من اکثراً وضو می گیرم و قرآن می خوانم،البته به صورت استخاره و با ترجمه
تشکرشده 88 در 53 پست
من اکثراً وضو می گیرم و قرآن می خوانم،البته به صورت استخاره و با ترجمه
تشکرشده 4,459 در 1,179 پست
چه دردیست در میان جمع بودن . ولی در گوشه ای تنها نشستن. برای دیگران چون کوه بودن . ولی در چشم خود تنها شکستن.................... من شعر می خونم .
حسین پور (شنبه 05 فروردین 91)
تشکرشده 281 در 126 پست
من یک خواهر دارم که 8 سال ایران زندگی نمی کنه. من دیوانه وار دوستش دارم. خیلی زیاد. هر وقت دلم می گیره به هر دلیلی یادمهربونی های خواهرم می افتم. توی تختم داراز می کشم و فکر می کنم توی بغل اون خوابیدم و داره موهامو نوازش می کنه. اون وقت که یک دل سیر گریه می کنم و با تمامو وجود از خدا می خوام دوباره اونو به من برگردونه.
دعا کنید یک روز دوباره اون پیش ما باشه.
روی هر پله که بایستی خدا یک پله ازت بالاتره. نه به خاطر اینکه خداست. به خاطره اینکه دستتو بگیره...
هر شب درانتهای شب نگرانیهایت را به خدا واگذار کن و آسوده بخواب. به هر حال او در تمام شب بیدار است ...
تشکرشده 968 در 217 پست
سلام دوستان از ديد پنهان
من وقتي دلم مي گيره با خودم خلوت مي كنم يا مي نويسم هر چي تو دلمه يا با گوش كردن به موسيقي و بعضي وقتا گريه كردن خودمو تخليه مي كنم
و اگه حسشو داشته باشم با سه تار زدن و خوندن زير لبي راحت ميشم . البته ناگفته نمونه بعضي وقتا با بهترين دوستن با عشقم كه قربونش برم (خدا) هست كمي دعوا مي كنم .گله مي كنم. حتي باهاش قهر مي كنم. ولي خيلي زود پشيمون مي شم مي دوني چرا؟ چون اون تنها كسيه كه وقتي باهاش بد حرف مي زنم بهم هيچي نمي گه و فقط گوش مي كنه . خوب منم خجالت مي كشم كه چرا اينطور باهاش حرف زدم و در آخر ازش تشكر مي كنم كه به حرفام گوش كرده و باعث شده كه من با قرار گرفتن تو اين موقعيت بيشتر خودمو بشناسم. شايد اگه اين غم نبود من ايني كه الان هستم نبودم.
دلم به اون صورت نمیگیره. گاهی خیلی می رم تو فکر.
خودمو از قصد مشغول کاری نمیکنم که یادم بره.دوس دارم تنها باشم. میشینم به حرفای دلم گوش میدم و کلی با خودم صحبت میکنم ! آخر سر دقیقا که فهمیدم چرا و چگونه(!) اینطوری شدم حلش میکنم و دفعه بعدی میدونم چکار باید بکنم.احساساتمو خیلی دوست دارم:P
بعضی وقتا که دلم خیلی میگیره نوشته های یه دوست رو میخونم که در مورد زیارت امام رضا نوشته ، وقتی می خونی محاله گریت نگیره بهت قول میدم اشکت سرازیر بشه.
وقتي وسط سلام بغض گلوتو ميگيره احساس ميكني آقا يه نگاه تو چشات ميكنه
با همون مهربونيش دست رو سرت ميكشه آرومت ميكنه ...
يه دنيا شرمندگي يه دنيا خجالت از حريم كسي كه دعوتت كرد و بهش قول ميدي
آدم بشي ولي وقتي برميگردي ...
تشکرشده 28 در 18 پست
من وقتی دلم خیلی میگیره می رم حرم شاهچراغ ( برادر بزرگ حضرت امام رضا (ع)) . به جمعیتی که می رن و میان نگاه می کنم . بعضی ها خوشحالن بعضی ها ناراحتن اما همه یک احساس مشترک دارن اون هم اینه که زیر سایه خدا هستند.
البته اگر مشهدی بودم حتما می رفتم حرم امام رضا (ع)
خوش به حال مشهدی ها.
تشکرشده 166 در 85 پست
خدا کنه هیچ کس هیچ وقت هیچ جای دنیا دلش نگیره که دنبال راه حل براش باشه
وقتی آسمون دلش میگیره میباره تا سبک بشه
وقتی بچه دلش میگیره گریه میکنه هر جا و هر زمانی
بدون هیچ رو دربایسی
وقتی مادری دلش میگیره با ریختن غمهاش به بیرون خودشو سبک میکنه
و های های میزنه زیر گریه
اما وقتی مردی دلش میگیره باید چیکار کنه ؟؟؟؟؟؟
نمیتونه گریه کنه!!!!!!!
اونوقت که همه یه جور دیگه نگا هش میکنند.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)