به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 57 از 60 نخستنخست ... 71727374748495051525354555657585960 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 561 تا 570 , از مجموع 596
  1. #561
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array
    سلام به تمام دوستان همدردی صبح اولین روز هفته بخیر

    فکور جان ضمن تبریک و آرزوی سلامتی برای مادر و نی نی کوچولو اسم انتخابی قشنگه.....

    انتخاب یه اسم که هم سلیقه مادر و هم پدر باشه هم گزینه خوبی هست:o

    در این روزهای آخر سال خانه تکانی دل فراموش نشه...

    امیدوارم هر چی غصه و ناراحتی و کینه هست از دل همه پاک بشه




    O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O


    http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif

  2. 6 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    فکور (چهارشنبه 23 اسفند 91), پاییزان (شنبه 19 اسفند 91), پدربزرگ (شنبه 19 اسفند 91), پرنده غريب (شنبه 19 اسفند 91), باران بهاری11 (یکشنبه 20 اسفند 91), راحیل خانوم (جمعه 25 اسفند 91)

  3. #562
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام . منم تبریک می گم به فکور واسه خاطر نی نی شون !
    و تبریک می گم به ویدا به خاطر عوض کردن آواتارش . یه سالی بود دست نخورده بودها !

  4. 6 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    فکور (چهارشنبه 23 اسفند 91), پاییزان (شنبه 19 اسفند 91), پدربزرگ (شنبه 19 اسفند 91), ویدا@ (شنبه 19 اسفند 91), باران بهاری11 (یکشنبه 20 اسفند 91), راحیل خانوم (جمعه 25 اسفند 91)

  5. #563
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنده غريب نمایش پست ها
    منم دوباره اومدم به جمع مشتركين سايت.الانم به اصطلاح اون ور آبم.وقتي رسيدم اينجا گفتم اين خارج چيست كه عالم همه ديوانه اوست؟
    اصلا كلا از همه چيز پشيمونم از وقتي اومدم.از ازدواجم و از اومدن به اينجا...
    ناراحت وعصبي و افسرده شدم از موقعي كه اومدم اين جا:(:(

    پرنده غريب عزيز، خوش اومدي عروس خانم


    تا به محيط جديد عادت كني، يه مدت طول ميكشه عزيزم. تازه از خانوادت جدا شدي و استرس ازدواج و ... هم داري، واسه همين تا حدي ناراحتي و عصبي بودن و ... طبيعيه و به مرور بهتر ميشي. سعي كن سر خودت رو حسابي گرم كني و وقت آزاد زياد نداشته باشي، ورزش هم يادت نره كه كمك مي كنه افسردگيت محو بشه.
    ديگه عروس خانم تالار بايد يادبگيره كه مهارتش رو بالا ببره و بجاي پشيماني سعي كنه مسائل رو حل كنه يا ميزان تطبيقش رو بالا ببره


    فكور
    من رفتم پارميدا رو سرچ كردم كلي معني خوب داشت اصلا فكر نميكردم اين همه معاني زيبا داشته باشه، يه ترانه جينگول وينگولي كه اين بچه سوسولا تو ماشينشون ميذارن و صداش بلند ميكنند هم واسه پارميدا خوندن، البته اگه اشتباه نكنم!!! واسه همين من ياد بچه سوسولا ميافتادم ولي معانيش واقعا زيبا بود.

  6. 8 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    taraneh89 (شنبه 19 اسفند 91), فکور (چهارشنبه 23 اسفند 91), پاییزان (شنبه 19 اسفند 91), پدربزرگ (شنبه 19 اسفند 91), پرنده غريب (شنبه 19 اسفند 91), ویدا@ (شنبه 19 اسفند 91), باران بهاری11 (یکشنبه 20 اسفند 91), راحیل خانوم (جمعه 25 اسفند 91)

  7. #564
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    569
    امتیاز
    8,026
    سطح
    60
    Points: 8,026, Level: 60
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5,009

    تشکرشده 4,547 در 875 پست

    Rep Power
    68
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط reihane_b نمایش پست ها
    سلام
    پدربزرگ میشه یه خاطره از زمان جوونیتون بگید،دم دمای عید چه خبر بود؟چکارا میکردین؟!
    (اصلا قصد مچ گیری ندارما);)

    اول سلام به ریحانه بلا . نبودی جدیدی یا قدیمی راستشو بگو آشنا میزنیا ناقلا .

    جوانی یادش بخیر چه زود گذشت .

    نمیدونم بهش میشه گفت خاطره یا نه .

    در اولین ازدواجم با همسرم رفته بودیم. خرید عید فکر کنم سال 80 بود یا 81 یادم نیست ولی بود .

    عایل خیلی حساس و بقولی بد پسند بود باید خریدی که میکرد هیچ یک از دختران فامیل نداشته باشند .

    واااااااای از صبح رفتیم امامزاده حسن انقدر بگرد برو ته بازار بیا سر بازار تا دم دمایه ظهر بود که هم خسته شدم هم گشنه هم کلافه که بابا این همه کفش یکیشو انتخاب کن دیگه .

    فکر کنم نزدین اذان بود یا بعداز اذان تو دلم گفتم خدایا چیکار کنم این عیال تا خرید نکنه خونه برو نیست .

    هم خسته شده بودم هم شدیدن دلم میخواست برم. خونه.

    عیالم شدیدن از رعدو برق و این چیزها میترسه .

    انگاری خدا صدامو شنید . رعدو برق که نه از اون بدترشون فکر کنید چی بود امد . واااااااااااای یک لحضه دیدم ای بابا این ویترینها چرا دارن

    عقب جلو میرن . ما ضعف کردیم سرمون گیج میره یا این ویترها متحرک هستند. خیابون رو نگاه کردیم. دیدم. انگار آخر زمان شده هرکسی یه طرف میدوید .

    آره بابا زلزله بود .

    در یک چشم بهم زدن دیدم. رنگ که تو صورت عیال نیست شده کچ از اونطرف هم مردم کجا رفتند کسی تو بازار نبود . هر کسی یه سوراخ سومبه پیدا کرده بود .

    یک لحضه عیال گفت پدربزرگ بریم خونه امروز انگاری شانس ندارم کفش بخرم.

    یه دربستی گرفتم سه سوته رسیدیم خونه .

    جدن خدا گاهی صدای دل مارو هم میشنوه ها . دیگه سعی میکنم از این چیزها از خدا نخوام خداست دیگه بگم بارون چرا نمیاد یک دفعه صد کرج میشکنه سیل میاد.


    .................................................
    نظر در مورد نام عروسک خوشگل فکور .

    آبجی هر اسمی انتخاب میکنی . به این فکر کن که بزرگ شد بشه به راحتی صدا زد مثال یه خانم بالغ هم سن خودت که شد . بهش بیاد که بگی مثال پارمیدا خانم. یا زهرا خانم. یا دریا خانم.

    اسم ها دقیقا رو شخصیت آدمها تاثیر میزاره .

    اکثرا آنانی که اسمشون فاطمه است من زیاد دقت کردم. خیلی مهربون و صبرشون بالا هست .

    و اسم. رحیمه . خیلی سختی میکشن در طول عمرشون

    یا خیلی از اسمهای دیگر که . درست نیست نام ببرم. که هر جا این اسم هارو دیدم. سر نوشتشون یکی بوده .

    در انتخاب اسم برای کودکانمون خیلی دقت کنیم.
    بازگشایی دوباره مجددتالار را

    به همه دوستان عزیز تبریک

    عرض میکنم.

  8. 8 کاربر از پست مفید پدربزرگ تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 19 اسفند 91), taraneh89 (شنبه 19 اسفند 91), فکور (چهارشنبه 23 اسفند 91), پاییزان (شنبه 19 اسفند 91), پرنده غريب (شنبه 19 اسفند 91), ویدا@ (شنبه 19 اسفند 91), مسافر زمان (سه شنبه 22 اسفند 91), باران بهاری11 (یکشنبه 20 اسفند 91)

  9. #565
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها

    پرنده غريب عزيز، خوش اومدي عروس خانم


    تا به محيط جديد عادت كني، يه مدت طول ميكشه عزيزم. تازه از خانوادت جدا شدي و استرس ازدواج و ... هم داري، واسه همين تا حدي ناراحتي و عصبي بودن و ... طبيعيه و به مرور بهتر ميشي. سعي كن سر خودت رو حسابي گرم كني و وقت آزاد زياد نداشته باشي، ورزش هم يادت نره كه كمك مي كنه افسردگيت محو بشه.
    ديگه عروس خانم تالار بايد يادبگيره كه مهارتش رو بالا ببره و بجاي پشيماني سعي كنه مسائل رو حل كنه يا ميزان تطبيقش رو بالا ببره

    وااااي چي بگم صبا جان كه دلم خونه.كاش از غم دوري خانواده اين طوري مي شدم.مشكل من خود فاميله كه همشون اينجان و به خصوص بزرگ فاميل مامان بزرگم كه به جاي اين كه مشكل حل كنه،دنبال مشكل مي گرده.ديگه رسيدم به اين مرحله كه ميگم هر چه بادا باد.با كسي زندگي مي كنم كه هيچ احساسي بهش ندارم و تمام مشكلات رو با سعه صدر مي پذيرم.اين همه ادم سختي هاي بزرگتر مي كشند قسمت ما هم اينه كه فقط تحمل كنيم.شايد فكر كنيد دارم بزرگش مي كنم ولي هييييچ كس نمي تونه بفهمه تو دلم چي مي گذره.

    حالا براي تلطيف جو براي ني ني فكور اسم انتخاب مي كنيم.مي گن اسم هايي كه با ش شروع بشه خوش يمنه منم كه عاشق اسم شيدا و شهلام(اسامي كه جرات نمي كنم واسه بچه خودم انتخاب كنم)
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  10. 6 کاربر از پست مفید پرنده غريب تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 19 اسفند 91), فکور (چهارشنبه 23 اسفند 91), پدربزرگ (شنبه 19 اسفند 91), ویدا@ (یکشنبه 20 اسفند 91), باران بهاری11 (یکشنبه 20 اسفند 91), صبا_2009 (شنبه 19 اسفند 91)

  11. #566
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همگی
    بابابزرگ ما آشنای غریبه هستیم.همون تازه وارد قدیمی.همون که با دلا دوسته ولی با چهره ها غریبه...
    چه زمان بدی با این سایت آشنا شدم،اول یه ترم پردردسر
    عجب آرزویی کردین موقع خرید!
    اگه دعاتون با این شدت میگیره برا منم دعاکنید!!ولی دعاهای خوبا نه از اونا با عیالتون بودید گفتید!مثلا بگید امسال کنکور قبول بشم(هیچی نخونده بودم البته!) بعد یهو نتیجه ها بیاد تا تهران قبول شدم!اگه دعا کردید قول میدم واسه خریدای عیالتون خودم درخدمتش باشم از صبح تا شب:rolleyes:

  12. 4 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    فکور (چهارشنبه 23 اسفند 91), پدربزرگ (شنبه 19 اسفند 91), ویدا@ (یکشنبه 20 اسفند 91), باران بهاری11 (یکشنبه 20 اسفند 91)

  13. #567
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    [quote=پرنده غريب;259189]
    وااااي چي بگم صبا جان كه دلم خونه.كاش از غم دوري خانواده اين طوري مي شدم.مشكل من خود فاميله كه همشون اينجان و به خصوص بزرگ فاميل مامان بزرگم كه به جاي اين كه مشكل حل كنه،دنبال مشكل مي گرده.ديگه رسيدم به اين مرحله كه ميگم هر چه بادا باد.با كسي زندگي مي كنم كه هيچ احساسي بهش ندارم و تمام مشكلات رو با سعه صدر مي پذيرم.اين همه ادم سختي هاي بزرگتر مي كشند قسمت ما هم اينه كه فقط تحمل كنيم.شايد فكر كنيد دارم بزرگش مي كنم ولي هييييچ كس نمي تونه بفهمه تو دلم چي مي گذره.


    سلام دوست عزیز
    من کوچیکتر از اونی هستم که بخام چیزی بگم.
    ولی اگه آدم بتونه از کوچکترین اتفاقات خوب زندگیش به اندازه کافی لذت ببره شاید حالش خیلی بهتر از اون چیزی که الان هست می بود.
    البته خودم که نتونستم بهش عمل کنم ولی دوست عزیز شما سعی کن حالا که از وطنت هم دوری از در کنار همسر بودنت لذت ببری و بهش عشق بورزی تا اونم همین حس رو داشته باشه.
    از ته ته دلم دعا می کنم هر جا که هستی خوش باشی عزیزم...خودتم تلاش کن.

  14. 5 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    فکور (چهارشنبه 23 اسفند 91), پدربزرگ (پنجشنبه 24 اسفند 91), پرنده غريب (شنبه 19 اسفند 91), ویدا@ (یکشنبه 20 اسفند 91), باران بهاری11 (یکشنبه 20 اسفند 91)

  15. #568
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array
    چرا اينجا سوت و كور شده...اين قدر دور و برم شادند دلم هيجان ميخواد.امروز خارجيا(جاري هاي خواهرم خارجين)واسه خواهرم سورپرايز پارتي گرفته بودند.يك جشن مخصوص خارجي كه قبل از به دنيا اومدن بچه مي گيرند.خيلي حال داد...روز هايي خوبي رو داشتم اين چند روزه:
    روز قبلش هم خونه عموم بودم.خواهرم عروس عمومه...خانوادگي جمع شده بوديم.حالا اون وسط خارجكي حرف مي زدند و من هيچي حاليم نمي شد.ولي قبلش يكي رو سوژه كرده بودم.اين قدر خنديدم كه فكم درد گرفت.همه بهم گفتند مي خواي فتنه به پا كني و بري؟
    روز قبلش هم پسر عموهام بازي فوتبال داشتند و كلي هيجان بود شادي.
    از موقعي كه اومدم شهر عموم اينا كلي بهم خوش گذشته.ولي فردا باز قراره برگردم پيش مادر شوهرم.و باز استرس...اميدوارم به خير بگذره
    چقدر خوبه كه خانواده به دنبال چيزي براي خراب كردن جمع خانوادگي نمي گردن.برعكس خانواده مادريم كه فقط دنبال دردسرند.
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  16. 5 کاربر از پست مفید پرنده غريب تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 26 اسفند 91), فکور (چهارشنبه 23 اسفند 91), پدربزرگ (پنجشنبه 24 اسفند 91), باران بهاری11 (چهارشنبه 23 اسفند 91), صبا_2009 (دوشنبه 21 اسفند 91)

  17. #569
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array
    [QUOTE=reihane_b;259197]
    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنده غريب نمایش پست ها

    وااااي چي بگم صبا جان كه دلم خونه.كاش از غم دوري خانواده اين طوري مي شدم.مشكل من خود فاميله كه همشون اينجان و به خصوص بزرگ فاميل مامان بزرگم كه به جاي اين كه مشكل حل كنه،دنبال مشكل مي گرده.ديگه رسيدم به اين مرحله كه ميگم هر چه بادا باد.با كسي زندگي مي كنم كه هيچ احساسي بهش ندارم و تمام مشكلات رو با سعه صدر مي پذيرم.اين همه ادم سختي هاي بزرگتر مي كشند قسمت ما هم اينه كه فقط تحمل كنيم.شايد فكر كنيد دارم بزرگش مي كنم ولي هييييچ كس نمي تونه بفهمه تو دلم چي مي گذره.


    سلام دوست عزیز
    من کوچیکتر از اونی هستم که بخام چیزی بگم.
    ولی اگه آدم بتونه از کوچکترین اتفاقات خوب زندگیش به اندازه کافی لذت ببره شاید حالش خیلی بهتر از اون چیزی که الان هست می بود.
    البته خودم که نتونستم بهش عمل کنم ولی دوست عزیز شما سعی کن حالا که از وطنت هم دوری از در کنار همسر بودنت لذت ببری و بهش عشق بورزی تا اونم همین حس رو داشته باشه.
    از ته ته دلم دعا می کنم هر جا که هستی خوش باشی عزیزم...خودتم تلاش کن.
    ريحانه جان تو داري از من سخت ترين كار رو مي خواي .عشق ورزيدن به كسي كه هر لحظه نسبت بهش يك حسي دارم؟بعضي وقتا تنفر و بعضي وقتا خنثي؟غير ممكنه
    ترجيح مي دم بحث رو ادامه ندم چون تاپيك منحرف ميشه بحثش ولي بابت همدرديت ممنونم:o
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  18. 5 کاربر از پست مفید پرنده غريب تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 26 اسفند 91), فکور (چهارشنبه 23 اسفند 91), پدربزرگ (پنجشنبه 24 اسفند 91), باران بهاری11 (چهارشنبه 23 اسفند 91), صبا_2009 (دوشنبه 21 اسفند 91)

  19. #570
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام به همه دوستان

    من پستهای شما رو تازه خوندم. راستش یه مسافرت کاری اجباری پیش اومد یه سری کلاس آموزشی که باید شرکت میکردم و دسترسی به اینترنت نداشتم.

    از کسانی که به من تبریک گفته بودند و ابراز نظر در مورد اسم انتخابی صمیمانه سپاسگزارم. واقعا لطف کردید

    راستش یک سونوی جدید رفتم و این یکی گفت بچه شما پسره البته دکتره خیلی بد اخلاق بود نفهمیدم به خاطر باز کردن من از سرش گفت یا واقعا دقت کرده بود چون بعد آماده شدن جواب که دیدم ننوشته ازش پرسیدم اونم گفت پسره

    وای چقدر ناشکری کردم ...

    دقیقا عین عزادارها شده بودم به عزای دختری که هیچوقت وجود نداشته نشستم...

    چقدر وقت گذاشته بودم برای انتخاب اسم ...

    صبا جان پارمیدا رو هم به خاطر لفظش و هم معنیش انتخاب کرده بودم آخه اسم پسرم هم با "پ" شروع میشه راستی اون ترانه سوسوله رو هم نشنیدم ولی به این موارد توجه نمیکنم

    فعلا که دیگه به هیچ چیز در این زمینه فکر نمیکنم ...
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  20. 5 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    پاییزان (چهارشنبه 23 اسفند 91), پدربزرگ (پنجشنبه 24 اسفند 91), ویدا@ (پنجشنبه 24 اسفند 91), باران بهاری11 (پنجشنبه 01 فروردین 92), صبا_2009 (پنجشنبه 24 اسفند 91)


 
صفحه 57 از 60 نخستنخست ... 71727374748495051525354555657585960 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. باغ همدردی >>> بوستان آرامش و آلاچیق کل کل 5>>> بفرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 438
    آخرين نوشته: چهارشنبه 01 شهریور 96, 23:37
  2. دوستان راهنمایی بفرمایید این ازدواج به صلاح من است یا نه؟
    توسط سرشار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 آذر 94, 23:26
  3. باغ همدردی >>> بوستان آرامش و آلاچیق کل کل 4>>> بفرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 511
    آخرين نوشته: پنجشنبه 25 دی 93, 09:51
  4. باغ همدردی >>> بوستان آرامش و آلاچیق کل کل 3>>> بفرمایید
    توسط فرشته مهربان در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 1245
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 آبان 93, 01:17

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.