به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array

    بمونم و شادی رو بسازم یا برم و شاد باشم

    سلام
    من یه مدت برای انجام کارهایی و این که تو شهر خودمون نمیتونستم انجامشون بدم رفتم به یه شهر کوچیک تر تا یه مدت با پدر بزرگ مادربزرگم زندگی کنم

    تو این مدت که حدود سه هفته میشد من خیلی شاد بودم و از نظرروانی آرومتر و پرخاشگریم کمتر بود به کلی از کارهامم رسیدم و جالب این بود که نمازهام همیشه سر وقت بود و کلی مسجد که همیشه آؤزوشو داشتم رفتم (اونجا یه شهر کوچیکو آرووم)

    اما تو خونه خودمون پرخاشگرم و به کارام نممیرسم و حتی همون یه فایل صوتی روزانه رو هم نمیتونم گوش بدم (یه چیز روانشناسیه که همیشه گوش میدم ) خیلی وقتها نمازم قضا میشه

    تو این مدت دو بار اومدم خونه که هر دو بارش مریض بودم و اکثرا خواب


    الان مشکلم اینه که بهتره برم و با پدر بزرگ مادربزرگم یه زندگی آروم داشته باشم
    یابمونم و سعی کنم همین جا کنار خانوادم شادی رو به سختی به دست بیارم؟؟؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 93 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    1,865
    سطح
    25
    Points: 1,865, Level: 25
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    117

    تشکرشده 155 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بمونم و شادی رو بسازم یا برم و شاد باشم

    سلام
    شادی دست خودمونه انسان میتونه کره ی ماه هم باشه تک و تنها شاد هم باشه(فکرشو بکنید از اونجا دست تکون بده برا زمین)

    اما تو خونه خودمون پرخاشگرم و به کارام نممیرسم و حتی همون یه فایل صوتی روزانه رو هم نمیتونم گوش بدم (یه چیز روانشناسیه که همیشه گوش میدم )
    خواستن توانستن است فقط یه خورده اراده میخواد.

    تو خونه خودتون چی باعث میشه که احساس کنید نمیتونید شاد باشید؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید newfolder تشکرکرده است .

    newfolder (چهارشنبه 22 آذر 91)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array

    RE: بمونم و شادی رو بسازم یا برم و شاد باشم

    سلام نیوفولدر عزیز
    تو خونه خودمون همش یاد خاطراتم با خواستگارم میافتم و گریه میکنم
    همش پرخاشگرم نمیتونم رابطه خوبی با مامان بابام داشته باشم
    مگه در حد معمول اصلا نمیتونم باشون صمیمی باشم
    مشاورم گفت خشم نهفته دارم نسبت به والدینم که علتشو میدونم و خیلی سعی کردم کنترلش کنم

    خونه پدر بزرگ مادر بزرگم حیاط داره میتونم طناب بزنم میتونم برم پیاده روی اما خونه خودمون اینجوری نیست
    در ضمن من همیشه دوست داشتم تو خونه حیاط دار زندگی کنم

    خونه خودمون یه برج که حیاطش خیلیم مجهزه به وسایل بازی و ورزشیه اما من نمیتونم برم اینجا

  5. کاربر روبرو از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده است .

    جوانه؟؟؟ (چهارشنبه 22 آذر 91)

  6. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: بمونم و شادی رو بسازم یا برم و شاد باشم

    وقتی چنین چیزی را در خودت دیدی تا زمان التیام یابی به نظر من بهتره که از این شرایط استفاده کنی .

    به هر حال فضای امکانات خودت را با توجه به داشته و نداشته ها بسنج .
    اگر کار جدی و مهمی در محل سکونت فعلی و خانه ی پدری نداری مدتی دور شو و سعی کن التیام پیدا کنی حال اگر خانه ی مادر بزرگ و پدر بزرگ این شرایط و امکان را بهت میده ...چرا که نه ؟ خیلی هم خوبه .

    اما واقعا این سعی و هذف را داشته باش که مسئله این خشم را حل کنی . بخشش را وارد چرخه ی زندگیت کنی و در پذیرش هر آنچه که در گذشته اتفاق افتاده باشی و بررسی کنی ببینی نقاط ضعف و قوت این تجربه یا جربیاتی که منجر به واکنش خشم درونی و لج شده چیست ؟

  7. 6 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 22 آذر 91)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 93 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    1,865
    سطح
    25
    Points: 1,865, Level: 25
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    117

    تشکرشده 155 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بمونم و شادی رو بسازم یا برم و شاد باشم

    اونطور که من متوجه شدم گویا شما دنبال اون صمیمت و سادگی هستی که تو خونه پدربزرگتون هست
    برای تفریح هم اونجا بهتون بیشتر خوش میگذره و امنیت روانی بیشتری هم دارید و ترجیح میدید به خاطر همین اونجا باشید، درسته؟

    ببینید خیلی از پدر ها و مادرها ممکنه کارهایی رو در حق بچه هاشون انجام بدن که درست نباشه و همینطور بچه ها در حق پدر و مادرشون ولی از اونجایی که انسانها عاری از اشتباه نیستند نمیشه اشتباهات همدیگر رو نبخشید چون در غیر اینصورت این فقط باعث به وجود اومدن یه کینه میشه که بیشتر باعث عذاب خودمون میشه.

    من نمیدونم که شما چقدر از دست خانوادتون ناراحتین، ولی هر چی که باشه یه قاعده تو طبیعت هست که میگه هر طور که بچه با پدر و مادرش رفتار کنه بچه خودش هم همونطور با خودش رفتار میکنه، آدم ها تا یه سنی که بچه هستن که توقع زیادی ازشون نیست ولی وقتی که به بلوغ فکری کامل میرسن خودشون باید رفتار خودشون رو موشکافی کنن و در جهت بهبود اون گام بردارند.

    رابطتون با دوستانتون چطور هست؟ با اونها به تفریح میرید؟
    داشتن دوست خوب توی شادی خیلی تاثیر داره



  9. کاربر روبرو از پست مفید newfolder تشکرکرده است .

    newfolder (چهارشنبه 22 آذر 91)

  10. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array

    RE: بمونم و شادی رو بسازم یا برم و شاد باشم

    آنی عزیز
    بله حس میکنم حتما باید برم و مراقبه بخشش و اننجام بدم...نیاز دارم به مقصر ندونستن دیگران و خودم تو مشکلات تو زندگیم
    من حس میکنم جو سردی که تو خونه برپاست تقصیر مامانمه که همیشه با بابام سرد برخورد میکنه
    و اصلا اهل ابراز محبت نیست(خاله هامم اینجورین)
    و خوب من خیلی سعی کردم بش یاد بدم اما نشد و آخر بیخیال شدم

    پدرمم به تبع مادرم همیشه سرده و اصلا ما روابط احساسی نداریم(در حالی که خونواده پدرم خیلی گرم هستن)
    و مثلا ما اصلا نمیتونیم مسالمت آمیز حرف بزنیم و دعوا میشه

    من دوست ندارم از خونمون برم دوست دارم همین جا آرامش داشته باشم مخصوصا که جواب رد به خواستگارم 90 درصدش به خاطر موندن کنار خانوادم بود که خدا رو شکر همیشه و تو همه مراحل پشتیان خوبی برام هستن و بودن و هر گز (خدا رو شکر و گوش شیطون کر ) تنهام نذاشتن .

    اما مامانم همیشه نسبت به اینکه بابام حرف منو گوش میده و بابام نسبت به اینکه مامانم مثلا واسه ما چایی میاره ناراحتن (بابام اگه چایی میاره فقط دو تا میاره) البته خودشون میگن ناراحت نمیشنا من اینجوری حس میکنم .حس میکنم بابام تحمل توجه مامان به ما رو نداره و همیشه مامانو برای خودر میخواد

    من ناراحتیم از اینه که دوس دارم تو خونه خودمون این آرامشو داشته باشم نه اینکه برای به دست آوردنش جای دیگه ای برم
    اما فهمیدم که نباید خودمو فدا کنم برای دیگران و باید خودمو زندگیمو بسازم
    اولش فکر کردم ازدواج خوبه که خوب نشد و الانم اصلا قصد ازدواج ندارم چون آمادگی روحی یه مردو تو زندگیم ندارم
    دارم سعس میکنم یه سری باورهای غلطو راجع به خودم و ازدواج از بین میبرم و خوبشو جایگزین میکنم
    که واقعا سخته

    راستی من خونه خودمون اکثرا تنهام اما خونه مادربزرگم اگه برم اصلا تنها نیستم و این حس خوبی بم میده با اینکه همیشه در گذشته تنهایی و دوست داشتم

    نیوفولدر عزیز
    من دوستی ندارم
    به دخترا نمیتونم نزدیک شم(مهارت دوست صمیمی داشتنو ندارم و تمایلم به پسرها بیشتره)
    که به دلیل اعتقاداتمم نمیتونم دوست پسر داشته باشم
    فقط یه دوست دختر صمیمی 7 8 ساله دارم که خیلی کم میبینمش.





 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.