سلام
پست فرشته و سایر دوستان کامل و بی نقص هست ، اگر بخواهی توی تالار تاپیک و مقاله مفید و کاربردی هست
بنابراین پیشاپیش از حس منفی که با خوندن این پست ایجاد می شود و لحن کلامم عذرخواهی می کنم
نوشته اصلی توسط
arash1348
یک احساس طبیعی پدرانه است.
به چه کسی می خواهی ثابت کنی که پدر هستی؟
به دخترت؟
به همسر سابقت؟
به دیگران؟
به چه وسیله می خواهی ثابت کنی که پدر هستی؟ با حرف زدن؟ با خط و نشون کشیدن؟
حتما از قانون کلی خبر داری ، وقتی حکم رشد فرزند رو از دادگاه بگیرند خود فرزند انتخاب می کند که با پدر بماند و یا مادر ، برای دخترها این حکم رشد بین 7تا 9 سال صادر می شود ... انتخاب دخترت هم که معلوم هست .... ربطی هم به ازدواج و یا عدم ازدواج شما و یا همسر سابقت ندارد
=========
نمی تونم اجازه بدم دخترم زیر دست یه مرد دیگه بزرگ بشه.
=======
مثلا می خواهی چی کار کنی؟ هی خودت و خانوم سابقت رو بکشونی توی راهرو های دادگاه؟! مرتب دخترت را با یک تنش دیگه همراه کنی ؟ اینجوری یعنی حق پدری ات رو کامل ادا می کنی؟ یعنی عشق و علاقه و دوست داشتن تو نسبت به دخترت ، بیشتر از عشق و علاقه مادرش نسبت به او هست؟
یعنی تو بیش از مادرش براش بودی؟؟؟؟؟ فکر می کنی تامین نیاز مادی فرزند یعنی همه چیز؟!!!
وقتی دخترت بهت گفت: اون وقت ها که من و مامان توی برف و سرما با اتوبوس می اومدیم ، چرا به فکر سرویس نبودی؟ ،
عمق حرفش رو بگیر ، نمیگه اون موقع چرا آژانس نگرفتی ، میگه چرا به فکر نبودی؟! دقت کن خودش و مادرش رو با هم می بینه شما رو جدا
فکر می کنی سمپاتی مادرش هست؟
نخیر جناب ، مادرش همون زنی هست که دو سال پیش بچه را به زور می فرستاد پیش شما ، تا شما حق قانونی پدر بودنت را ، احساس طبیعی پدری ات ، را بروز دهی ... زهی خیال باطل
========
فکر میکنم قانون هم از من در این مورد حمایت کنه، اما نمیخوام دوباره راه دادگاه رو در پیش بگیریم، میخوام قضیه دوستانه همین جا حل بشه.
========
عمق خودخواهی رو ببین ، فقط خواست شما مهم هست ؟!
خواست شما درست ، قانونی ، طبیعی ، منطقی
اما مگه دیگران تضمین داده اند همیشه طبق خواست تو عمل کنند؟
گیریم که تمام قانون به نفع شما ، همه طرفدار شما ، اصلا همه حق ها با شما
یه لحظه فکر کن ، تو که ادعات میشه همسر سابقت رو دوست داری ، کی از اون حمایت میکنه .... یکی از همین تالار یه زمانی به من گفت لاف عشق نزن ، بدجوری خورد توی برجکم
حالا من بهت می گم اینقدر نگو همسرسابقت رو دوست داری ، عاشق دخترت هستی!!!
=======
من چطور باید شادش کنم؟
=========
با استفاده از احساس طبیعی شوهر بودن ، فکر کنم قانون هم از این احساس حمایت کنه
=======
بدون اینکه باهاش چونه بزنم دارم تو راهی قدم برمیدارم که خودش اصرار داره بره.
=======
طرز تفکرت رو نگاه کن ... الفاظی رو که بکار می بری نگاه کن ... چونه بزنم .. مگه دکان بقالی هست؟
مادامی که شما خودت را تنها "تامین کننده" نیازهای مادی می بینی ، انتظار نداشته باش همسرت و دخترت چیزی ماورای احساس خودت به خودت ، ببینند
جناب آرش، همسر سابقت ودختر چقدر بگویند که عوض شو .....
==========
بچه که نیست، اگر زندگیشو حتی ذره ایی بخواد، باید عکس العملی نشون بده،
=========
الفاظت رو نگاه کن ... انتظار داری ، همان بشود که شما می گویی ولاغیر ...
به نظرت یه عاشق اینجوری عمل میکنه؟
یعنی الان تو همسر سابقت را دوست داری به شرط آنکه او هم تو را دوست بدارد؟
البته زندگی شماست ، به من مربوط نمیشه و من نقشی در این زندگی ندارم .... یک بار هم اون اوایل تاپیک زدی که اینجا اسمش همدردی هست ، پس چرا نمی گذارید دردو دل کنیم و همدردی بگیریم .... فکر کنم به اندازه کافی همدردی گرفته ای .... با خودت رو راست باش ، ترس هایت را کنار بگذار ، دست از حمایت قانونی بردار و از خودت بپرس "واقعا همسرت رو دوست داری؟"
=====
پینویس
می دانم شکننده شده ای ، می دانم فشار زیادی را داری تحمل می کنی می دانم نیاز به قدرت بخشیدن از سوی همسرت را داری ، می دانم نیاز به بازیابی اقتدار مردانه ات را داری ... همه را می دانم ... اما تا همسر یک مرد نباشه ، هیچ چیز نمی تواند احساس قدرت و توانایی را در مرد به جوشش در بیاره .... زندگی دوم مثل بچه ناتنی می مونه .....
اون وقت ها که شوهر من به هیچ صراطی مستقیم نمی شد که بیاد و با هم مسالمت آمیز صحبت کنیم ، حتی از خر شیطون هم پیاده نمی شد که لااقل همدیگر رو یک بار ببینیم ، و گفته بود تنها دلیلی که زنم رو طلاق نمی دهم مهریه اش هست ،
و من هم تنها دلخوشی ام ، تنها شادمانی ام ، این بود که صرف اینکه هنوز اسمش در شناسنامه ام هست ، یعنی من زنش هستم ... نه مهریه ام رو اجرا گذاشتم و نه بخشیدم ...آخه مشاور به من گفته بود اگه مرد بخواهد زنش رو طلاق بده و مشکلش مهریه باشه ، شده پیرهن تنش رو می فروشه ولی مهریه رو میده تا زنش رو مطلقه کنه ، اون موقع بود که واقعا لمس کردم مردها وقتی بخواهند کاری رو انجام بدهند ، واقعا انجام می دهند ، و اگر نخواهد هم انجام نمی دهند....
.
علاقه مندی ها (Bookmarks)