد شما فک میکنم احتمالش خیلی بالاست با توجه به جواهر بودن نامزدتون و تواناییو مهارتهای شما)
    در ضمن خوشحالم که تونستین مشکلاتی رو که تو تاپیک چگونه میتونم مشکلات ازدواجم را حل کنم(اسمش دقیق یادم نیست) رو حل کنید و یه ازدواج خوب داشته باشید
    راستی اگه راه حل خاصی برای مشکل فعلی این تاپیک هم پیدا کردین لطفا تو همین تاپیک مطرح کنین چون فک میکنم برای منم میتونه مفید باشه

  18. کاربر روبرو از پست مفید baitollah-abbaspour تشکرکرده است .

    بهار.زندگی (چهارشنبه 17 تیر 94)

  19. #10
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 خرداد 03 [ 13:48]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,437
    امتیاز
    287,971
    سطح
    100
    Points: 287,971, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,608

    تشکرشده 37,112 در 7,017 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    1 - شما در دو مسئله اساسی نیاز به اقدام دارید.
    الف : فهم ریشه مشکلاتت. این بخش اگرچه تئوری و غیر کاربردی هست. اما تا متوجه نشوی ریشه مشکلاتت به خاطر جهان بینی شماست، نخواهی توانست رضایت از زندگی به دست بیاوری. شما نگاهت به زندگی مشکل عمده دارد:

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار.زندگی نمایش پست ها
    چرا پس من که احترام و محبت بیشتری میگیرم نمیتونم به اون سطح رضایتمندی برسم؟
    مگه چندبار زندگی میکنیم؟اگه قراره بقبه عمر هم به رضایت و خواسته هام نرسم چه فایده؟
    آخه
    یعنی فایده زندگی رو در برآورده شدن خواسته های خودت می بینی، در حالیکه این جهان پتانسیل برآورده کردن همه خواسته های روز افزون هر انسان را ندارد.
    لذا برای اینکه این بخش را خوب متوجه شوی به لینک ذیل مراجعه کن:

    آرامش و نحوه مواجهه افراد با مسائل و مشکلات زندگي


    ب: اقدامات کاربردی پس از اصلاح جهان بینی ات.
    اگر متوجه شدی جهان جای شکستن آرزوهاست. اگر فهمیدی غم و لذت جهان مثل تکه های پازل کنار هم چیده شده است. اگر ترس و امید را به رسمیت شناختی. آنگاه نوبت اینست که عملا سطح انتظارات و توقعات بی جای خود را نسبت به زندگی اصلاح کرده و کاهش دهید.
    در اینجا دیگران را خدمتگزار خود نمی بینی. دیگران را سرویس دهنده به خود در راستای خواسته هایت نمی شناسی.
    معمولا در اینجا نیاز به مشاوره حضوری و شناخت درمانی داری. باید مفاهیم احساسی ذهنت را در جهت صحیح عیب زدایی کنید.
    لینک جهت اطلاع بیشتر:

    خطاهای شناختی


    2 - اگرچه خیلی خوب هست که اکنون در ارتباط با شوهرت مشکلاتت برجسته نشده است. لیکن دیدگاه طلب کارانه شما به زندگی می تواند احساس نارضایتی همسرت را به عنوان یک سرویس دهنده به مرور برجسته کند.
    اکثر این آدمهایی که اینجا مشکلاتشون را طرح می کنند. در همان ماهها نخست زندگی این چنین نبوده است. گاهی اشتباهات و انتظارات و زیاده طلبی های خودشان منجر شده است که بعضی مشکلات همسرشان برجسته شده و زندگیشان دچار مشکل شود.
    ما قویا دوستی دختر و پسر را رد می کنیم. چرا؟
    چون یا دختر یا پسر یا هر دو آنها به خاطر جو احساسی که حاکم می شود دچار انتخاب اشتباه می شوند؟
    در دراز مدت اگر شما این رویه را ادامه دهید ، حتما همسرتان با خود خواهد گفت در انتخاب احساسی خود اشتباه کرده است.
    چون هنگام ازدواج هر فردی یک با خود آورده ای دارد. هم از نظر مالی و هم از نظر ظرفیت های روانی.
    اگر مرتب خرج کنید و سرمایه گذاری و کار نکنید پولهایتان تمام می شود. و اگر مرتب همسرتان توان و ظرفیتش را خرج راضی نگه داشتن شما بکند به زودی ظرفیتش تمام می شود.
    شما برای حفظ سرمایه روانی همسرتان باید دقت بیشتری بکنید. باید حواس خود را جمع کنید تا همسرتان هم به خواسته هایش برسد.
    ازدواج کردی که از خود محوری خارج شوی.
    ما تا کودک هستیم توقع داریم والدین ما را به خواسته هایمان برساند.
    اما کم کم خودمان در حال والدین شدن هستیم.
    یعنی باید تمرین کنیم تا بتوانیم خواسته های فرزندانمان را برآورده کنیم.

    بچه ها تا کوچک هستند از غذا گرفتن و برآورده شدن خواسته هایشان لذت می برند. اما باید بزرگ شوند واز غذا دادن و برآورده کردن نیازهای دیگر لذت ببرند.

    ابتدا بصورت بینابین با همسرمان باید تمرین کنیم. یعنی توقعات و انتظارات او رارصد کنیم و انجام دهیم.
    فردی از زوجین بهتر عملکرد دارد، که بیشتر دنبال برآورده کردن نیازهای همسرش باشد.
    اما اگر این مسئله یک طرفه شود و یا یکی بیشتر دهنده باشد. به مرور کم می آورد.

    به خاطر همین هست بعضی زوجین در ماههای اول ، بعضی در سالهای اول، و بعضی بعد از سالها درگیر شده یا طلاق می گیرند.
    یعنی هروقت ظرفیت تمام شود.
    لذا برای اینکه ظرفیت هیچکدام تمام نشود. باید متعادل و متوازن باشند.
    به جای اینکه مرتب روی رضایت و خواسته خود تمرکز کنید، نیاز هست روی خواسته همسرتان از این به بعد تمرکز کنید.

    بگذارید چاله های فقط احساسی که تا کنون روی آن تمرکز کرده اید پر شود. و با مهارت های ارتباطی و مهارتهای زندگی ، همه چیز را دو طرفه کنید.
    از این بعد بعد سئوال خود را اینگونه باز تعریف کنید:
    چگونه خواسته های همسرم را بیشتر بشناسم؟ و چگونه او را در رسیدن به آنها کمک کنم؟

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  20. 13 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 17 تیر 94), Aram_577 (جمعه 19 تیر 94), meysamm (چهارشنبه 17 تیر 94), mohsenazizi (پنجشنبه 18 تیر 94), parsa1400 (پنجشنبه 18 تیر 94), فرشته مهربان (چهارشنبه 17 تیر 94), همت 1400 (پنجشنبه 25 تیر 94), من می دونم (چهارشنبه 17 تیر 94), آرامش باران (چهارشنبه 17 تیر 94), بی نهایت (چهارشنبه 17 تیر 94), بهار.زندگی (چهارشنبه 17 تیر 94), عشق آفرین (دوشنبه 29 آذر 95), صبا_2009 (چهارشنبه 17 تیر 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو ارتباط با دخترها تو اجتماع مشکلی ندارم، اما وقتی دختری رو دوست دارم برعکسه
    توسط amir800 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آبان 95, 22:01
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  3. من خیلی نقص دارم هم تو رفتارم هم تو ظاهرم نمیتونم خودمو دوست داشته باشم
    توسط پونیو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 43
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 مرداد 93, 00:20
  4. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23
  5. لطف آن چه تو اندیشی، حکم آن چه تو فرمایی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 فروردین 87, 04:37

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.