بازهم خندونم
از زندگی خندم می گیره به معنای واقعی می خندم
نه به معنی تمسخر ها ...خوشم میاد کارهای خدا هیجان داره
یه مشکلی میاد حلش می کنی بعدی شروع می شه (آخر همشون هم خوبه )
در طریق عشق بازی امن و اسایش بلاست*** ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اولای زندگی ام این رو متوجه نمیشدم و گاهی هم ناراحت می شدم و خیلی جدی می گرفتم چقدر نادون بودم
اما دیگه پیش ما لو رفته این بازی ها .
احساس می کنم مسیر پله پله است
من از مشکلات می خندم احساس میکنم خدا برام تله میذاره از یه طرفی هم خیلی هواداری می کنه
خوب میفهمم که میخواد من رو چک کنه
میخواد ببینه به مهربانیش به حمایتش شک می کنم ایا ؟!!
هر لحظه درحال چک شدنیم و هر لحظه در حال چک شدنم
این هم شیرینه عسله ...هرچه از دوست رسد نکوست
امروز بهش گفتم خداجان انصافا مشکلات بامزه ای بهم میدیا یجورین اگه تورو نمیشناختم خیلی من رو میسوزوندن ولی من که می دونم این ها بازی ان و گذرا و من بازیگر نقش.
مدت ها پیش بود که این ایه برام نازل شد(فهمیدم):
لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ
تا بر آنچه از دست شما رفته است اندوه نخوريد و بدانچه به شما داده [دلبسته و] سرمست نباشيد
یعنی دنیا در گذره و این ازدست دادن ها و به دست اوردن ها یه معنایی دارند فقط برای ناراحتی و خوشحالی ما نیستن قراره یه چیزی ازش بفهمیم .
من که مزه مهربانی خدا رو چشیدم میگم خدایا من رو از چی میترسونی قربونت برم ؟ من که نمی ترسم من میخندم .(اما دوست ندارم دوزش رو ببره بالا خب انسان محدودیم دیگه میترسیم جلو برم .)
بازهم همون جریان " عشق دردانه است و من غواص و دریا میکده ****سر فروبردم من انجا تا کجا سربر کنم"
بله گاهی ادم از امواجش میترسه ولی مهم اینه خودش هست و دستگیرمه پس ترس معنی نداره.
ولی ازمونشم دوست داریم
آخه یجوری تو آزمون هاش هم تقلب می رسونه این هم خیلی بهم کیف میده دوست نداره کم بیارم منم که کم بیار نیستم البته به لطف خدا جان و به شرط اسون بودن امتحان ها و رسوندن تقلب.
این طرز فکرم درباره خدا نمود ظاهریش اینطوره که باعث میشه برای هیچ کاری عجله نکنم و در هر حال در هر حال و در هرحال آرام باشم انتظار هم نمی کشم .
نمود باطنیش هم که بماند همینقدر بگم که دلم الان براش غنج می ره.
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
علاقه مندی ها (Bookmarks)