mahi_noghrei گرامی
شما نمی توانی با منطق بخصوص کسی که در این سن هست را متقاعذ کنی . او باروت احساسات هست .و باید از همین راه احساس وارد شوید . یعنی خیلی ظریف تغییر فاز ایجاد کنید و ظریف با تقویت عزت نفس و اعتبار سازی برسونید به عقل محوری .
اول تحسینش کن که با شما مطرح کرده یعنی یک بزرگتر را در جریان گذاشته و بگو تو لیاقتت خیلی بالاست ، پس هرکس تو را بخواهد باید نشون دهد که لیاقت دارد یا نه ، پس من امتحانش می کنم . و باهاش صحبت می کنم و به عنوان یک مشاور بهتون کمک می کنم . دقت داشته باشید که دستتون را برای خواهر زاده رو نکنید که چه می خواهید به این پسر بگید .
خواهرتون را در جریان بگذارید و بخواهید که بروز ندهد می داند تا شما کمک کنید و مدیریت داشته باشید و روند را به خواهرتان بگویید که چه می خواهید بکنید ( یعنی مسیری که براتون خواهم گفت را بگویید )
ملاقات حضوری با علی داشته باشید . و ابتدا تنها با او وارد گفتگو شوید . بگو واقعاً خواهر زاده مرا برای ازدواج می خواهی . می گوید آره . بگو معیارهات چی هست ؟ چه شناختی از خودت داری ؟ چه برنامه هایی برای زندگی داری ؟ وارد گود خود ارزیابی و جدی بودن قضیه و اینکه شما پذیرفتید که ایشون جدی می خواهد خواستگاری کند، کنید . و مرتب بهش القاء کنید که شما مرد هستی ، قراره یک زندگی را اداره کنی . تکیه گاه همسرت و باعث افتخارش در میان خانواده ما باشی و نیاز هست خودت را ثابت کنی ، درسته ؟ می گوید بله ، بگو به نظرم پسر منطقی ای هستی و اجازه نمیدی احساساتت برات تصمیم بگیره و عاقلانه عمل می کنی . همین خیلی برای یک دختر مهم هست که همسر آینده اش عاقل باشه . و محکم باشه و از روی عقل اقدام کنه و بخوادش . این باعث میشه اونم محکم پشت همسرش باشه ( تقویت عزت نفس و اعتبار سازی و وارد حالت بالغ کردن علی )
بگو باید خوتو ثبات کنی که عاقل هستی ، این کار را می کنی ، مگر نه ؟ یا سکوت میکنه یا میگه آره یامیگه چه باید بکنم . اگر سومی را گفت بهش بگو بهت میگم فقط بگو هستی ؟ اگر گفت اره بگو افرین ، سلیقه زهرا خوبه ، چقدر افتخار خواهد کرد به شما .
بپرس دوست داری اگر کسی سر راه خواهرت قرار گرفت و به او گفت که میخوادش برای ازدواج ، چکار کنه که شما مطمئن باشید هم مرد زندگیه ، هم واقعاً برای ازدواج میخوادش . بعد با ظرافت از حرفهای خودش اون حرفهایی که اقدام عملی و خواستگاری رسمی را در باره خواهرش داره را بگیر و بگو پس خودت هم همین کار را در رابطه بازهرا می کنی درسته ؟ اگر گفت آره بگو پس بهتره رسماً اقدام کنی. خانواده ها را در جریان قرار می دهید و خانواده شما با خانواده خواهرم تماس می گیرند و وقتی را برای اومدن به خواستگاری می خواهند و اگر خانواده ات با دلایل منطقی مخالفت کردند شما هم می پذیرید که همین یکی از موارد ثابت کردن خودته و اینکه پسری عاقل و منطقی هستی . اگر با خانواده ات با وجود دلیل منطقی اشان در بیافتی برعکس نتیجه می گیریم . اگر خانواده پذیرفتند من هم با خانواده خواهرم صحبت می کنم اگر دلیلشون منطقی بود برای مخالفت زهرا و شما باید بپذیرید و اگر نه من خودم قانعشون میکنم که دلیلشون منطقی نیست و اجازه بدهند شما بیایید .
و اینگونه ،با حفظ احترام و عزت نفس و .... قاطعانه بخواهید که رسماً بیاد خواستگاری ، اگر بهانه کار و سربازی و ... را آورد ، بگو مگه قرار نشد من به شما کمک کنم .و قرار نشد اگر خانواده ها مخالفت کردند و دلیلشون منطقی بود شما بپذیرید منم کمک می کنم که بدون دلیل منطقی مخالفت نکنند .
علاقه مندی ها (Bookmarks)