به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 بهمن 92 [ 20:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    503
    سطح
    10
    Points: 503, Level: 10
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Exclamation شک در انتخاب!لطفا کمکم کنید

    کل داستانمو بهتون میگم چون میخوام همه چیزو بدونین تا بتونین کمکم کنید
    من 22سالمه 1سال پیش آقایی بهم پیشنهاد ازدواج دادن قبل از اون خواستگار زیاد داشتم هنوزم دارم اهل دوستی و این چیزا هم نیستم و نبودم نمیدونم وقتی حرفای این آقا رو شنیدم یه جوری خواستم باهاشون ادامه بدم اما خیلی مودب و شسته رفته بدون صمیمیت زیاد حتی الانم بعد از یک سال به ایشون شما میگم و بهشون آقای فلانی میگم
    من دانشجو هستم تو یکی از رشته ها ی مهندسی تو دانشگاه سراسری درس
    تقریبا خیلی زیاد این آقا رو شناختم مطمعنم قصد ازدواج داره الان دلایلشو میگم:ایشون ازم خواستن همون اول به مامانم بگم قضیه رو البته خودم میخواستم بگم بعد ازم خواستن ایشونم بگن به مامانشون و بیان خواستگاری اما من قصد ازدواج ندارم چون باید ارشد و قبول شم و کارمو شروع کنم بعد ازدواج کنم گفتم 4سال بعد و جواب رد دادم اما ایشون گفتن منتظر میمونن گفتم تو این 4سال نمیتونم حضوری ببینمتون و تلفنی حرف نمیزنم گفت سالی 2بار در عرض نیم ساعت همدیگرو ببینیم تلفنیم حرف نمیزنیم فقط اس ام اس کلی اصرار کرد تا قبول کردم البته با اجازه ی مامانم خود سر کاری انجام ندادم حتی مامانم یه بار ایشونو دیدن
    تو این یک سال خیلی جاها بدرفتاری کردم چون غرورمو نشکستم تا این اواخر هر وقت ابراز احساسات میکردن بی تفاوت ج میدام یا میگفتم مرسی تا عادت نکنیم اما ایشون خیلی صبور بودن.حتی یه بار که اومدن منو ببین به خاطر تولدم کادو اوردن قبول نکردم خیلی ناراحت شدن اما کادوشونو نگرفتم به خاطر من از راه دور پا شده بود اومده بود اما من بد رفتاری کردم چون نمیخواستم گناه بشه
    من خیلی محافظه کارانه جلو میرم
    حداقل تو این یک سال10بار به طور جدی خواستم تموم کنم اما به روش های مختلف منصرفمم کردن
    آدم باخدایی هستش اهل کار و زندگیه خودش متولد68هستش 2سال ازم بزرگتره دانشجوی ارشده و معلم دبیرستانه استخدامیه آموزش پرورشه
    من به خاطر چندتا دلیل همیشه یکم تردید داشتم و دارم
    ایشون اهل شهرستان کوچیکی هستن اما خانواده ی بسیار تحصیل کرده و با اصالتی دارن اما من اهل شهر بزرگ هستم خانواده هامون خیلی شبیه هم هستن از نظر فرهنگی و تحصلات ایشون رشتتشون و کارشون خیلی با من فرق میکنه از نظر قیافه خوب هستن شاید خیلیا دوسش داشته باشن اما وقتی میبینمش یه جوری میشم انگاری خوشم نمیاد
    از نظر کار و ادامه تحصیل کاملا مشخصه همیشه پشتیبانم خواهند بود اما میترسم موفقییتم بیشتر از ایشون بشه وتو زندگی حسادت کنن هم چون بالاخره مرده و غرور داره به خودشم اینارو گفتم گفت باعث افتخارشه من به جاهای بزرگی برسم اما هر چقدر درآمد داتشه باشم نباید سرکوفت بزنم منم قبول کردم
    اوایل بهشون گفتم نمیتونم قیافه تونو دوس داشته باشم اولش گفت به خاطرت عمل میکنم بعد گفت اگه واقعا احساس خوشبختی نخواهی کرد میتونی کس دیگه ای انتخاب کنی گفت بعد از یه مدت قیافه عادی میشه حتی تو که قیافه ات خیلی خوبه عادی میشه گفت این اخلاقه که باقی میمونه
    من مشکلم باخودمه تا حالا به هیشکی این حرفارو نزدم اما نمیخوام باعث ناراحتی و دلشکستن کسی بشم
    من مغروروم بامنطقم سخت دل میبندم حتی میتونم بگم الان بعد 1سال اگه رابطه مون تموم بشه یه مدت خیلی ناراحت میشم اما داغون نمیشم احساس گناه میکنم همیشه درسته اصلا نمیبینمشون تلفنی حرف نمیزنیم اما عذا وجدان دارم از اینکه ایشون اینقدر دوسم دارن و من چند باری که گفتم دوستون دارم و میترسم واقعیت نداشته باشه این حرفم. از اینکه خوشبخت نشم یا الان این کارم اشتباه باشه میترسم
    استخاره میکنم آروم میشم اما میدونم باید با عقلم تصمیم بگیرم من بامنطقم اما فکر کنم احساسی برخورد کردم
    خیلی راحت به این فکر میکنم که تمومش کنیم ایشون کلی حرف میزنن تا منصرفم کنن
    میدونید ایشون خیلی با منطق رفتار میکنن آدم خوبی هستن از هر لحاظ اما نمیدونم چیکار کنم
    نمیدونم تمومش کنم یا ادامه بدم خیلی نیاز به کمک دارم
    نه ایشون نه من تا حالا دوستی نداشیم الانم که باهمیم به معنای دوستی نیست حتی ارتباط و به قدری کم کردیم که گناه نکنیم
    از این مطمعنم اگه دختر بهتر از منم سراغشون بیاد محلش نمیذارن و ج منفی میدن اما به اندازه ای که از ایشون مطعنم از خودم مطعن نیستم درسته تو این یک سال خواستگار از هر قشری زیاد داشتم و به همه ج منفی دادم اما میدونم از نظر کار و قیافه خواستگار بهتر از این دارم و خواهم داشت اما خیلی فکر میکنم به این که آیا کسی به اندازه ی ایشون خوب خواهند بود و اخلاق خوی خواهند داشت میتونم بگم دوبه شکم
    ایشونم بعضی جاها جوانانه رفتار میکنن اینطور نیست که بی عیب باشن اما واقعا اهل زندگی هستن
    فقط میخوام نه در حق ایشون بدی کنم نه در حق خودم
    فکر کنم بگید هنوز بچه ام و نباید ایشونو الاف خودم کنم
    ایشون بارها گفتن که من همسر ایده آل شون هستم و فقط یه فرق دارم با ایده آل اونم اینه که بعضی وقتا زود عصبانی میشم و تند جواب میدم و همیشه خدارو شکر میکنن و بهم میگن که خوشحالن آدمی مثل منو پیدا کردن اما من در مقابل این احساس ایشون هیچ جوابی ندارم بگم .............
    من شروع کردم به رفع ایرادهای خودم یعنی ایشونم شروع کردن
    اما نمیتونم بدون کمک برم جلو هر سوالی بپرسین جواب میدم اما واقعا نیاز به کمک دارم.اینم که 2سال مونده تا بیان خواستگاری اول قرار بود 4سال صبر کنن اما به خاطر اصرار ایشون قبول کردم 3سال صبر کنن.اما احساس میکنم این کارمون اشتباهه که این همه سال ایشون صبر کنن بارها بهشون گفتم اما قبول نکردن.
    چند بار به طور مصمم خواستار پایان شدم اما قبول نکردن اعتراف میکنم که بعضی جاها ترسیدم از اینکه تموم بشه شاید واقعا ایشون بتونن خوشبختم کنن و متقابلا من ایشونو خوشخت کنم.
    واقعا لطف میکنید به سوالم جواب بدید
    معذرت میخوابم از اینکه پر حرفی کردم.


  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    سلام دوست عزیز

    زیبایی کلام و منطق رو میشه در کنار ظرافت احساس توی نوشته هاتون دید. راستش شما چیز بدی از ایشون مطرح نکردین. و این یعنی ایشون برای زندگی، انتخاب قابل بررسی هستن. فقط گفتید قیافه شون به دلتون نمیشینه. این موضوع فقط زمانی در زندگی آینده تون حل میشه و قیافه ایشون براتون دوست داشتنی میشه که عاشقش بشید! یعنی تا زمانیکه عاشق اون فرد نشید نمی تونید از آرزوهای الانتون کوتاه بیایید آرزوهایی که مطرح کردید خوبه و این تعادلی که شما تونستید با منطق بین رفتاراتون با ایشون بوجود بیارید ستودنیه.
    رویه خوبی رو پیش گرفتید ضمن اینکه برخلاف تصورتون، سن شما برای ازدواج کم نیست و مناسبه.
    رفتارهایی که از ایشون مطرح کردید نشون میده ایشون واقعاً دنبال ازدواج و تعهد به زندگی هستن و جزو خصوصیات مثبتشون حساب میشه. حتی اینکه قبول کردن 3 سال برای شما صبر کنن هم نشون میده بدجوری خاطرخواه شما هستن. اینکه مادرتون هم در جریانه خوبه. اما نگفتید آیا خانواده ایشون هم موافقن؟ ضمن اینکه من یه جورایی حس کردم شما دلیلی برای ازدواج نمی بینید و خیلی مشتاق ازدواج نیستید بیشتر اهل و دوستدار رسیدن به آرزوهایی مثل ادامه تحصیل هستید گرچه همانطور که گفتید در این زمینه هم حمایتتون خواهند کرد. نظر شخصی من اینه که همین رویه رو ادامه بدید و بگذارید زمان بعضی از سوالاتتون رو پاسخ بده و اگر خواستید ایشون رو 3 سال نگه دارید سعی کنید بیشتر بشناسیدشون تا اگر بالاخره وابستگی پیدا کردید منجر نشه که ضعف های ایشون رو نبینید. صبر ایشون به خودشون مربوطه حتماً به اندازه ای این نتیجه رو گرفتن که تا 3 سال شرایط و امکاناتشون برای زندگی مهیاتر خواهد شد . راستش به نظرم ایشون الان از لحاظ عاطفی به شما وابسته شدن و این نیاز رو همین گونه دارن برای خودشون تامین میکنن و اینکه تا کی میتونن این کار رو بکنن مشخص نیست! خوب زمان معیار خوبی برای محک زدن و تصمیم گیریه واقعیه موفق باشید.
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  3. کاربر روبرو از پست مفید rozaneh تشکرکرده است .

    یانار (یکشنبه 16 تیر 92)

  4. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مرداد 92 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-3-06
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    828
    سطح
    15
    Points: 828, Level: 15
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 259 در 109 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما واقعا آدمی هستین که سخت دل میبندین.خیلی هم مغرورین.فکر هم میکنین خیلی زیبایین نه؟شایدم هستین ولی مطمئن باشین زیبایی چیزی نیست که اون آقاهه دنبالشه.
    شما از اون آدم هایی هستین که دوست دارین بهتون باکلاس.اگه ترک یا آذری باشین فارسی حرف میزنین.
    اون آقاهه بهتون وابسته است.Rozaneh جان اگه همین رویه رو ادامه بده اون اقاهی بیشتر بهش وابسته میشه و گناه داره.تصمیم قطعی بگیرین.یا اره یا نه.حالا احساس میکنین این که هست بذار ببینم کس بهتری نیست.
    سخن آخر اینکه یا بهش بعنوان همسر آینده نگاه منین و این همه بهش بی محلی نکنین یا ولش کنین.چون اگه الان ولش کنین از جندسال(یا خدایی نکرده جدایی بعد ازدواج) بعد بهتره.
    در ضمن این همه که شما بی محلی میکنین ممکنه بعد ازدواج تلافی داشته باشه ها!

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 بهمن 92 [ 20:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    503
    سطح
    10
    Points: 503, Level: 10
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط rozaneh نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    زیبایی کلام و منطق رو میشه در کنار ظرافت احساس توی نوشته هاتون دید. راستش شما چیز بدی از ایشون مطرح نکردین. و این یعنی ایشون برای زندگی، انتخاب قابل بررسی هستن. فقط گفتید قیافه شون به دلتون نمیشینه. این موضوع فقط زمانی در زندگی آینده تون حل میشه و قیافه ایشون براتون دوست داشتنی میشه که عاشقش بشید! یعنی تا زمانیکه عاشق اون فرد نشید نمی تونید از آرزوهای الانتون کوتاه بیایید آرزوهایی که مطرح کردید خوبه و این تعادلی که شما تونستید با منطق بین رفتاراتون با ایشون بوجود بیارید ستودنیه.
    رویه خوبی رو پیش گرفتید ضمن اینکه برخلاف تصورتون، سن شما برای ازدواج کم نیست و مناسبه.
    رفتارهایی که از ایشون مطرح کردید نشون میده ایشون واقعاً دنبال ازدواج و تعهد به زندگی هستن و جزو خصوصیات مثبتشون حساب میشه. حتی اینکه قبول کردن 3 سال برای شما صبر کنن هم نشون میده بدجوری خاطرخواه شما هستن. اینکه مادرتون هم در جریانه خوبه. اما نگفتید آیا خانواده ایشون هم موافقن؟ ضمن اینکه من یه جورایی حس کردم شما دلیلی برای ازدواج نمی بینید و خیلی مشتاق ازدواج نیستید بیشتر اهل و دوستدار رسیدن به آرزوهایی مثل ادامه تحصیل هستید گرچه همانطور که گفتید در این زمینه هم حمایتتون خواهند کرد. نظر شخصی من اینه که همین رویه رو ادامه بدید و بگذارید زمان بعضی از سوالاتتون رو پاسخ بده و اگر خواستید ایشون رو 3 سال نگه دارید سعی کنید بیشتر بشناسیدشون تا اگر بالاخره وابستگی پیدا کردید منجر نشه که ضعف های ایشون رو نبینید. صبر ایشون به خودشون مربوطه حتماً به اندازه ای این نتیجه رو گرفتن که تا 3 سال شرایط و امکاناتشون برای زندگی مهیاتر خواهد شد . راستش به نظرم ایشون الان از لحاظ عاطفی به شما وابسته شدن و این نیاز رو همین گونه دارن برای خودشون تامین میکنن و اینکه تا کی میتونن این کار رو بکنن مشخص نیست! خوب زمان معیار خوبی برای محک زدن و تصمیم گیریه واقعیه موفق باشید.
    ممنون که جواب دادینRozanehعزیز
    ایشون یک ماه پیش بهم گفتن میخوان به مادرشون بگن راستش من اولش مخالفت کردم ولی بعد گفتم خودتون صلاح میدونید اینو با حرص گفتم اما ایشون به مادرشون گفتن که یه دختری دیدن و پسندیدن مادرشون در مورد خانواده ام پرسیده ایشونم گفته تحقیق کردم به خانوادهمون نزدیکه از هر نظر ولی هنئز قصد ازدواج نداره و منم میخوام صبر کنم مامانشون گفته اگه دختر مناسبی هست اشکال نداره صبر کن چند سال دیگه میریم خواستگاری.
    درست حدس زدید من عاشق پیشرفتم با اینکه میدونم کمکم میکنند تو تحصیلم اما میترسم راهم بسته بشه شاید کسی درکم نکنه اما من واقعا تو وجودم اینو احساس میکنم که باید پیشرفت کنم
    من الان دانشجو هستم موقعیت ازدواج ندارم اگه ازدواج کنم نمیتونم ارشد و خوب بخونم ایشون خیلی بهم روحیه میدن تا از ارشد اولین سال قبول بشم کلا خانواده شون به تحصیل خیلی ارزش میدن
    فقط از یک چیز میترسم اونم اینکه وابسته نشم یا ایراداشونو نبینم یا این فرق هایی که گفتم تو زندگی مشکل ایجاد کنه بینمون

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط saman sanaye نمایش پست ها
    شما واقعا آدمی هستین که سخت دل میبندین.خیلی هم مغرورین.فکر هم میکنین خیلی زیبایین نه؟شایدم هستین ولی مطمئن باشین زیبایی چیزی نیست که اون آقاهه دنبالشه.
    شما از اون آدم هایی هستین که دوست دارین بهتون باکلاس.اگه ترک یا آذری باشین فارسی حرف میزنین.
    اون آقاهه بهتون وابسته است.Rozaneh جان اگه همین رویه رو ادامه بده اون اقاهی بیشتر بهش وابسته میشه و گناه داره.تصمیم قطعی بگیرین.یا اره یا نه.حالا احساس میکنین این که هست بذار ببینم کس بهتری نیست.
    سخن آخر اینکه یا بهش بعنوان همسر آینده نگاه منین و این همه بهش بی محلی نکنین یا ولش کنین.چون اگه الان ولش کنین از جندسال(یا خدایی نکرده جدایی بعد ازدواج) بعد بهتره.
    در ضمن این همه که شما بی محلی میکنین ممکنه بعد ازدواج تلافی داشته باشه ها!
    ممنون آقای سامان از نظرتون
    من غرورم به خاطر قیافه نیست میدونم چیزیه که ممکنه در لحظه ای از بین بره و این و که گفتم قیافشون به دلم نشست به این معنی نیست که به ایشون بی احترامی میکنم
    در این مورد کاملا برعکس اینی گفتید که هستم من رو چیزایی که دارم خیلی تعصب دارم
    خدا شاهده من نمیخوام ایشونو به خودم وابسته کنم اگه اینو میخواستم نمیومدم اینجا از بچه ها کمک بخوام من میخوام کاری کنم نه سیخ سوزه نه کباب
    شما تاحالا نشده تو انجام کاری دو دل باشین خو منم انسانم الان شک دارم نیاز به کمک دارم و این نیاز به کمک به معنی اینه که نمیخوام ایشونو اذیت کنم

    بی محلیه من با بی احترامی همراه نیست من بی محلی میکنم چون نمیخوام بیشتر از این واسته بشن و نمیخوام احساساتی بشم نمیخوام گناهی مرتکب بشم.البته مهربونی میکنم که فکر میکنم باید این کارو انجام نمیدادم
    آقا سامان در مورد آدما زود قضاوت نکنین شاید اونطور که شما فکر میکنین نباشم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید یانار تشکرکرده است .

    rozaneh (یکشنبه 16 تیر 92)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saman sanaye نمایش پست ها
    Rozaneh جان اگه همین رویه رو ادامه بده اون اقاهی بیشتر بهش وابسته میشه و گناه داره.تصمیم قطعی بگیرین.یا اره یا نه.حالا احساس میکنین این که هست بذار ببینم کس بهتری نیست.
    سخن آخر اینکه یا بهش بعنوان همسر آینده نگاه منین و این همه بهش بی محلی نکنین یا ولش کنین.چون اگه الان ولش کنین از جندسال(یا خدایی نکرده جدایی بعد ازدواج) بعد بهتره.
    در ضمن این همه که شما بی محلی میکنین ممکنه بعد ازدواج تلافی داشته باشه ها!
    درسته. اما گاهی بهای عشق سنگینه و تحمل و صبر میخواد . ایشون از نوشته هاشون معلومه که جزو قشر دخترهایی هستن که به اصول مقید و پایبندن. اون آقا هم اگر واقعاً یانار رو دوست داشته باشه با این رفتار بیشتر و بیشتر عاشق خواهد شد و این چیز بدی نیست اما به هر حال، یانار عزیز هم به ایشون یه جورایی وابستگی دارن اگر این نبود تا حالا با این حد منطق این رابطه رو تمام میکردن. پس فکر نمی کنم جای نگرانی وجود داشته باشه . اون آقا یک خواستگاره و حاضره راه و رسم خواستگاری رو بجا بیاره پس مشکلی نیست جز صبر و امتحان فرد مقابل. زندگی فراتر از احساسات زودگذره. گاهی همین صبرها برای دو طرف ارزشمنده و باعث دوام بیشتر در صورت شکل گرفتن یک زندگی خواهد شد. شاد باشی.
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  8. کاربر روبرو از پست مفید rozaneh تشکرکرده است .

    یانار (یکشنبه 16 تیر 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 بهمن 92 [ 20:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    503
    سطح
    10
    Points: 503, Level: 10
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط rozaneh نمایش پست ها
    درسته. اما گاهی بهای عشق سنگینه و تحمل و صبر میخواد . ایشون از نوشته هاشون معلومه که جزو قشر دخترهایی هستن که به اصول مقید و پایبندن. اون آقا هم اگر واقعاً یانار رو دوست داشته باشه با این رفتار بیشتر و بیشتر عاشق خواهد شد و این چیز بدی نیست اما به هر حال، یانار عزیز هم به ایشون یه جورایی وابستگی دارن اگر این نبود تا حالا با این حد منطق این رابطه رو تمام میکردن. پس فکر نمی کنم جای نگرانی وجود داشته باشه . اون آقا یک خواستگاره و حاضره راه و رسم خواستگاری رو بجا بیاره پس مشکلی نیست جز صبر و امتحان فرد مقابل. زندگی فراتر از احساسات زودگذره. گاهی همین صبرها برای دو طرف ارزشمنده و باعث دوام بیشتر در صورت شکل گرفتن یک زندگی خواهد شد. شاد باشی.
    واقعا ممنون از دلگرمیتون
    به نظرتون صبر کنم این 2سال باقی مونده رو؟
    فقط از یک چیز میترسم من سعی میکنم هیچ موقع نامردی نکنم اما اگه کسی بیاد خواستگاریم و ازش خوشم بیاد اون موقع چیکار کنم من ادمی نیستم که تنوع طلب باشم این فقط یک احتماله شاید درصدش خیلی کم باشه اما میخوام همه ی جوانب و بسنجم تا کار بدی نکرده باشم.

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط یانار نمایش پست ها
    واقعا ممنون از دلگرمیتون
    به نظرتون صبر کنم این 2سال باقی مونده رو؟
    فقط از یک چیز میترسم من سعی میکنم هیچ موقع نامردی نکنم اما اگه کسی بیاد خواستگاریم و ازش خوشم بیاد اون موقع چیکار کنم من ادمی نیستم که تنوع طلب باشم این فقط یک احتماله شاید درصدش خیلی کم باشه اما میخوام همه ی جوانب و بسنجم تا کار بدی نکرده باشم.
    این بستگی به خودتون داره. خیلی وقتا ما آدمها جواب سوالاتمون رو بهتر از هر کسی میدونیم فقط بعضی وقتا دنبال این میگردیم که یکی دیگه هم تایید کنه و دلمون قرص تر بشه. اما اینکه کس دیگری بیاد و شما اونو انتخاب کنید ریسکی که اون آقا باید بپذیره و به نظرم سعی کنید همین رویه رو ادامه بدید و صمیمی نشید تا اگر هم همچین اتفاقی افتاد ضربه روحی به اون آدم وارد نشه و حتی اگه بتونید اس ام اس هاتون رو هم کمتر و منطقی تر کنید که بهتر.
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  11. 2 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    یانار (یکشنبه 16 تیر 92), ویدا@ (دوشنبه 17 تیر 92)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 بهمن 92 [ 20:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    503
    سطح
    10
    Points: 503, Level: 10
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط rozaneh نمایش پست ها
    این بستگی به خودتون داره. خیلی وقتا ما آدمها جواب سوالاتمون رو بهتر از هر کسی میدونیم فقط بعضی وقتا دنبال این میگردیم که یکی دیگه هم تایید کنه و دلمون قرص تر بشه. اما اینکه کس دیگری بیاد و شما اونو انتخاب کنید ریسکی که اون آقا باید بپذیره و به نظرم سعی کنید همین رویه رو ادامه بدید و صمیمی نشید تا اگر هم همچین اتفاقی افتاد ضربه روحی به اون آدم وارد نشه و حتی اگه بتونید اس ام اس هاتون رو هم کمتر و منطقی تر کنید که بهتر.
    بله کاملا درست میگید آدم گاهی وقتا میخواد دلش محکم بشه اما من از اینکه نظری مخالف نظرم باشه اسقبال میکنم چون میخوام بهترین انتخاب و بکنم
    چشم حتما اینجوری رفتار میکنم و زیاد صمیمی نمیشم
    بازم ممنون که نظر دادین واقعا لطف کردین

  13. کاربر روبرو از پست مفید یانار تشکرکرده است .

    rozaneh (یکشنبه 16 تیر 92)

  14. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مرداد 92 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-3-06
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    828
    سطح
    15
    Points: 828, Level: 15
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 259 در 109 پست

    Rep Power
    0
    Array
    rozaneh جان اون موقع ایشون باید به صراحت این حرفو به آقا بگه که اگه یه خواستگار دیگه بیاد و از تو سرتر باشه من با اون ازدواج میکنم.شما هردو دخترین و براتون خواستگار میاد ولی اون آقا چون شما رو دوست داره دیگه به اطرافش توجه نداره.یعنی ممکنه ایشون هم گزینه های بهتر و خوشگل تری!رو تو اطرافیانشون داشته باشن ولی چون نسبت به یانار تعهد دارن اصلا متوجه اطراف نباشن.
    به نظر من یا رابطه رو قطع کنین یا تا ته ادامه بدین که مبادا گناه کنین.
    در ضمن من از اینکه گفتم مغرورین قصد اهانت نداشتمن.ببخشید

  15. 2 کاربر از پست مفید saman sanaye تشکرکرده اند .

    rozaneh (یکشنبه 16 تیر 92), یانار (دوشنبه 17 تیر 92)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 بهمن 92 [ 20:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    503
    سطح
    10
    Points: 503, Level: 10
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saman sanaye نمایش پست ها
    rozaneh جان اون موقع ایشون باید به صراحت این حرفو به آقا بگه که اگه یه خواستگار دیگه بیاد و از تو سرتر باشه من با اون ازدواج میکنم.شما هردو دخترین و براتون خواستگار میاد ولی اون آقا چون شما رو دوست داره دیگه به اطرافش توجه نداره.یعنی ممکنه ایشون هم گزینه های بهتر و خوشگل تری!رو تو اطرافیانشون داشته باشن ولی چون نسبت به یانار تعهد دارن اصلا متوجه اطراف نباشن.
    به نظر من یا رابطه رو قطع کنین یا تا ته ادامه بدین که مبادا گناه کنین.
    در ضمن من از اینکه گفتم مغرورین قصد اهانت نداشتمن.ببخشید
    گفتم من از این موضوع ترس دارم نگفتم انجامش میدم من میدونم تعهد چیه واسه همین نمیخوام باعث بدبختیه کسی بشم من الانم باز تعهد خودمو دارم حتی به خواستگارام فکرم نمیکنم اما این کارم نمیدونم درسته یا نه بحث یک عمر زندگیه نمیتونم سرسری ازش رد بشم اگه من الان سریع خودمونی بشم و بدون دلیل فقط با احساس با ایشون باشم بیشتر از خودم به ایشون ظلم میکنم چون اثرات بد این کارم تو زندگی مشخص میشه
    پس به نظر شما بهشون بگم که اگه از شما گزینه ی بهتری بود با اون ازدواج میکنم؟اما مطمعنم با این حرفم بیشتر اذیت میشن
    نمیدونم چیکار کنم......................

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط saman sanaye نمایش پست ها
    rozaneh جان اون موقع ایشون باید به صراحت این حرفو به آقا بگه که اگه یه خواستگار دیگه بیاد و از تو سرتر باشه من با اون ازدواج میکنم.شما هردو دخترین و براتون خواستگار میاد ولی اون آقا چون شما رو دوست داره دیگه به اطرافش توجه نداره.یعنی ممکنه ایشون هم گزینه های بهتر و خوشگل تری!رو تو اطرافیانشون داشته باشن ولی چون نسبت به یانار تعهد دارن اصلا متوجه اطراف نباشن.
    به نظر من یا رابطه رو قطع کنین یا تا ته ادامه بدین که مبادا گناه کنین.
    در ضمن من از اینکه گفتم مغرورین قصد اهانت نداشتمن.ببخشید
    گفتم من از این موضوع ترس دارم نگفتم انجامش میدم من میدونم تعهد چیه واسه همین نمیخوام باعث بدبختیه کسی بشم من الانم باز تعهد خودمو دارم حتی به خواستگارام فکرم نمیکنم اما این کارم نمیدونم درسته یا نه بحث یک عمر زندگیه نمیتونم سرسری ازش رد بشم اگه من الان سریع خودمونی بشم و بدون دلیل فقط با احساس با ایشون باشم بیشتر از خودم به ایشون ظلم میکنم چون اثرات بد این کارم تو زندگی مشخص میشه
    پس به نظر شما بهشون بگم که اگه از شما گزینه ی بهتری بود با اون ازدواج میکنم؟اما مطمعنم با این حرفم بیشتر اذیت میشن
    نمیدونم چیکار کنم......................


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.