به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آبان 91 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-7-18
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    319
    سطح
    6
    Points: 319, Level: 6
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من و خانواده و نداشتن خواستگار

    به نام او که عشق را برای من نیافرید!!

    سلام. اسم اینجا همدردیه، اگه لطف کنی و حرفای من رو هم بخونی و چیزی به ذهنت اومد برام بنویسی، خیلی ممنونت میشم.

    یه دختری هستم که چند روزه 21 سال رو تموم کردم و رفتم توی 22. اما تا حالا هیچ خواستگار جدی ای نداشتم. و این موضوع چند وقتیه که خیلی خیلی عذابم میده. دانشجوی سال آخرم توی بهترین دانشگاه تهران.ظاهر بدی ندارم. مثل همه دخترا، معمولی.

    از وقتی خیلی کوچیک بودم، نماز میخوندم. یه دختری هستم که سعی میکنم به همه تا اونجایی که از دستم برمیاد کمک کنم. همه میگن خیلی مهربونم.از خودم تعریف نمیکنم، اینا رو میگم که مشکلم رو بگم.

    مدتیه که فک میکنم چرا هیچ خواستگاری برام نمیاد و هر کاری میکنم نتیجه نمیده. تا اینکه به این نتیجه رسیدم شاید مشکل خانوادمه!

    من خاله و عمو ندارم. 3 تا عمه دارم و 2 دایی. ولی تا حالا اصلا حس نکردم که عمه و دایی دارم. از وقتی یادم میاد مادرم با عمه هام یا قهر بود یا اگه قهرم نبود باهاشون با کنایه حرف میزد. دایی هام هم همینطور. فامیل های دور تر هم که سالی یکبار هم نمیبینیمشون.

    مادرم تا حالا هزار بار با بیان های مختلف بهم گفته که من وقتی 18 سالم بود ازدواج کردم اما تو الان 22 شدی و هنوز... .

    نمیدونید چقد داغون میشم وقتی این حرفا رو بهم میزنه. خدا نگذره از همسایه هایی که به مادرم گفتن واسه دخترم تا حالا 2 تا خواستگار اومده و اون یکی میگه واسه دخترم 4 تا اومده.

    من تا تقریبا یک سال پیش خیلی به فکر ازدواج نبودم، اما حالا دیگه خسته شدم از این زندگی. دلم اونقدر گرفته که دوست دارم زمین دهن باز کنه و من برم توش، یا بمیرم. همین الان که مینویسم اشکام داره مثل ابر بهار میریزه.

    نمیدونم چرا انقد بدشانسم. چرا خدا کمکم نمیکنه، اون که میدونه همیشه و همه جا به یادش بودم. چادری نیستم اما حجابم بد نیست، فقط یه خورده از موهای جلوم معلومه، البته اونم ناخوداگاهه! منظورم اینه از قصد و به مدل خاصی بیرون نمیزارم.

    توی دانشگاه 90درصد به بالا دخترا ابروهاشون رو برداشتن، اما مادرم نمیزاره من یه خورده ابروهامو مرتب کنم. میگه وقتی ازدواج کردی. خواهرم پیش دانشگاهیه،میگه سال دیگه که رفتم دانشگاه ابروهامو برمیدارم، بد نیست؟

    دلم خیلی شکسته. دخترهایی توی فامیل های دورمون ازدواج کردن که زیر 20 سال هستن و 100 قلم آرایش میکنن.

    توی شهرستان ما که اصلیتمون اونجاست همه مردم دورو و دهن بینن، این بارها بهم ثابت شده. کسی میاد جلوت یه حرفی بزنه، پشت سرت 180 درجه برعکس حرف میزنه. مادرم این رو میدونه و هر چند وقت زنگ میزنه خونه آشناهای شهرستان و پشت عمه هام بدگویی میکنه. این باعث نمیشه آبروی من بره؟ همه فک کنن منم مثل مادرم هستم؟؟

    مشکل ازدواج فقط برای من نیست. برادم 26 سالشه. مهندس و کارمند با درآمد بالا، ماشین هم داره، وقتی ازدواج کنه از محل کارش بهش خونه هم میدن، خیلی هم پسر خوبیه، تا حالا با هیچ دختری نبوده، مثل من که تا حالا با هیچ پسری نبودم. من خودم که آرزوی همچین خواستگاری رو دارم، اما تا حالا خواستگاری 3 تا دختر رفته و جواب رد شنیده.

    نمیدونم شاید بگید من یا برادرم هنوز سن ازدواجمون نیست ولی همین مادرم از 3-4 سال پیش برادرم رو تحت فشار گذاشته برای ازدواج. به منم که گوشه و کنایه میزنه.

    2سال پیش یکی از فامیل های دورمون من رو برای پسر همسایشون معرفی کرد، اینطور که میگفت پسر خوبی بود. وقتی به مادرم گفت، شنیدم که مادرم به بابام گفت چه حقی داره این حرف رو بزنه؟ مگه ما بهش گفتیم برای دختر ما شوهر پیدا کنه!!!

    اون لحظه به خاطر این تفکر واقعا ازش متنفر شدم ولی خیل زود فراموش کردم.

    شما لطفا بهم بگید چیکار کنم؟ من فقط به فکر کنکور ارشد بهمن ماه بودم، از تابستون شروع کرده بودم و مطمئن بودم قبول میشم، اما الان چند روزیه درس نمیخونم، و اولویت برای من شده خواستار و ازدواج. هر کی که میخواد باشه.

    مرسی که وقتتو برام گذاشتی.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 آبان 99 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1390-12-28
    نوشته ها
    490
    امتیاز
    10,908
    سطح
    69
    Points: 10,908, Level: 69
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 342
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,477

    تشکرشده 1,571 در 419 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: من و خانواده و نداشتن خواستگار

    22 سالتونه و نگران نداشتن شوهر هستید!!؟

    مطمعنید توی تهران زندگی میکنید!!؟

    اگه 32 سالت هم بود نباید انقدر نگران میبودی!

    طی سال های آینده انقدر فرصت برای ازدواج برات پیدا میشه که خودت تعجب میکنی...!

    یه خورده به سر و وضع خودت برس.به بهونه مهمونی یا چیزی یه خورده ابروهاتون رو مرتب کنید تا تابوش توی خونه شکسته بشه...


  3. 5 کاربر از پست مفید mehrdad_m تشکرکرده اند .

    mehrdad_m (سه شنبه 18 مهر 91)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    569
    امتیاز
    8,026
    سطح
    60
    Points: 8,026, Level: 60
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5,009

    تشکرشده 4,547 در 875 پست

    Rep Power
    68
    Array

    RE: من و خانواده و نداشتن خواستگار

    سلام دوست عزیز

    برای نگرانی از خواستگار خیلی زوده شما

    تازه 22 سالتونه و در این جامعه سن ازدواج کمی بالا رفته

    پس جایی نگرانی نداره تازه اول راهی کمی بگذره انقدر خواستگار برات میاد

    میای پست میزنی (ازبین این همه خواستگارهام کدومشون رو انتخاب کنم)

  5. 9 کاربر از پست مفید پدربزرگ تشکرکرده اند .

    پدربزرگ (یکشنبه 23 مهر 91)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 فروردین 00 [ 04:41]
    تاریخ عضویت
    1391-1-18
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    9,296
    سطح
    64
    Points: 9,296, Level: 64
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 162 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و خانواده و نداشتن خواستگار

    عزییییییییییییییزم! 22 سال که چیزی نیست. البته خب باید حواست رو جمع کنی! سعی کن به مادرت خوبی کنی که هر جا نشست خوبیت رو بگه! تو مجالس حتما خیلی مرتب باش. تو کلاس های آموزشی شرکت کن. باشگاه ورزشی هم اگه تونستی برو! البته اینم بگما! من خودم چندروز پیش 25 رو تموم کردم و مثل تو مجردم. غصه نخور! سعی کن موقعیت خودت رو بهتر کنی دختر خوب!

  7. 4 کاربر از پست مفید marzieh411 تشکرکرده اند .

    marzieh411 (سه شنبه 18 مهر 91)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 بهمن 93 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-27
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    2,749
    سطح
    31
    Points: 2,749, Level: 31
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    968

    تشکرشده 980 در 243 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: من و خانواده و نداشتن خواستگار

    سلام دوست عزیز

    اول از همه بگم سنت برای نگرانی خیلی کمه!
    دوم اینکه سعی کن حتما ارشد قبول شی و در کنارش سر کار هم بری، اینجوری شانس انتخاب کردن و شدنت بیشتره، چون با افراد بیشتری در ارتباط میشی!
    از طرفی عزیزم چرا فکر میکنی ازدواج اولویت زندگیه و حالا که نیست پس همه ذهنت را درگیر کنی؟
    دیگه این دوره زمونه کمتر کسی راه می افته و خاستگار سنتی معرفی کنه، علاوه بر تغییر فرهنگ از ازدواج سنتی به مدرن، به خاطر طلاقهای این زمانه که طبق آمار همین امروز ایران در رتبه چهارم جهان هست، دیگه مردم میترسن تا افراد رو به هم معرفی کنن، چون آخر سر با شکست طرفین اونها مقصر شناخته میشن، طفلکی ها آش نخورده و دهن سوخته میشن،
    عزیزم سعی کن در ابتدا خودت به تنهایی خوشبخت شی، شاد باشی، وقتی از زندگیت لذت ببری، خیلی ها خنده را تو نگاهت میبینن و میخوان در این خنده و شادیت شریک باشن!
    عزیزم، مادر شما با نگاه خودشون نگرانیهاشونو منتقل میکنن، اما ایشون در دل شما نیستند و در لحظه ای از زندگی شما چه شادی و چه ناراحتی دخیل نخواهند بود، پس خدای نا کرده به خاطر ترسهای مادر تن به ازدواج برای خلاص و نجات از شرایط فعلی ندی که نتیجش چیزی جز پشیمانی نخواهد بود، اونقدر خودت را بساز و اونقدر شاد باش که بتونی فردی در خور شان و شخصیتت به سمت خودت جلب کنی!!
    مطمئن باش خداوند بهترین جفت را برای شما در نظر گرفته،
    من هم طبق نظر دوستمون پیشنهاد میکن کمی دستی به صورت بکشی و سعی کنی ساده اما نجیب و شیک لباس بپوشی، واقعا ظاهر انسانها در کشش متقابل مهم هست!!
    میتونی وارد دانشگاه برای ارشد که شدی تغییر را کمی در صورتت ایجاد کنی!
    برات آرزوی خوشبختی میکنم

  9. 6 کاربر از پست مفید elahe.a تشکرکرده اند .

    elahe.a (سه شنبه 18 مهر 91)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 بهمن 92 [ 16:02]
    تاریخ عضویت
    1391-5-18
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,667
    سطح
    23
    Points: 1,667, Level: 23
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    46

    تشکرشده 48 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و خانواده و نداشتن خواستگار

    من شما رو درک می کنم چون چنین خانواده ای که همه زیر 20سال ازدواج می کنند را دیدم
    شما میتوانید بیشتر از خانه خار ج شوید مثلا برای خرید. خرید خانه رابه عهده بگیرید

  11. کاربر روبرو از پست مفید sera تشکرکرده است .

    sera (چهارشنبه 19 مهر 91)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 مهر 92 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-5-08
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    1,177
    سطح
    18
    Points: 1,177, Level: 18
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    246

    تشکرشده 257 در 72 پست

    Rep Power
    22
    Array

    RE: من و خانواده و نداشتن خواستگار


    اولویت برای من شده خواستار و ازدواج. هر کی که میخواد باشه.

    این آفت زندگیته همین یه جمله میتونه زندگیتو به آتیش بکشه
    دیگه هیچوقت همچین فکری نکن
    الان که 22 سالته حتی اگه 62 سالت هم شد با هرکی شد ازدواج نکن
    اینو مطمئن باش مجردی حتی تو سن بالا خیلی بهتر از ازدواج نا موفقه
    خواستگار که پیدا میشه اگه خونسرد باشی و حرص ازدواج رو نخوری و از هر نظر بیشتر به خودت برسی مثلا ورزش تفریح گردش .........
    نمیگم شرایط سختی واسه خواستگارات بذار اما هیچوقت خودتو دست کم نگیر به کسی بله بگو که فکرمیکنی لیاقتتو داره واست آرزوی خوشبختی دارم

  13. 15 کاربر از پست مفید سینان تشکرکرده اند .

    سینان (چهارشنبه 26 مهر 91)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 آبان 91 [ 20:17]
    تاریخ عضویت
    1391-6-31
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    477
    سطح
    9
    Points: 477, Level: 9
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 158 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و خانواده و نداشتن خواستگار

    اخی عزیزم
    من فکر نمیکنم تو جامعه اصلا به شما به عنوان یه دختر دم بخت نگاه کنه کسی با این سنت که بخواد خواستگاری هم بیاد.
    ابروهاتو هم مرتب کن حتما

  15. 4 کاربر از پست مفید darya_aram تشکرکرده اند .

    darya_aram (یکشنبه 23 مهر 91)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 مهر 92 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-5-08
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    1,177
    سطح
    18
    Points: 1,177, Level: 18
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    246

    تشکرشده 257 در 72 پست

    Rep Power
    22
    Array

    RE: من و خانواده و نداشتن خواستگار

    مامان منم به شدت مخالف ابرو برداشتن بود ولی یه بار خودم دست به کار شدمو خدمت ابروهام رسیدم اولش خیلی کنتاک شد ولی بعد یه مدت تسلیم شد بعد مدتی خودش نظر میداد چه مدلی بردارم زیاد از عکس العملش نترس واسش عادی میشه تو این سن باید کیف دنیا رو بکنی بعدا ازدواج میکنی و حتی در بهترین حالت هم یه محدودیت هایی واست پیش میاد که حسرت روزای الانتو میخوری من هم چندین سال حرص ازدواج نکردنو خوردم غافل از اینکه اون روزا بهترین روزای جوونیم بود که استفاده نکردم الانم خوشبختم ولی مجردی یه چیز دیگه اس;););)

  17. 4 کاربر از پست مفید سینان تشکرکرده اند .

    سینان (چهارشنبه 19 مهر 91)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 06:44]
    تاریخ عضویت
    1391-4-22
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    1,849
    سطح
    25
    Points: 1,849, Level: 25
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 203 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و خانواده و نداشتن خواستگار

    سلاممممممم! عزییییزززممم!... این حرفا چیه میزنی خانوم گل؟! ... نگو این حرفا رو... یه سال دیگه میای اینا رو میخونی به خودت میخندی و خجالت میکشی... عزیزم یکی از دلایل اصلی اینکه الان این مساله برات بزرگ شده و به هیچ چیز دیگه ای نمیتونی فک کنی اینه که داری نزدیک به کنکور میشی و استرس و فشار و سختی درس خوندن و صبر کردن آدم رو به دنبال بهونه برای نخوندن میندازه... از سندروم یخچال تا پیدا کردن کارهای مختلف و افراد مختلف که کمک میخوان و جاهایی که آدم باید حتما بره و انگار اگه نره دیگران بدبخت میشن و... تا افسرده شدن و از کوه کاه ساختن و گریه کردن در مورد همه چیزهایی که به ذهنمون میاد و همچنین علاقه زیادی به خوابیدن!...
    اینا رو گفتم که بدونی ذهنت داره بازیت میده! گولشو نخور. بشین درستو بخون و آرامش و صبر داشته باش. برای آرامش هم به خدا توکل کن.
    بگو:لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.

  19. 5 کاربر از پست مفید رازقی تشکرکرده اند .

    رازقی (شنبه 11 آذر 91)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.