به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 34
  1. #21
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: میخوام نقاط ضعف و قوت خودمو بشناسم، کمکم میکنید؟

    سلام
    ممنون از دوستان عزیز و از مدیر گرامی

    سعی میکنم تک تک به سوالاتی که احتمالا برای دوستان پیش اومده پاسخ بدم


    در جواب آزرمیدخت عزیز:
    ***اینکه گفتم بهتره هیچ تغییری نکنم به این دلیل بود که میخواستم اگر طبق نظر شما دوستان احتمالا رفتار یا گفتار غلطی داشته ام که باعث شده پسرداییم از من فاصله بگیره، اون رفتارم رو بشناسم و با کمک شما اصلاحش کنم اما وقتی شما به این مطلب اشاره نکردید، و فقط گفتید فراموش کنم،فکر کردم رفتارم مهم نیست و مشکل اینه که باید اونو فراموش کنم.

    ***واقعا هنوز نمیدونم دلیل اصلی اینکه خواهرم رو مطرح کرد چیه؟آیا از روی علاقه شخص خودشه؟یا اصرار خانواده یا دلسوزی یا هرچیز دیگه؟

    ***در مورد اینکه گفتی اگر من باهاش ازدواج کنم بعدها حس بدی دارم یا نه، نمیتونم چیزی بگم چون مشکل اصلی همینه و من واقعا بی تقصیرم.

    ***به اختلاف سنی مون فکر کرده ام و اصلا نمیتونم تصور کنم به این دلیل ممکنه دچار مشکل بشیم به دلیل آنچه که از میدونم و میشناسم.اون خیلی از من جلوتره طوری که من با این همه وسواس تو ازدواج میتونم بهش تکیه کنم و به تصمیم گیریش تو زندگی و مدیریتش اعتماد دارم اگر غیر از این بود مثل خواستگارهایی که تا حالا داشتم از کوچیکتر و بزرگتر بهش فکر نمیکردم.از طرفی من خودم با اینکه از خواهرم بزرگترم اما همه میدونن و میگن که از هر لحاظ از اون جوانترم نه فقط ظاهر بلکه تو روحیات و علایق و طرز فکر و ...اینو حتی خود پسرداییم میدون و به خواهر بزرگمم گفته.
    فکر میکنم میتونم پا به پاش برم و از هیچ لحاظی کمبودی احساس نکنیم.من این احساس و فکر رو در مورد هیچ کس دیگه نداشته ام تا حالا.
    *** گفتی مبادا بررسی اون پسر یادم بره و به فکر اصلاح خودم باشم،نه دوست عزیز من حتی اگه همین الان ازم خواستگاری کنه به دلیل آنچه که تاحالا به شما گفته ام و مسائلی که نمیتونم بگم به راحتی قبول نمیکنم تا وقتی مطمئن نشم اونم به من علاقه داره منتها ممکنه به دلائلی مخفیش کرده باشه

    ***عنوان تاپیکم رو نمیدونم چی بذارم هرچی فرشته صلاح میدونه بذاره من حرفی ندارم

    ***تمرکز ندارم،نمیدونم چی خوبه چی بد؟چه کاری بکنم بهتره و چه کاری نکنم بهتر؟ به این دلیل مشورت میخوام راهنمایی میخوام از این سردرگمی بیام بیرون

    ممنون دوست عزیز

  2. کاربر روبرو از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده است .

    فرانک1389 (یکشنبه 30 مهر 91)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: میخوام نقاط ضعف و قوت خودمو بشناسم، کمکم میکنید؟

    سلام

    جواب دوستمون sanjab

    راستش اینکه پرسیدید و سوال مدیرهم بود و آزرمیدخت هم گفت که برخلاف اعتقاداتت رفنار نکن، نمیدونم چرا برای خودم سوال نیست یعنی عجیب نیست شاید به قول شما گیر کارم همینجا باشه
    من با هیچکس انقدر راحت نیستم.منظورم از راحتی اینه که تلفنی باهاش صحبت کنم یا پیام بدیم به همدیگه.
    شما که اینو میگید به خودم شک میکنم.شاید شما فکر کنید چون میگم باهم راحتیم معنیش اینه که هر کاری و هر صحبتی رو خیلی راحت و بی پرده انجام میدیم.نه اصلا اینطور نیست .
    از اونجایی که من حریم زن و مرد رو همیشه رعایت کرده ام و سعی میکنم رعایت کنم، به اون هم توجه دارم چون نامحرمه.و منظورم از راحتی اینه که برخلاف بقیه باهاش صحبت میکنم و تماس تلفنی داریم در حالیکه با کس دیگه ندارم و این از نظر خودم و برای من یعنی خیلی صمیمیت و زیاده روی وگرنه ارتباط بدی نداشتیم.
    هیچوقت حتی به اسم صدام نکرده همیشه یا گفته حاج خانم یا سرکار علیه یا امثال اینا.همیشه مودب و رسمی صحبت کردیم و همش در مورد وبلاگ و مطالبش که مال اونه در اصل اما من باهاش کار میکنم.این وسط احوالپرسی میکردیم و گاهی حرفی هم میزدیم که تا وقتی مجبور شدم بهش بگم که دوستش دارم.وقتی هم که اینو گفتم با چند تا پیام این صحبت رو تمومش کردیم و انگار نه انگار من چیزی گفتم و اون شنیده و همون صحبتهای معمولی قبلی بود.تا یکی دو ماه بعدش که دوباره بحث شد و اون گفت که نمیونه به عنوان همسر به من نگاه کنه و خانوادش خواهرمو بهش پیشنهاد دادن.همین
    یعنی از حد گذشتن من همین بوده الانم 2 هفته ای هست که ارتباطی باهاش ندارم و یوزر پسوورد وبلاگش رو دادم بهش که دیگه کار ندارم اونم اصلا بلد نیست کاراشو انجم بده و همینجوری مونده.بهم گفت اینکارو نکن من بلد نیستم اما من ادامه ندادم.
    حق با شماست اون هم نامحرمه اما همونطوری که گفتم من ارتباط بدی باهاش نداشتم و بدترین حالتش همون جمله ای بود که گفت نمیتونم به معاشقه با شما فکر کنم همین.
    من از زمانی که اون دبیرستانی بود و حتی زودتر دوستش داشتم اما نه به عنوان ازدواج .فقط یه محبت خاصی ازش تو دلم بود و همیشه با بقیه برام فرق داشت.چون از یک سالگی مادرش فوت شده و با نامادری زندگی کرد.کسی مراقبش نبود، به حال خودش رها شده بود و هر وعده شام یا ناهار جایی بود البته چون توی روستا بودن همه فامیل بودن.از همون بچگی کار سخت روستا و درس خوندن و از همون دره ابتدایی همزمان توی نانوایی کار میکرد و زحمت کشید.بدون توجه و پشتیبانی کسی.خدا کمکش کرد و دانشگاه قبول شد و به سرعت با رئیس دانشگاه و خیلیهای دیگه دوست شد و برا خودش جا باز کرد.از شهرهای دور مثل اسفراین تو استان خراسان و ...انقدر زحمت کشید تا تو اداره معتبری تو تهران امریه گرفت و بعد از سربازی همونجا تو ازمون شرکت کرد و استخدام شد والان کارمند اونجاست.خود من شاهدم گاه گاهی که شب خونه ما بود من که برا نماز بیدار میشدم میدیدم زیر نور چراغ خواب داره درس میخونه حتی لامپ هم روشن نمیکرد تا داداشم که پیش هم خوابیدن بیدار نشه.یا خودم قبل از اذان بیدارش میکردم که بره نانوایی با اینکه دانشجو بود و امتحان داشت.
    خیلی مسائل دیگه که همش برا من ارزش داشت و خودساخته بودنش رو نشون میده .اینها باعث شد من یکی دو سال اخیر طور دیگه ای دوستش داشته باشم.اما زمینه اش همون از دوره نوجوانی بود.خب معلومه برای من با کسی که بالای 30 سال داره اما هنوز تو دوره بچگی مونده فرق داره.اگه داییم بهش اجازه میدد الان شرکت صادرات واردات داشت.یا پیشرفتهای دیگه ای داشت که هم سن و سالهای اون حتی تو خواب هم نمی بینن.
    درسته اونهم برای من نامحرمه اما نامحرمی که من بعد از 35 سال زندگی حالا اونو بعنوان همسر میخواستم.مثل بقیه نامحرمها حتی دستمون بهم نخورده-نگاه بدی نداشتیم-همیشه جلو اون و بقیه کاملا پوشیده و محجب بوده ام و هر کاری که در مقابل بقیه کردم برا اونم کردم جز اینکه اونو دوست دارم اما بقیه رو نه و اینکه به قصد ازدواج بهش گفتم دوستش دارم و تنها چند جمله در این مورد صحبت کردیم ، همین

    البته در کل میدونم نباید انقدر صمیمی میشدم حق با شماست

    نقل قول نوشته اصلی توسط خارپشت
    فرانک عزیز خیلی خوشحالم که اینجایی

    پستای ازرمیدخت خیلی خوب و کامل بود، حرفایی که لازم بود گفته شد
    به خصوص اون تنگنایی که بهش اشاره کرد
    و من میخوام بگم این تنگنا رو خودت ساختی
    برای خودت و پسرداییت

    شاید حق با شما باشه و من واقعا اونو توی تنگنا قرار داده باشم که مجبور شد به اون مانع اشاره کنه در حالیکه ممکنه واقعیت نداشته باشه.از این جهت از خودم بدم میاد اینو نمیخواستم
    و بطرز عجیبی سعی داری واقعیت ها رو نبیبنی.........من واقعیت رو تا حالا چیزهای دیگه می دیدم که بالاتر گفتم
    البته در مورد مانعی که میگی ازدواجت رو با پسرداییت متنفی کرده، باید بیشتر توضیح بدی
    ولی اینجوری که من متوجه شدم، و با توجه به تجربه شخصی که داشتم،
    پسردایی شما حتی تصور ازدواج با شما رو هم نداشته
    چون در مقابل ابراز علاقه شما شوکه شده و صریحا گفته که به ازدواج با شما فکر نمی کرده

    راستش منم از پشت مانتیور وقتی نوشته ات رو خوندم شوکه شدم !
    بنظرم مراقب خودت نبودی
    مراقب احساست نبودی

    حالا بعد از 35 سال اومدم یه کم به احساسم هم فکر کنم که همه میگید اشتباه کردم من فقط به کسی که خیلی دوستش دارم گفتم دوست دارم.یعنی کارم واقعا انقدر شوکه آور بوده؟!

    اگر به دنبال اصلاح رفتارت هستی
    اشتباهت اینجا بوده
    از همین جا شروع کن : چه اتفاقی افتاد که فرانک احساس برادرانه کسی رو بد برداشت کرد ؟
    و چی شده که اینقدر روی اشتباهش پافشاری میکنه؟

    دیگه پافشاری نمیکنم فقط میخوام تا آخرین لحظه امیدوار باشم نمیخوام ناامید باشم

    چرا ترجیح میده واقعیت رو نبینه و به ازدواجی که به هیچ وجه منطقی نیست امید داره؟
    شما هم به خاطر اختلاف سنی میگید به هیچ وجه منطقی نیست؟نمیدونم شاید من خیلی به استثناها خوش بین هستم



    الان پست سنجاب رو دیدم
    این مراقبت کردن از خودت رو جدی بگیر

  4. 2 کاربر از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده اند .

    فرانک1389 (یکشنبه 30 مهر 91)

  5. #23
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,062
    امتیاز
    147,745
    سطح
    100
    Points: 147,745, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,682

    تشکرشده 36,026 در 7,410 پست

    Rep Power
    1095
    Array

    RE: میخوام نقاط ضعف و قوت خودمو بشناسم، کمکم میکنید؟

    فرانک جان

    همین صمیمت خروج از حریم هست . صمیمت با نامحرم جایگاه ندارد و تعارض را جدی بگیر .

    خودساختگی ایشون را در اعتباریاتش نبین . به نظر میرسه ایشون آدم جاه طلبی هست ( که لزوماً همه جا بد نیست ) و به همین دلیل در شرایط سخت هم راه خود را به سوی ارتقاء از نظر اعتباریات باز کرده و تلاشگر هست ، اما اینها تنها یک بعد از شخصیت وی هست .

    من اشکالات زیادی می بینم در روند وی با شما و .... . مهمتر اینکه از نظر روانشناسی رشد ایشون بطور طبیعی در سن خودش هست و البته از نظر احساسی کمی پایین تر ، اما شما به دلیل مقایسه اش با دیگرانی که اغلب در سن خودشون نیستند و پایینتر از سنشون هستند مقایسه اش می کنی و جلوتر از سنش می بینی و لذا مناسب برای تکیه کردن .

    عزیز دلم ایشون از نظر اقتصادی و اجتماعی ممکن هست بتونه شما را در آینده قانع کنه اما از نظر فکری ، عقیدتی و حتی احسای و رفتاری قطعاً با هم تعارض خواهید داشت که هرچه سال بگذره پرنگ تر خواهد شد و فاصله سنی نیز پرنگترش خواهد کرد .


    .

  6. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 30 مهر 91)

  7. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: میخوام نقاط ضعف و قوت خودمو بشناسم، کمکم میکنید؟

    پیدا دوست عزیز پرسیدید :
    این حرف نشان دهنده ناپختگی و بی تجربگی پسردایی شماست. برعکس چیزی که ازش تعریف می کنید.
    گفتید که همیشه می گه خواهرتون افسرده است و ... چرا می خواد با یک دختر افسرده و بدبین ازدواج کنه؟
    چرا می خواد با دختری که ده سال از خودش بزرگتره و بارها توی مکالماتش مادر صداش کرده ازدواج کنه؟ چرا با اینکه صراحتا گفته که هیچوقت به ازدواج با شما فکر نکرده، باز به شما امید واهی می ده؟
    و از همه اینها مهم تر چرا اگر این دو گزینه نشد، هیچکس؟

    هنوز نمیدونم چرا؟اما فکر میکنم به اصرار داییم.یا علاقه خودش به خواهرم که فکر میکنم پنهانش میکنه اما نمیدونم چرا؟چون داییم چند روز پیش با خواهر بزرگترمون صحبت کرده بود گفته بود دختر غریبه میخواد اما ما موافق نیستیم و من 6 ماهه که روش کار میکنم تا راضیش کنم به فامیل و تو فامیل هم که بهتر از شما نیست.خواهر کوچیکم از وقتی اینو شنیده بهش برخورده و میگه اگه ببینمش میگم جواب من منفیه و تو نگران دایی نباش من طوری جواب رد میدم که دایی به تو گیر نده. برو با کسی که خودت میخوای ازدواج کن
    شاید به خاطر من و اصرار داییم گفته یا یکی از شما دوتا یا هیچکس.یعنی تو تنگناست که از این بابت گفتم که از دست خودم ناراحتم و میخوام اگر فرصتش پیش بیاد از تنگنا درش بیارم.

    اینکه گفتم تو ذهنش بوده ام از قبل، خودش گفت.خب داییم چند سال پیش منو بهش پیشنهاد داده از اون موقعه تا حالا درسته که موافق نبوده اما تو ذهنش بوده اما گفت هرچی سعی کرده ام نتونستم ذهنیتم رو عوض کنم

    اون مانع طبق گفته خودش بله اگر اون نباشه منظورش این بود که گزینه بعدی من بودم.




    بالهای صداقت هیچوقت از صداقت بدم نمیاداما واقعا نیتم از اومدن به اینجا تایید مثبت گرفتن برای خواسته ام نبوده و نیست.میخوام از سردرگمی بیام بیرون.از دید شماها با زوایای مختلف قضیه آشنا میشم و بهتر میتونم نتیجه گیری کنم

    10 خطای شناختی رو سرچ کردم نتونستم پیدا کنم ممنون میشم لینکش رو برام بذارید

    در مورد تلنگرهاتون باید بگم باور کنید "نه".هیچوقت انقدر حساس نبوده ام و نمیخوام باشم
    ممنون از راهنمایی تون


    آقای مدیر گرامی ممنون از حضور و راهنماییتون

    لینکهایی که گفتید رو همون جا که گفتید خوندم و بعد ادامه پستتون رو.

    تا جایی که فهمیدم مشکلم تو همون مسئله ست که آخر پستتون با رنگ قرمز نوشتید.یعنی پسرداییم رو یک طرف و بقیه رو طرف دیگه گذاشته ام و چون دوستش دارم ارتباط باهاش رو در حد صحبت تلفنی و با رعایت محتوای صحبتها اشکال ندیدم.

    حالا با یقین به شما و بقیه میگم که احساسم که سهله به قیمت جونم از اعتقادات و دینم دست نمیکشم و سعی میکنم احساساتم رو کنترل کنم و نهایتش اینه که هرگز ازدواج نکنم مثل خیلیهای دیگه خدای من هم بزرگه.

    اما معنی این جمله تون رو دقیقا نفهمیدم اگر لطف کنید توضیح بیشتری بدبد ممنون میشم.

    یا راه دیگر اینست که بیاییم به طور عملیاتی و مصداقی از همان دین واعتقادات شناخته شده بهره بگیریم و سایر احساستمان را در جهت آن هماهنگ کنیم.

  8. کاربر روبرو از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده است .

    فرانک1389 (چهارشنبه 03 آبان 91)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 96 [ 15:16]
    تاریخ عضویت
    1389-9-14
    نوشته ها
    429
    امتیاز
    9,392
    سطح
    65
    Points: 9,392, Level: 65
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 258
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,069

    تشکرشده 2,080 در 437 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: میخوام نقاط ضعف و قوت خودمو بشناسم، کمکم میکنید؟

    فرانک جان

    در مورد پسر داییت حرفی نمیزنم چون واقعا نمیدونم

    اما تاپیکت اینه که در مورد نقاط قوت و ضعفت صحبت کنیم.

    نقاط قوت زیادی داری که مهمترینش راسخ بودن در اعتقاداتت هست که من همیشه بهش حسادت کردم آخه میدونی من واقعا آدم سست اعتقادیم!!! به هی چی ایمان ندارم نهایتا 70 درصد ایمان میارم بهش

    دومی اینکه که خیلی دلت پاکه اینو جدی میگم

    اشکالی نداره یه کم هم از نقطه ضعفهات بگم؟

  10. 4 کاربر از پست مفید yasa تشکرکرده اند .

    yasa (چهارشنبه 03 آبان 91)

  11. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: میخوام نقاط ضعف و قوت خودمو بشناسم، کمکم میکنید؟

    سلام یاسای عزیزم
    ممنون که اومدی

    با کمال میل دوست دارم از ضعفهام بگی هم تو هم بقیه دوستان

    و ممنون از تعریفاتت که من لایقش نیستم و خودم میدونم در این حد نیستم.
    شما هم چیزی گفتید که همه بهم میگن و خودم که فکر میکنم خیلیها از این جهت ازم دور میشن با اینکه تحسین میکنند و دوستم دارن اما چون اکثرا خودشون رو در حد من نمیدونن ازم فاصله میگیرن در حالیکه من انقدرها که دیگران فکر میکنند مومن نیستم و به فرض با تفاوتهای زیادی که داریم من عاشق پسرداییم هستم!
    این در حالیه که خواهرش به خواهر بزرگم گفته بود" همه مون فرانک رو خیلی بیشتر از( خواهر کوچیکترم) دوست داریم خیلی ، مهربونه - خوش اخلاقه - ساده ست و ... اما بابام میگه اون خیلی مومنه و پسر ما به اون اندازه مومن نیست"!!
    آخه من چطوری به ملت بگم که اشتباه میکنند؟
    این موضوع باعث شد در این مورد فکر کنم نکنه ریاکارم و خودم نیمدونم؟! ...ولی من هرگز از ریا خوشم نمیاد و سعی نمیکنم ریاکار باشم تا مردم به اشتباه بیوفتن در حالیکه درونم چیز دیگه ایه اما بیشتر جلوشون منطقی ظاهر میشم و احساساتمو مخفی میکنم دلربایی نمیکنم اما گوشه گیر و منزوی هم نیستم و اتفاقا خیلی بشاش و گشاده رو هستم طوری که همه از زن و مرد و پسر با اینکه میدونن اخلاقم چطوریه و با نامرحم گرم نمیشم(البته جز این پسردایی که اعتراف میکنم برام یه چیز دیگه ست!) همه احترام خاصی برام قائلن و تحویلم میگیرن اما حدود رو رعایت میکنند.
    مثلا بقیه پسرهای فامیل اس ام اس بهم نمیدن و زنگ نمیزنن اما وقتی کاری داشته باشن تماس میگیرن و صحبت میکنن و منم تا جایی که راه داره کمکشون میکنم.
    مثلا پسر اون یکی داییم دانشجوه واسه خوابگاه و صندوق رفاه تعهد محضری و ضامن کارمند ازش خواسته بودن شماره مو پیدا کرده بود و زنگ زد و اس ام اس داد منم کمکش کردم.
    اما با این پسرداییم که دوستش دارم راحت تر بودم اونم همینطور .




  12. 2 کاربر از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده اند .

    فرانک1389 (یکشنبه 07 آبان 91)

  13. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 96 [ 15:16]
    تاریخ عضویت
    1389-9-14
    نوشته ها
    429
    امتیاز
    9,392
    سطح
    65
    Points: 9,392, Level: 65
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 258
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,069

    تشکرشده 2,080 در 437 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: میخوام نقاط ضعف و قوت خودمو بشناسم، کمکم میکنید؟

    ای وای چه قدر سخته فرانک جان
    میدونی چرا سخته؟ دیدی وقتی یه آدم سر تا پا عیب و ایراد میاد یه عیبی از تو پیدا میکنه چه قدر حرصت میگیره

    منم الان مثل همون آدمه هستم برای همین شاید یه کم حرصت بگیره ولی شما به گوینده دقت نکن حرفش مهمه.

    به نظرم شما یکمی متعصبی شاید بگی تعصب که خوبه نمی دونم اما به نظرمن اگر بی دلیل و منطق باشه حتی یه کمش هم خوب نیست. مثلا گاهی بعضی مراجعان رو تنها بر اساس ایده ها یا اعتقادات خودت محکوم میکنی بدون اینکه خودت رو به جای اونا بذاری این روش هم میتونه برای اون افراد تاثیرگذار باشه اما به صورت موقت! یا حداقل تا زمانیکه آدم مطمئنه در اعتقاداتش هیچ رخنه ای ایجاد نمیشه.

    دوم اینکه یه کمی شناختت نسبت به خودت کمه. برای همین گاهی میگی من فلان جورم در حالیکه نیستی. شما فکر میکنی نکنه من ریاکارم که ... ابدا این طور نیست اتفاقا به نظر من خیلی پاک و صادقی ولی چون خودت رو درست نمیشناسی گاهی یه چیزایی میگی که در مورد شما صدق نمیکنه یا گاهی اوقات صدق نمیکنه مثلا میگی من بمیرم نمیذارم احساسم بر من چیره شه در حالیکه گاهی این اتفاق می افته و شما باور نداری یا مثلا میگی من بمیرم فلان گناه رو نمیکنم اما شاید در اون موقعیت قرار نگرفتی و اگر بگیری اتفاق دیگه ای بیفته

    پیشنهاد میدم یه کمی بیشتر در مورد خودت فکر کن. سعی کن خودت رو بیش از این بشناسی مشکل خیلی از ما در ازدواج و رابطه با دیگران همینه که خودمون رو نشناختیم نه دیگران رو. مثلا فکر میکنیم ما از آدمهای منطقی خوشمون میاد در حالیکه اشتباه میکنیم و در درون ما کششی به سمت افرادی هست که خیلی هم منطقی نیستند یا ...

    امیدوارم ناراحت نشده باشی فرانک عزیزم
    عیبهای تو خیلی کمتر از منه. من تمام عیبهای تو رو با ضریبی خیلی بیشتر از تو دارم.

  14. 2 کاربر از پست مفید yasa تشکرکرده اند .

    yasa (دوشنبه 08 آبان 91)

  15. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: میخوام نقاط ضعف و قوت خودمو بشناسم، کمکم میکنید؟

    ممنون یاسا جان
    نه عزیزم ناراحت چرا بشم وقتی خودم میخوام کمکم کنید عیبهامو بشناسم.
    راستش همیشه فکر میکنم هر کسی رو راهنمایی کردم یا میکنم نه بر اساس ایده های شخصی بلکه بر اساس اعتقاداتم بوده که اعتقاداتم رو هم فکر کرده ام درسته یعنی چیزی بوده که از دین و مذهبم گرفته ام.البته همونطوری که دوستم بهم گفته بود ممکنه گاهی برداشتم از دین اشتباه بوده و مسئله ای رو درست متوجه نشده باشم و این باعث شده دیگران فکر کنن نظر شخصیم رو دارم تحمیل میکنم درحالیکه چنین قصدی ندارم.

    اینکه گفتم از احساسم به خاطر دینم میگذرم نه به این معنی که احساسی نشم به این معنی که خیلی جاها به خاطر اعتقاداتم و به خاطر رضای خدا از احساس و لذت و حتی مسائلی که به سودم بوده گذشته ام و پا رو دلم گذاشته ام وگرنه جلوی احساسمو که نمیتونم ادعا کنم میکتونم بگیرم.
    تو این مورد که دیگه هم خودم میدونم هم بقیه میگن به فرض اگه یه خورده آرایش میکردم و لباسی میپوشیدم که هم زیبا باشه هم گرون و هم اندامی ، خیلی توجه ها رو به سمت خودم جلب میکردم اما من اینکارا رو نمیکنم نه اینکه شلخته باشم نه اتفاقا مرتب و تمیز و در حد مجاز شیک هم هستم اما ...

    ممنون دوست عزیز- چشم سعی میکنم متعادل تر بشم

  16. 2 کاربر از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده اند .

    فرانک1389 (دوشنبه 08 آبان 91)

  17. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 96 [ 15:16]
    تاریخ عضویت
    1389-9-14
    نوشته ها
    429
    امتیاز
    9,392
    سطح
    65
    Points: 9,392, Level: 65
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 258
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,069

    تشکرشده 2,080 در 437 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: میخوام نقاط ضعف و قوت خودمو بشناسم، کمکم میکنید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرانک1389
    این باعث شده دیگران فکر کنن نظر شخصیم رو دارم تحمیل میکنم درحالیکه چنین قصدی ندارم.
    فرانک جان من ابدا نگفتم تو کسی رو بر اساس نظر شخصیت راهنمایی میکنی! اصلا
    اتفاقا گفتم بر اساس عقاید اما نه عقاید طرف بلکه اعتقادات خودت! میدونی منظورم چیه وقتی میخوای کسی رو توجیه کنی یا به کاری ایشون رو وادار کنی باید سعی کنی چیزی بگی که اون فرد باور داشته باشه وگرنه تاثیر حرفت موقتیه. البته شاید این زیاد به ازدواجت ربطی نداشته باشه شاید هم مربوط بشه.

    یه چیز دیگه اونم این که فکر کنم حرفم در مورد اینکه شناختت از خودت کمه رو بد گفتم .
    میدونی فرانک جان منظورم این بود که بعضی آدمها اون چیزی که باور دارن باید باشن اون چیزی نیست که هستند و این اشکال ایجاد میکنه وگرنه من ابدا نگفتم که شما خدای نکرده متعادل نیستی
    البته بهتره حرفای شخصیت شناسانه ی منو نادیده بگیری :D چون من اینکاره نیستم که الکی اظهار فضل و دانایی کنم فقط به عنوان یه دوست ممکنه یه چیزایی رو حدس بزنم که احتمال داره همشون غلط باشه

    بازم ببخشید گلم اگر ناراحتت کردم

  18. کاربر روبرو از پست مفید yasa تشکرکرده است .

    yasa (دوشنبه 08 آبان 91)

  19. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: میخوام نقاط ضعف و قوت خودمو بشناسم، کمکم میکنید؟

    عزیزم من اصلا ناراحت نشدم باور کن

    خب به فرض وقتی توی دین و مذهب ما یعنی بر اساس اعتقادات من کاری گناه محسوب میشه و من اینو میدونم اما طرف مقابل اینو قبول نداره و میگه "اینکار گناه نیست و چرا باید گناه باشه؟" یعنی براساس اعتقادات اون گناه نیست.تو چنین مواقعی من چطور میتونم طبق میل و اعتقادات اون توجیهش کنم در حالیکه هر کدام نظر خودمون رو داریم؟!
    مثلا بر اساس اعتقادات من و طبق دین ما خودارضایی گناهه اما حالا خیلیها میگن اصلا نه تنها گناه نیست بلکه یک راه خوب برای ارضای نیاز جنسیه.وقتی من با کسی تو این مورد اختلاف نظر دارم چطور میشه توجیهش کنم؟
    اون فکر میکنه من تعصبی هستم و خشکه مذهب منم فکر میکنم اون خیلی بازه و بی قید و حتی فکرهای بدتری هم در موردش میکنم فکر میکنم چون کسی که اینو راحت میپذیره لابد کارهای دیگه هم میکنه

    ای کاش بقیه هم چیزی بگن

  20. کاربر روبرو از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده است .

    فرانک1389 (چهارشنبه 10 آبان 91)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: جمعه 17 اردیبهشت 95, 22:06
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  4. تفاوت سنی 8 سال، آیا از یک نسلیم؟
    توسط jodiabot در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 05 فروردین 90, 23:53
  5. تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت !!!
    توسط erfan25 در انجمن عشق
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 16 آبان 88, 13:19

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.