نوشته اصلی توسط
معاون کلانتر
سلام
دوست گرامی
معلومه اهل هنر و سینمایی
من چند سال پیش یک فیلم بسیار زیبا دیدم به نام مه
فیلم مه(the mist)
داستان از این قراره که در یک شهر بصورت ناگهانی مه عظیمی تمام شهر رو فرا میگیره که از یک پادگان نظامی انتشار پیدا کرده بود (یه چیزی تو مایه های طوفان گرد و غباری که چند روز پیش ناگهانی تهران رو در بر گرفت)
و عده ای از مردم به یک فروشگاه پناه میبرن
و متوجه میشن همراه مه موجودات بسیار ترسناک و هیولا های وحشتناکی وارد شهر شدند و از قضا بواسطه روزنه هایی که داخل فروشگاه بوده چند تا از اونها وارد فروشگاه شدند و نمیتونن به شکل کامل ببینند که هیولاها چه شکلی هستند اما موقعی که هر از گاهی یکی از افراد رو شکار میکنند با قسمت های بسیار وحشتناکی از بدن اون هیولا ها مواجه میشند
موجودات شروع میکنند به شکار افرادی که داخل فروشگاه هستند و این رنج و مشکلاتی که بوجود میاد بسیار درناک و برای بعضی افراد غیر قابل مواجه هستش و خیلی ها مستاصل و ناامید میشن اما قهرمان داستان که بچه اش همراهشه همچنان مصمم و با امید به فکر رهایی و فرار از دست اونهاست
برای همین یک عده ترجیح میدند که از فروشگاه فرار کنن و قهرمان اول فیلم هم جز آنهاست که با بچه اش و چند نفر دیگه فرار میکنه
در حالی که با ماشین مشغول عبور از جاده هستند متوجه میشن که مه فقط در همون حوالی نبوده و کلی انسان توسط این حیوانات در خیابان دریده شدند و هر چی جلو تر میرند بیشتر با این صحنه ها مواجه میشند
اما بعد از مدتی بنزین ماشین تموم میشه و اونها داخل ماشینی گیر می افتند که مه اطرافشو گرفته و باید آماده بشند تا یک هیولا بزودی ماشین رو خراب کنه و به سرنوشت دیگران دچار بشند
بشدت امیدشون رو میبازند و دیگه حسابی مستاصل و درمانده میشن
در نهایت قهرمان داستان تفنگشو از جیبش در میاره و افرادی که همراهش هستند رو میکشه منجمله پسرش رو تا کمتر رنج بکشند
بعد تفنگ رو روی مغز خودش میزاره تا خودش رو هم یکشه (قطعا اون آدم شرایط سخت تری از تو رو متحمل بوده و تا به اینجای کار نمیشه ازش خرده گرفت)
مرد دستشو روی ماشه تفنگ میبره و شلیک میکنه اما گلوله ای داخل تفنگ نمونده که خودشو بکشه
برای همین چون چیزی برای از دست دادن نداره از ماشین خارج میشه و داد میزنه و از هیولا ها میخواد که بهش حمله کنند و اونو بکشند و متوجه میشه صدایی داره از دور میاد
اما صدا مربوط به کامیونه نه هیولا
چند کامیونی نیرو های ارتش وارد فضای کادر میشن و اسپری هایی به محیط پخش میکنند که مه رو از بین میبره و فضا رو پاکسازی میکنند
مشخص میشه اون موجودات و اون فضای وحشتناک حاصل یک آزمایش کنترل نشده ارتش آمریکا بوده و حالا با دارویی که ساختند تمام هیولا ها رو دارند از بین میبرند
در همین حال اون مرد تفنگ رو میذاره کنار و بهت زده به همه چیز نگاه میکنه و به فاجعه ای که مرتکب شده بود و کشتن بچه اش و افراد دیگه ای که با خودش بودند و تصمیمی که برای خودش گرفته بود فکر میکنه
.................................................. .............................
نمیدونم یک کارگردان (به قول ما هالیوودی) چطور باید نشون میداد که خودکشی پایان مشکلات و راه حل نیست حتی اگر مشکلاتی در زندگی ما باشه که یک لحظه هم نمیتونیم با اونها کنار بیاییم
من بعد از دیدن اون فیلم درس بزرگی گرفتم که باید تا آخرین لحظه امید داشت حتی در بدترین و وحشتناک ترین شرایطی که خارج از توان ما و ظرفیت ما برای مقابله با اونهاست نباید ناامید بشیم
دوست عزیز برای هر مشکلی قطعا یک راه حل وجود داره و حتی وقتی خودت و دیگران ازت قطع امید میکنند و دیگه راهی نداری نباید نا امید بشی چون خدا هست
چون خدا از روح خودش در تو دمیده پس مشکلات و ناتوانی بی معنیه
....
خود من بارها تمایل به خودکشی داشتم ام چند عامل منو بازداشته
اول پدر مادر خواهر برادرمم ، قطعا اگر من با خودکش از زیر بار مشکلات فرار کنم و راحت بشم مشکل جدیدی برای اونها بوجود میارم و اونها رو خیلی آسیب پذیر تر میکنم
چونخود اونها به قدر کافی درگیر مشکلات خاص خودشون هستند و همه با هم داخل این مه زندگی میکنیم ولی من با کشتم خودم اونها رو ناامید میکنم و تا اخر عمر دچار زجر میکنم
نمیدونم مادرم که اینهمه منو دوست داره چطور باید با این ماجرا کنار بیاد
فقط اونها نیستند دوستان و اطرافیانم رو هم نا امید میکنم
من حتی اگر بیمار سرطانی باشم که چند روز دیگه قراره از دنیا برم باید به اطرافیانم روحیه تزریق کنم که مرگ من اثر بدی روی اونها نذاره
ثانیا خداوند در قرآن از خودکشی خیلی بد یاد کرده و مردم رو به صبر در برابر مشکلات تشویق کرده
قطعا ما بخاطر هدف خاصی پا به این کره خاکی گذاشتیم و اون هدف فقط امتحان کردن واکنش ما در برابر مشکلات بوده
خدا در قران میفرماید : همراه هر سختی آسانی هست
شاید اگر قهرمان اون فیلم ایمانش رو به خدا قوی تر میکرد هیچوقت دست به اونکار نمیزد و الان همراه بچه اش و دیگران از پایان مشکلات لذت میبرد
بعضی مشکلات برای این هستند که ما قدر نعمت هایی که در اختبارمونه رو بدونیم و ازوشن لذت ببریم
این زندگی با یک چشم به هم زدن تموم میشه و نباید عجله کنیم
نمیدونم چند سالته ولی قطعا اگه به گذشته نگاه کنی متوجه میشی مثل برق و باد و با یک چشم به هم زدن بیست و خورده ای از زندگیت رفته بدون اینکه ذره ای از سختی ها یا رفاهش رو یادت باشه
مطمئنا با یک پلک زدن دیگه به پیری میرسی و در نهایت اتفاقی که منتظر همه ماست سراغمون میاد
خدا در قرآن عنوان میکنه که بعضی از مردم بجای اینکه تلاش کنند توشه مناسبی مهیا کنند عذاب رو به تعجیل میخواهند و اکثر ما هم همینطور هستیم و مدام دم از مرگ و راحت شدن میزنیم
و چشممون رو به همه نعمت ها میبندیم و یک لحظه به این فکر نمیکنیم که قراره در یک دنیای دیگه با نعمت های بیشمار و زمان بینهایت زندگی کنیم
دنیا مثل کنکوره
همش فکر میکنیم که کسی که درس میخونه و زحمت میکشه داره وقتشو تلف میکنه و ما نمیتونیم رتبه خوب بیاریم پس بهتره درس نخونیم و تلاش نکنیم و خودمونو خسته نکنیم
مدام از سختی که متحمل میشیم مینالیم و دعا میکنیم که زودتر زمان کنکور فرا برسه تا امتحان بدیم و نتایجمون بیاد و راحت بشیم
اما یک هفته مونده به امتحان همش دعا میکنیم کاش بیشتر وقت داشتیم و بیشتر تلاش میکردیم
و وقتی که نتایج میاد متوجه سیستم دقیق تصحیح اوراق میشیم که حتی به اندازه یک سوزن هم به کسی ظلم نشده و هر کسی زحمت کشیده مزد تک تک زحماتشو گرفته
خیلیهامون رد شدیم
خیلیهامون ضعیف عمل کردیم و قراره چند سال رشته ای درس بخونیم که اصلا دوسش نداشتیم
و خیلیهامون هم بهترین رشته رو قبول شدند
وقتی که جوونیم دعا میکنیم هر چه زودتر زندگیمون تموم بشه
وقتی که پیر میشیم دعا میکنیم کاش توی جوونی عملکرد بهتری داشتیم و اینطوری هدرش نمیدادیم
وقتی که روحمون از تنمون جدا میشه با هزار ناله و شیون از خدا میخواهیم که اجازه بده برگردیم و کارهای ناتموممون رو انجام بدیم
و وقتی کارنامه اعمالمون بیاد متوجه میشیم چقدر ضعیف کار کردیم
(خود من به عینه در خواب لحظه ای رو دیدم که شبیه جدا شدن روح از تنم بود و اون لحظه تنها کاری که از دستم بر میومد این بود که فریاد میزدم خدایا منو ببخش ، شاید با بیدار شدنم از خواب خدا یک فرصت دیگه به من داده !!!)
قدر همه چی رو بدون ، نعمت ها ، اطرافیان ، عمر ، جوونی و فرصت این دنیا
.................................................. .........................
من که منبر رفتم فیلمم برات گذاشتم پس بذار یه مثال فوتبالی هم برات بزنم تا همه حرف های نگفتم رو زده باشم
تیم کاستاریکا در گروه مرگ رقابت های فوتبال جام جهانی بود با تیم های اروگوئه و انگلیش و ایتالیا که هر کدوم بخت اول قهرمانی بودند
اگر اون تیم مثل تو فکر میکرد شاید اصلا در مسابقات شرکت نمیکرد
اما تک تک بازیکن های اون تیم به خدا ایمان داشتند و میدونستند که اگه به اندازه یک سر سوزن تلاش کنند خدا پاداششون رو میده
پس یک لحظه خودشونو نباختن و مرد و مردونه با خودشون عهد بستند که تمام غولهایی که در گرو هشون هست رو کنار میزنند و صعود میکنند
انقدر جسارت داشتند که بعنوان تیم اول صعود کردند و امروز هم از یک شانزدهم رد شدند تا جز 8 تیم برتر جام قرار بگیرند
شاید نتونن قهرمان بشند ولی جسارت و شجاعتشون تا مدت ها سر زبان همه خواهد بود
دیگه نمیدونم چی باید بگم
امیدوارم پر حرفی منو ببخشی
موفق باشی دوست عزیز
- - - Updated - - -
سلام
دوست گرامی
معلومه اهل هنر و سینمایی
من چند سال پیش یک فیلم بسیار زیبا دیدم به نام مه
فیلم مه(the mist)
داستان از این قراره که در یک شهر بصورت ناگهانی مه عظیمی تمام شهر رو فرا میگیره که از یک پادگان نظامی انتشار پیدا کرده بود (یه چیزی تو مایه های طوفان گرد و غباری که چند روز پیش ناگهانی تهران رو در بر گرفت)
و عده ای از مردم به یک فروشگاه پناه میبرن
و متوجه میشن همراه مه موجودات بسیار ترسناک و هیولا های وحشتناکی وارد شهر شدند و از قضا بواسطه روزنه هایی که داخل فروشگاه بوده چند تا از اونها وارد فروشگاه شدند و نمیتونن به شکل کامل ببینند که هیولاها چه شکلی هستند اما موقعی که هر از گاهی یکی از افراد رو شکار میکنند با قسمت های بسیار وحشتناکی از بدن اون هیولا ها مواجه میشند
موجودات شروع میکنند به شکار افرادی که داخل فروشگاه هستند و این رنج و مشکلاتی که بوجود میاد بسیار درناک و برای بعضی افراد غیر قابل مواجه هستش و خیلی ها مستاصل و ناامید میشن اما قهرمان داستان که بچه اش همراهشه همچنان مصمم و با امید به فکر رهایی و فرار از دست اونهاست
برای همین یک عده ترجیح میدند که از فروشگاه فرار کنن و قهرمان اول فیلم هم جز آنهاست که با بچه اش و چند نفر دیگه فرار میکنه
در حالی که با ماشین مشغول عبور از جاده هستند متوجه میشن که مه فقط در همون حوالی نبوده و کلی انسان توسط این حیوانات در خیابان دریده شدند و هر چی جلو تر میرند بیشتر با این صحنه ها مواجه میشند
اما بعد از مدتی بنزین ماشین تموم میشه و اونها داخل ماشینی گیر می افتند که مه اطرافشو گرفته و باید آماده بشند تا یک هیولا بزودی ماشین رو خراب کنه و به سرنوشت دیگران دچار بشند
بشدت امیدشون رو میبازند و دیگه حسابی مستاصل و درمانده میشن
در نهایت قهرمان داستان تفنگشو از جیبش در میاره و افرادی که همراهش هستند رو میکشه منجمله پسرش رو تا کمتر رنج بکشند
بعد تفنگ رو روی مغز خودش میزاره تا خودش رو هم یکشه (قطعا اون آدم شرایط سخت تری از تو رو متحمل بوده و تا به اینجای کار نمیشه ازش خرده گرفت)
مرد دستشو روی ماشه تفنگ میبره و شلیک میکنه اما گلوله ای داخل تفنگ نمونده که خودشو بکشه
برای همین چون چیزی برای از دست دادن نداره از ماشین خارج میشه و داد میزنه و از هیولا ها میخواد که بهش حمله کنند و اونو بکشند و متوجه میشه صدایی داره از دور میاد
اما صدا مربوط به کامیونه نه هیولا
چند کامیونی نیرو های ارتش وارد فضای کادر میشن و اسپری هایی به محیط پخش میکنند که مه رو از بین میبره و فضا رو پاکسازی میکنند
مشخص میشه اون موجودات و اون فضای وحشتناک حاصل یک آزمایش کنترل نشده ارتش آمریکا بوده و حالا با دارویی که ساختند تمام هیولا ها رو دارند از بین میبرند
در همین حال اون مرد تفنگ رو میذاره کنار و بهت زده به همه چیز نگاه میکنه و به فاجعه ای که مرتکب شده بود و کشتن بچه اش و افراد دیگه ای که با خودش بودند و تصمیمی که برای خودش گرفته بود فکر میکنه
.................................................. .............................
نمیدونم یک کارگردان (به قول ما هالیوودی) چطور باید نشون میداد که خودکشی پایان مشکلات و راه حل نیست حتی اگر مشکلاتی در زندگی ما باشه که یک لحظه هم نمیتونیم با اونها کنار بیاییم
من بعد از دیدن اون فیلم درس بزرگی گرفتم که باید تا آخرین لحظه امید داشت حتی در بدترین و وحشتناک ترین شرایطی که خارج از توان ما و ظرفیت ما برای مقابله با اونهاست نباید ناامید بشیم
دوست عزیز برای هر مشکلی قطعا یک راه حل وجود داره و حتی وقتی خودت و دیگران ازت قطع امید میکنند و دیگه راهی نداری نباید نا امید بشی چون خدا هست
چون خدا از روح خودش در تو دمیده پس مشکلات و ناتوانی بی معنیه
....
خود من بارها تمایل به خودکشی داشتم ام چند عامل منو بازداشته
اول پدر مادر خواهر برادرمم ، قطعا اگر من با خودکش از زیر بار مشکلات فرار کنم و راحت بشم مشکل جدیدی برای اونها بوجود میارم و اونها رو خیلی آسیب پذیر تر میکنم
چونخود اونها به قدر کافی درگیر مشکلات خاص خودشون هستند و همه با هم داخل این مه زندگی میکنیم ولی من با کشتم خودم اونها رو ناامید میکنم و تا اخر عمر دچار زجر میکنم
نمیدونم مادرم که اینهمه منو دوست داره چطور باید با این ماجرا کنار بیاد
فقط اونها نیستند دوستان و اطرافیانم رو هم نا امید میکنم
من حتی اگر بیمار سرطانی باشم که چند روز دیگه قراره از دنیا برم باید به اطرافیانم روحیه تزریق کنم که مرگ من اثر بدی روی اونها نذاره
ثانیا خداوند در قرآن از خودکشی خیلی بد یاد کرده و مردم رو به صبر در برابر مشکلات تشویق کرده
قطعا ما بخاطر هدف خاصی پا به این کره خاکی گذاشتیم و اون هدف فقط امتحان کردن واکنش ما در برابر مشکلات بوده
خدا در قران میفرماید : همراه هر سختی آسانی هست
شاید اگر قهرمان اون فیلم ایمانش رو به خدا قوی تر میکرد هیچوقت دست به اونکار نمیزد و الان همراه بچه اش و دیگران از پایان مشکلات لذت میبرد
بعضی مشکلات برای این هستند که ما قدر نعمت هایی که در اختبارمونه رو بدونیم و ازوشن لذت ببریم
این زندگی با یک چشم به هم زدن تموم میشه و نباید عجله کنیم
نمیدونم چند سالته ولی قطعا اگه به گذشته نگاه کنی متوجه میشی مثل برق و باد و با یک چشم به هم زدن بیست و خورده ای از زندگیت رفته بدون اینکه ذره ای از سختی ها یا رفاهش رو یادت باشه
مطمئنا با یک پلک زدن دیگه به پیری میرسی و در نهایت اتفاقی که منتظر همه ماست سراغمون میاد
خدا در قرآن عنوان میکنه که بعضی از مردم بجای اینکه تلاش کنند توشه مناسبی مهیا کنند عذاب رو به تعجیل میخواهند و اکثر ما هم همینطور هستیم و مدام دم از مرگ و راحت شدن میزنیم
و چشممون رو به همه نعمت ها میبندیم و یک لحظه به این فکر نمیکنیم که قراره در یک دنیای دیگه با نعمت های بیشمار و زمان بینهایت زندگی کنیم
دنیا مثل کنکوره
همش فکر میکنیم که کسی که درس میخونه و زحمت میکشه داره وقتشو تلف میکنه و ما نمیتونیم رتبه خوب بیاریم پس بهتره درس نخونیم و تلاش نکنیم و خودمونو خسته نکنیم
مدام از سختی که متحمل میشیم مینالیم و دعا میکنیم که زودتر زمان کنکور فرا برسه تا امتحان بدیم و نتایجمون بیاد و راحت بشیم
اما یک هفته مونده به امتحان همش دعا میکنیم کاش بیشتر وقت داشتیم و بیشتر تلاش میکردیم
و وقتی که نتایج میاد متوجه سیستم دقیق تصحیح اوراق میشیم که حتی به اندازه یک سوزن هم به کسی ظلم نشده و هر کسی زحمت کشیده مزد تک تک زحماتشو گرفته
خیلیهامون رد شدیم
خیلیهامون ضعیف عمل کردیم و قراره چند سال رشته ای درس بخونیم که اصلا دوسش نداشتیم
و خیلیهامون هم بهترین رشته رو قبول شدند
وقتی که جوونیم دعا میکنیم هر چه زودتر زندگیمون تموم بشه
وقتی که پیر میشیم دعا میکنیم کاش توی جوونی عملکرد بهتری داشتیم و اینطوری هدرش نمیدادیم
وقتی که روحمون از تنمون جدا میشه با هزار ناله و شیون از خدا میخواهیم که اجازه بده برگردیم و کارهای ناتموممون رو انجام بدیم
و وقتی کارنامه اعمالمون بیاد متوجه میشیم چقدر ضعیف کار کردیم
(خود من به عینه در خواب لحظه ای رو دیدم که شبیه جدا شدن روح از تنم بود و اون لحظه تنها کاری که از دستم بر میومد این بود که فریاد میزدم خدایا منو ببخش ، شاید با بیدار شدنم از خواب خدا یک فرصت دیگه به من داده !!!)
قدر همه چی رو بدون ، نعمت ها ، اطرافیان ، عمر ، جوونی و فرصت این دنیا
.................................................. .........................
من که منبر رفتم فیلمم برات گذاشتم پس بذار یه مثال فوتبالی هم برات بزنم تا همه حرف های نگفتم رو زده باشم
تیم کاستاریکا در گروه مرگ رقابت های فوتبال جام جهانی بود با تیم های اروگوئه و انگلیش و ایتالیا که هر کدوم بخت اول قهرمانی بودند
اگر اون تیم مثل تو فکر میکرد شاید اصلا در مسابقات شرکت نمیکرد
اما تک تک بازیکن های اون تیم به خدا ایمان داشتند و میدونستند که اگه به اندازه یک سر سوزن تلاش کنند خدا پاداششون رو میده
پس یک لحظه خودشونو نباختن و مرد و مردونه با خودشون عهد بستند که تمام غولهایی که در گرو هشون هست رو کنار میزنند و صعود میکنند
انقدر جسارت داشتند که بعنوان تیم اول صعود کردند و امروز هم از یک شانزدهم رد شدند تا جز 8 تیم برتر جام قرار بگیرند
شاید نتونن قهرمان بشند ولی جسارت و شجاعتشون تا مدت ها سر زبان همه خواهد بود
دیگه نمیدونم چی باید بگم
امیدوارم پر حرفی منو ببخشی
موفق باشی دوست عزیز
- - - Updated - - -
نوشته من بقدر کافی طولانی بود ... مثل تخم مرغ دو زرده هم شد و دوبار تکرار شد!!!!!!!
این فیلم یکی از قشنگ ترین فیلم هایی بود که تاحالا دیدم و توضیحات شما هم بهترین نتیجه گیری بود که تاحالا خوندم که البته خودمم همین نتیجه رو گرفتم. لطفا این فیلم رو بچه ها نبینند ولی بزرگترها حتما باید ببینن.هم از کارگردان و نویسنده این فیلم ممنونم هم شما که اینقدر قشنگ توضیح دادید نقد کردید و نتیجه گیری.
مرسی دوست عزیز
از اینکه بدون غرض ورزی و بی طرف قضاوت می کنید متشکرم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)