به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 66
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 بهمن 91 [ 00:56]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 568 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: در راه مصالحه و سازش( جدایی از همسرم و دخترم 2)

    سلام
    مسئله اینجاست که چی کم داشتن رفتن سراغ یه رابطه جدید؟
    این فقط خطای ایشون نبوده. چرا رفتن؟چرا یه گوشه از قلبشون خالی بوده؟مگه نه اینکه باید شما پرش میکردید؟

    تو این دوسال حتما به این فکر کردین دیگه؟ نه؟؟؟

    وقتی دلشون هوای هندستون کرد.فقط اوضاع اروم بنظر میومد........به نظر میومد......نه اینکه بود.

    سوتفاهم نشه من از ایشون دفاع نمیکنم ویا کارشون رو تایید نمیکنم ولی بنظرم اگر خواهان اشتی هستید باید علاوه برچشم پوشی از گذشته سعیتون بر این باشه که اشتباهات قبل رو تکرار نکنید.هم شما هم ایشون.
    امیدوارم موفق باشید.

  2. 5 کاربر از پست مفید هیام تشکرکرده اند .

    هیام (سه شنبه 04 مهر 91)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array

    RE: در راه مصالحه و سازش( جدایی از همسرم و دخترم 2)

    چرا یه فرصت 6 ماهه یا یکساله به خودتون و همسرتون نمی دید؟
    برای طلاق گرفتن اون هم از نوع توافقی همیشه وقت هست!! چه آخر این هفته چه سال دیگه آخر همین هفتش!

    شما خواه نا خواه بعد از این جدایی به سمت ازدواج مجدد حرکت میکنید این ابهاماتی که در مورد همسرتون دارید در مورد یه زن جدید هم وجود داره با این تفاوت که خوبی های همسرتون واستون اثبات شده ولی خوبی های اون زن جدید نه !!

    آیا باز هم واسه ازدواج با یه خانم دیگه اینقدر بی میل هستید؟

    مطمئن باشید خانمتون نمیاد بهتون التماس کنه که خطاهاش رو ببخشید و دوباره باهاش زندگی کنید.(کاری که خودتون به هیچ وجه انجام ندادید) شما فقط برای اینکه یه حرف خانمتون رو اثبات کنید می خواهید جدا بشید (اینکه خودخواه نیستید) آسونترین کار ممکن. در حالیکه اینجا باید قاطعیت داشته باشید و خودخواه باشید.
    چرا اثبات نمی کنید که این زندگی اینقدر واستون ارزش داره که حاضرید بخاطرش بجنگید؟ چون می دونید راه سختی رو در پیش دارید ترجیح میدید واردش نشید؟؟!!

  4. 7 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    صبا_2009 (سه شنبه 04 مهر 91)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 تیر 92 [ 15:54]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    1,577
    سطح
    22
    Points: 1,577, Level: 22
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    478

    تشکرشده 487 در 116 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: در راه مصالحه و سازش( جدایی از همسرم و دخترم 2)

    [align=justify]سلام آقا آرش،

    بعد از تاپیک اولتون دیگه وضعیت زندگیتون رو دنبال نکردم، و از این تاپیک هم فقط پست های 1 و 18 رو خوندم. اما فکر می کنم تقریبا در جریان وقایع قرار گرفتم. از نظر من تصمیم درستی گرفتید. به شرط اینکه دقیقا به همین شکل پیش برید، یعنی در حالیکه آزاد می گذاریدش، محبتتون رو هم ابراز کنید.

    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348
    من کاملا براش روشن کردم که من اصلا جدایی رو نمیخوام، براش روشن کردم که طلاق برای من سخته، کاملا براش توضیح دادم که هیچ کس برای من اون نمیشه، واقعا هیچ کس برای من اون نمیشه.
    اونم خودش اینو میدونه، این حرفمو باور داره.

    اینجا باز هم نوشتید که خونه رو ترک کرد! انگار باز هم یادتون رفته که اون خونه رو ترک نکرد، شما گفتید که بره. بعدا گفتید که حالا برگرد! این غرور هر انسانی رو می شکنه، چه رسه به انسانی با ویژگی های همسر شما رو.

    رهاش کنید، اگه به میل خودش برگشت، هم به شما ثابت می شه که زن زندگیه، هم به خودش ثابت می شه که اولا به میل خودش برگشته و نه به میل شما! و دوما زندگی ای که خراب کرده رو باید "شخصا" درست کنه، و قدم نهایی رو خودش باید برداره.

    رها کنید و در عین حال محبت کنید و بی مهری های این دو سال (که البته شاید منکرش باشید!) و سال های قبل رو جبران کنید. بگذارید نگاه عاشقتون رو از دور ببینه و به میل خودش به سمتتون حرکت کنه. این فضا رو بدید که دوباره انتخابتون کنه، البته اگه دلش خواست...

    راستی یه نکته هم اینکه: روی دخترتون تا می تونید کار کنید، اون بیشتر از چیزیکه به نظر می رسه در همسرتون نفوذ داره...

    اما مواظب باشید که:

    از اون طرف بوم نیفتید. همسر شما خطای بزرگی مرتکب شده، و نیاز داره (تاکید می کنم: نیاز داره) که در مقابل این خطا برخورد قاطعی ببینه. قاطع بودن با بخشیدن و دیگه به روی کسی نیاوردن، منافات نداره.

    در واقع با این بخش از صحبتتون هم موافقم که:

    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348
    این خانم با تمام خصائص خوبش، غرور بیجا داره، لج بازی های عجیبی داره،

    من مردی نیستم که با تمام شرایطش بسازم
    همینطور هم باید باشه. یعنی در عین حالیکه محبتتون رو بهش منتقل می کنید، باید براش جا بیفته که پذیرش خطاهای احتمالی آینده ش رو ندارید!

    من مسیری که انتخاب کردید رو در کل درست می دونم، فقط امیدوارم همه چی همینطور باشه که الان دارید فکر می کنید و به ما انتقال می دید.
    چون قبلا هم در چند مورد مشخص شد واقعیت به اون شکلی نبوده که شما فکر می کنید و بیان می کنید. بنابراین خواهش می کنم با دقت بیشتری مسائل رو بررسی کنید. سعی کنید عمیق تر نگاه کنید و بیشتر در احساسات همسرتون نفوذ کنید.

    موفق باشید.[/align]

  6. کاربر روبرو از پست مفید آزرمیدخت تشکرکرده است .

    آزرمیدخت (شنبه 01 مهر 91)

  7. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 92 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1389-11-07
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    2,964
    سطح
    33
    Points: 2,964, Level: 33
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,263

    تشکرشده 1,270 در 233 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: در راه مصالحه و سازش( جدایی از همسرم و دخترم 2)

    من قبلا هم گفتم، هر چه قدر هم بد باشم نتیجه اش نباید این اتفاقات می بود.
    من عاشقانه زن و بچه ام رو دوست داشتم فقط شاید راه ابراز علاقه رو بلد نبودم، به هر حال همه آدمها هم خوبن هم بد، من هم یکی از این آدمها، نه شیطان بودم نه فرشته.
    الان باز با خانمم حرف زدم،
    حرفی زد که منو خیلی متاسف کرد، از خودم بیشتر بدم اومد، نکته ایی رو مطرح کرد که هیچ وقت بهش فکر نمیکردم، نقطه ضعفی داشتم که تا حالا نمیدونستم، شاید ریشه همه این مشکلات این بوده، من جور دیگه ایی فکر میکردم، اما ظاهرا قضیه طور دیگه ایی بوده، این هم از اون مواردی است که من باز در مورد خودم اشتباه کرده بودم، حقیقتش از خودم و از همه چیز های دیگه بدم اومده، احساس ضعف بزرگی میکنم، من اشتباه بزرگی کردم.

    امروز رفته بودم دادگاه در مورد روند اجرای طلاق توافقی پرسیدم، به خانمم اطلاع دادم و احتمال زیاد هفته دیگه میریم دادگاه.

    گفتم قرار بود قبل از طلاق بریم مسافرت، گفت نه بعد از طلاق میریم، گفتم بعد از طلاق رفتن نداره، گفت لابد انتظار داشتی با تو بیام تو یه اتاق، گفتم خب آره، اگر بعد از طلاق میخوای بری مسافرت که رفتن نداره.
    گفت نه من سر حرفم هستم مسافرت رو میریم اما بعد از طلاق.
    گفتم پس قبل از طلاق یه شب شام بریم بیرون، حرفی نزد.

    البته فکر میکنم اگر پافشاری کنم برای مسافرت قبل از طلاق قبول کنه.

    گفتم من اصلا طلاق رو نمیخوام، به خاطر تو دارم باهات راه میام، تو اگر یه روزنه نشون بدی که اون ته دلت یه احساسی هست که میخوای برگردی من با جونو دل میام دنبالت ولی تو هیچ روزنه ایی نشون نمی دی، گفت چون تو عوض نشدی و حوصله ندارم عمرم رو بذارم تا بهت بگم باید چطور آدمی باشی!

    بهش دوباره گفتم یکی از شرطام اینه که تو اگر ازدواج کنی دخترمون باید بیاد پیش من، گفت اگر تو ازدواج کنی چی؟ اگر تو حق داری ازدواج کنی منم حق دارم، بعد یهو انگار جوش اورد گفت تو همش فکرت ازدواجه، اصلا به من چه، تو حق داری تنها نباشی، ولی منم نمیذارم دخترم بیاد زیر دست یه زن دیگه

    هنوز واقعا نمیدونم از ته قلب طلاق میخواد یا نه، من برداشتم از حرفاش این بود که مصمم نیست، حرفش رو میزنه، اما نفرتی نسبت به من نداره، میگه از تو متنفرم، اما احساس میکنم دلش این نیست، چون هنوز نسبت به امکان ازدواج من حساسه،
    شاید هم به خاطر بچه، فکر میکنه اگر ازدواج کنم ، محبتم به بچه کم میشه،
    شاید مثل من میخواد ببینه تا کجا جلو میام، منم میخوام ببینم تا کجا جلو میاد، آیا واقعا به امضای سند طلاق میرسیم؟
    مسافرت رو دبه دراورد، چون اون دفعه صحبت این بود که قبل از طلاق بریم، اما الان گفت بعد از طلاق
    وقتی بهش گفتم تو به یکی گفتی من بچه ننم خیلی بهش برخورد، گفت روبرو کن کی این حرفو زده،
    اون دفعه که صحبت کردیم سعی داشت تهمت هایی رو که تو دادخواست هاش به من زده توجیه کنه،
    کلا بی اهمیت نیست نسبت به حرفایی که میزنم، سریع جبهه میگیره.

    امروز وقتی از دادگاه اومدم بهش اس ام اس زدم که من هنوز سر شرطم هستم، برای طلاق باید با هم دوست باشیم، گفت باز شرط گذاشتی؟تو عوض بشو نیستی.
    گفتم عوض شدن من دیگه چه تاثیری برای تو داره؟

    میخوام بگم هنوز میخواد ثابت کنه من عوض بشو نیستم، به نظرم این ها یعنی هنوز کاملا از من نبریده،
    اگر اینطور باشه، اصرارش برای طلاق چیه؟
    اون یه زنه، باید راهی باز کنه که منو منصرف کنه، اون اگر حتی یک ذره دلش با منه، باید طوری رفتار کنه که منو پشیمون کنه،
    لااقل طوری رفتار کنه که نشون بده من دارم میرم دنبال طلاق، سعی کنه من دچار عذاب وجدان بشم، اما طوری رفتار میکنه که انگار من وظیفه دارم به خاطر اون طلاقش بدم.
    اصلا نمیتونم رفتاراش رو درک کنم.




  8. 2 کاربر از پست مفید arash1348 تشکرکرده اند .

    arash1348 (سه شنبه 04 مهر 91)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 آبان 91 [ 07:53]
    تاریخ عضویت
    1390-9-27
    نوشته ها
    58
    امتیاز
    1,148
    سطح
    18
    Points: 1,148, Level: 18
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    124

    تشکرشده 126 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: در راه مصالحه و سازش( جدایی از همسرم و دخترم 2)

    راستش یه مرتبه براتون مطلبی نوشتم و دیگه نمی خواستم چیزی بگم
    ولی از حرفاتون چیزی به ذهنم ناخود آگاه رسید که نتونستم براتون ننویسم
    چون به دلایلی دقیقا احساس خانومتون رو برای لحظه ای درک کردم
    من فکر می کنم حرف خانومتون دقیقا همون چیزیه که می گه اون شما رو دوست داره فقط از یه سری مسائلی در رابطه با زندگی با شما خستس و تحملش براش ممکن نیست اون دلش می خواد راهی باشه که بتونه زندگیشو با شما ادامه بده اما می دونه دوباره شروع کردن به معنی شروع تموم اون مشکلاته و این عملا براش طاقت فرسا و غیر ممکنه
    این صرفا نظر من بود نمی دونم تا چه حد درسته
    امیدوارم زندگیتون اصلاح شه

  10. 4 کاربر از پست مفید لیلای ساروان تشکرکرده اند .

    لیلای ساروان (سه شنبه 04 مهر 91)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 تیر 92 [ 15:54]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    1,577
    سطح
    22
    Points: 1,577, Level: 22
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    478

    تشکرشده 487 در 116 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: در راه مصالحه و سازش( جدایی از همسرم و دخترم 2)

    [align=justify]
    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348
    بهش دوباره گفتم یکی از شرطام اینه که تو اگر ازدواج کنی دخترمون باید بیاد پیش من، گفت اگر تو ازدواج کنی چی؟ اگر تو حق داری ازدواج کنی منم حق دارم، بعد یهو انگار جوش اورد گفت تو همش فکرت ازدواجه، اصلا به من چه، تو حق داری تنها نباشی، ولی منم نمیذارم دخترم بیاد زیر دست یه زن دیگه

    دست از این قبیل قدرت نمایی ها بردارید!!

    چرا برای خوشبختی و ازدواجش جریمه تعیین می کنید؟! مگه قرار نیست قبل از جدایی با هم دوست باشید؟ شما اسم اینو می گذارید دوستی؟ ایشون اگه تا حالا هم از شما متنفر نباشن، با این حرفها متنفر می شن!

    براش آرزوی شادی و خوشبختی در کنار مردی بهتر از خودتون رو بکنید. و بگید که دخترتون حق انتخاب داره که جایی که شادتره، همونجا بمونه، چه در کنار من، چه شما و همسرت.

    آقا آرش، امروز که شما دارید تلاش می کنید دل همسرتون رو بدست بیارید، این برخوردتونه، در حالت عادی برخوردتون چه شکلیه؟!

    واقعا یک لحظه بشینید پیش خودتون فکر کنید آیا همسرتون در کنار شما روزهای زیبا و شادی رو خواهد گذروند؟

    شاید این جدایی فرصتی باشه برای خودشناسی...

    به جای این همه شرط گذاشتن! ازش بخواید بهتون کمک کنه خودتون رو بهتر بشناسید و به انسان بهتری تبدیل بشید. بعنوان یک نزدیکترین دوستتون ازش خواهش کنید این لطف رو در حقتون بکنه (اگه صداقت رو در نگاهتون ببینه، فکر نمی کنم رد کنه). به این شکل طلاق هم فعلا به تعویق میفته.

    البته قبلش لازمه ته دلتون بخواید تغییر کنید...


    قبل از تلاش برای بازگردوندنشون، تلاش کنید قدرت شاد کردنشون رو داشته باشید...
    [/align]

  12. 9 کاربر از پست مفید آزرمیدخت تشکرکرده اند .

    آزرمیدخت (سه شنبه 04 مهر 91)

  13. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 92 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1389-11-07
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    2,964
    سطح
    33
    Points: 2,964, Level: 33
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,263

    تشکرشده 1,270 در 233 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: در راه مصالحه و سازش( جدایی از همسرم و دخترم 2)

    موضوع تعیین جریمه نیست،

    یک احساس طبیعی پدرانه است.

    نمی تونم اجازه بدم دخترم زیر دست یه مرد دیگه بزرگ بشه.

    فکر میکنم قانون هم از من در این مورد حمایت کنه، اما نمیخوام دوباره راه دادگاه رو در پیش بگیریم، میخوام قضیه دوستانه همین جا حل بشه.

    من چطور باید شادش کنم؟

    بدون اینکه باهاش چونه بزنم دارم تو راهی قدم برمیدارم که خودش اصرار داره بره.

    بچه که نیست، اگر زندگیشو حتی ذره ایی بخواد، باید عکس العملی نشون بده،

  14. #28
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: در راه مصالحه و سازش( جدایی از همسرم و دخترم 2)


    پست قبلی بنده را دقیق خوندید ؟

    باز تأکید می کنم با همسرتون که هستی و حرف میزنی هیچ حرفی در باره دخترتون نزنید .

    پیامهای دریافتی همسرتان از کلام شما :

    وقتی شما به همسرتون می گید اگر ازدواج کردید ..... >>> همسرتان می شنوه یعنی تا اینجا را فکرکردم و تا بعد از جدایی را در نظر گرفته ام ، زودتر برو نمیخوامت. باور نکن که دوست ندارم طلاقت بدم ، از خدامه که بری ، فقط حق نداری دخترم رو پیش خودت نگه داری

    وقتی شما میگید بخاطر تو دارم باهات راه میام والا طلاق نمیخواهم .... >>> همسرتان هرگز باور نمیکنه بلکه پیام میل به طلاق و جدایی را از شما می گیره

    وقتی می گی ، شرطم اینه که فلان >>> همسرتان هرگز علاقه شما و اینکه فقط به خاطر او حاضر به طلاقی را باور نمی کنه

    و .......

    پیامهایی که او دوست دارد از شما بگیره :

    من نمیخواهم تو را از دست بدهم ، تو را دوست دارم و حاضر به طلاق نیستم ،تو اگر میخواهی خودت اقدام کن و برو دادخواست بده من علیرغم میلم موافقت می کنم . از من نخواه با طلاق توافقی کنار بیام چون این بر خلاف حرف دلم هست . وقتی تو منو نمیخواهی پس برو خودت اقدام کن من قول میدهم در مقابل دادخواست طلاق از طرف تو نه نیارم و حقوقت را هم بپردازم اما از من نخواه توافق کنم .تو را فقط به خاطر خودت میخواهم ، دوست دارم کنارم باشی چون خوبیهایت مایه آرامش هست.

    وقتی حرف بچه بیاد وسط دوست داره بشنوه ، بدون تو بچه بیشتر مایه دلتنگی من میشه با دیدنش یادت میافم ، مطمئنم که تو بهتر از من ازش نگهداری می کنی . و ... اصلاً وقتی با هم هستیم فقط میخوام حرف خودمون باشه حرف از دخترمون رو بذار کنار

    دوست نداره اصلاً حرف از اینکه اگر ازدواج کردی ، اگر ازدواج کردم بشنوه

    بهتره وقتی میگه عوض نشدی ، بگی درسته و حق با شماست ، برای اینکه عوض شدن کار آسانی نیست منم ادعا نکردم اما دوس دارم تغییر کنم و دارم تلاش می کنم ولی مطمئنم به کمک تو احتیاج دارم و دوست دارم باهم بریم جلو و آنچه نباید در زندگی با هم داشته باشیم را هردو ترک کنیم و کنار بزاریم ، نیازه ما به هم کمک کنیم ، وقتی تو نبودی بهم کمک کنی من چه جوری باید تغییر می کردم ، تازه الآن که حرف میزنی با بعضی اشتباهاتم مواجه شدم تا الآن اینا رو نمیدونستم .

    و ......

    آقا آرش پیامهای همسرت را درست دریافت کرده ای او دروناً مایل به طلاق نیست .
    او هم پیامهای شما را درست دریافت کرده چون شما دروناً مایل به طلاق هستی .


    لایه پنهان و احساسی وجود شما این را میخواهد اما لایه تکنیکی و رفتاری شما عکس اینرا بروز می دهد و این تعارض هست .
    ناخودآگاه بعضی رفتار و حرفهای شماپیام لایه پنهان واحساسی شما را می رساند و همسرت برای همین هم میگه تو اصلاً عوض نشدی . سئوالات آخر پست شما و نوع حرفهایی که به همسرت میزنی همین را نشان می دهد . پس بهتره با خود روبرو شوی و ببینی ، و اگر این است اول تلاش کن قلباً همسرت را بخواهی بی هیچ شرطی و بدون هیچگونه تردید و نگرانی ، آنوقت است که نوع حرفهات ، حالت چهره ات و رفتارت اینرا بروز خواهد داد .


    همسرت را از سر نیاز و وابستگی نخواه ، از اینکه فداکار تر از او دیگه پیدا نمیشه نخواه ، همسرت را فقط بخاطر وجود خودش ، بخاطر ارزشهای وجودیش که در زندگی شما میتونه مایه آرامش و تکامل هردو باشه بخواه و براش باش نخواه که برات باشه . همانجوری که هست درنظر بگیر و بخواه و به اینکه باید تغییر کرده باشه فکر نکن و .... آن آیاها؟ را وسط نیار ..... اگر واقعاً همسرت را میخواهی .

    از تجربه های بالهای صداقت بهره بگیر
    .

    .

  15. 18 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 28 آذر 91)

  16. #29
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: در راه مصالحه و سازش( جدایی از همسرم و دخترم 2)

    سلام

    پست فرشته و سایر دوستان کامل و بی نقص هست ، اگر بخواهی توی تالار تاپیک و مقاله مفید و کاربردی هست


    بنابراین پیشاپیش از حس منفی که با خوندن این پست ایجاد می شود و لحن کلامم عذرخواهی می کنم




    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348


    یک احساس طبیعی پدرانه است.

    به چه کسی می خواهی ثابت کنی که پدر هستی؟
    به دخترت؟
    به همسر سابقت؟
    به دیگران؟
    به چه وسیله می خواهی ثابت کنی که پدر هستی؟ با حرف زدن؟ با خط و نشون کشیدن؟

    حتما از قانون کلی خبر داری ، وقتی حکم رشد فرزند رو از دادگاه بگیرند خود فرزند انتخاب می کند که با پدر بماند و یا مادر ، برای دخترها این حکم رشد بین 7تا 9 سال صادر می شود ... انتخاب دخترت هم که معلوم هست .... ربطی هم به ازدواج و یا عدم ازدواج شما و یا همسر سابقت ندارد



    =========
    نمی تونم اجازه بدم دخترم زیر دست یه مرد دیگه بزرگ بشه.
    =======


    مثلا می خواهی چی کار کنی؟ هی خودت و خانوم سابقت رو بکشونی توی راهرو های دادگاه؟! مرتب دخترت را با یک تنش دیگه همراه کنی ؟ اینجوری یعنی حق پدری ات رو کامل ادا می کنی؟ یعنی عشق و علاقه و دوست داشتن تو نسبت به دخترت ، بیشتر از عشق و علاقه مادرش نسبت به او هست؟
    یعنی تو بیش از مادرش براش بودی؟؟؟؟؟ فکر می کنی تامین نیاز مادی فرزند یعنی همه چیز؟!!!

    وقتی دخترت بهت گفت: اون وقت ها که من و مامان توی برف و سرما با اتوبوس می اومدیم ، چرا به فکر سرویس نبودی؟ ،
    عمق حرفش رو بگیر ، نمیگه اون موقع چرا آژانس نگرفتی ، میگه چرا به فکر نبودی؟! دقت کن خودش و مادرش رو با هم می بینه شما رو جدا
    فکر می کنی سمپاتی مادرش هست؟
    نخیر جناب ، مادرش همون زنی هست که دو سال پیش بچه را به زور می فرستاد پیش شما ، تا شما حق قانونی پدر بودنت را ، احساس طبیعی پدری ات ، را بروز دهی ... زهی خیال باطل



    ========
    فکر میکنم قانون هم از من در این مورد حمایت کنه، اما نمیخوام دوباره راه دادگاه رو در پیش بگیریم، میخوام قضیه دوستانه همین جا حل بشه.
    ========

    عمق خودخواهی رو ببین ، فقط خواست شما مهم هست ؟!
    خواست شما درست ، قانونی ، طبیعی ، منطقی
    اما مگه دیگران تضمین داده اند همیشه طبق خواست تو عمل کنند؟


    گیریم که تمام قانون به نفع شما ، همه طرفدار شما ، اصلا همه حق ها با شما
    یه لحظه فکر کن ، تو که ادعات میشه همسر سابقت رو دوست داری ، کی از اون حمایت میکنه .... یکی از همین تالار یه زمانی به من گفت لاف عشق نزن ، بدجوری خورد توی برجکم
    حالا من بهت می گم اینقدر نگو همسرسابقت رو دوست داری ، عاشق دخترت هستی!!!



    =======
    من چطور باید شادش کنم؟
    =========

    با استفاده از احساس طبیعی شوهر بودن ، فکر کنم قانون هم از این احساس حمایت کنه

    =======
    بدون اینکه باهاش چونه بزنم دارم تو راهی قدم برمیدارم که خودش اصرار داره بره.
    =======




    طرز تفکرت رو نگاه کن ... الفاظی رو که بکار می بری نگاه کن ... چونه بزنم .. مگه دکان بقالی هست؟

    مادامی که شما خودت را تنها "تامین کننده" نیازهای مادی می بینی ، انتظار نداشته باش همسرت و دخترت چیزی ماورای احساس خودت به خودت ، ببینند

    جناب آرش، همسر سابقت ودختر چقدر بگویند که عوض شو .....


    ==========
    بچه که نیست، اگر زندگیشو حتی ذره ایی بخواد، باید عکس العملی نشون بده،
    =========


    الفاظت رو نگاه کن ... انتظار داری ، همان بشود که شما می گویی ولاغیر ...
    به نظرت یه عاشق اینجوری عمل میکنه؟
    یعنی الان تو همسر سابقت را دوست داری به شرط آنکه او هم تو را دوست بدارد؟





    البته زندگی شماست ، به من مربوط نمیشه و من نقشی در این زندگی ندارم .... یک بار هم اون اوایل تاپیک زدی که اینجا اسمش همدردی هست ، پس چرا نمی گذارید دردو دل کنیم و همدردی بگیریم .... فکر کنم به اندازه کافی همدردی گرفته ای .... با خودت رو راست باش ، ترس هایت را کنار بگذار ، دست از حمایت قانونی بردار و از خودت بپرس "واقعا همسرت رو دوست داری؟"

    =====
    پینویس
    می دانم شکننده شده ای ، می دانم فشار زیادی را داری تحمل می کنی می دانم نیاز به قدرت بخشیدن از سوی همسرت را داری ، می دانم نیاز به بازیابی اقتدار مردانه ات را داری ... همه را می دانم ... اما تا همسر یک مرد نباشه ، هیچ چیز نمی تواند احساس قدرت و توانایی را در مرد به جوشش در بیاره .... زندگی دوم مثل بچه ناتنی می مونه .....


    اون وقت ها که شوهر من به هیچ صراطی مستقیم نمی شد که بیاد و با هم مسالمت آمیز صحبت کنیم ، حتی از خر شیطون هم پیاده نمی شد که لااقل همدیگر رو یک بار ببینیم ، و گفته بود تنها دلیلی که زنم رو طلاق نمی دهم مهریه اش هست ،
    و من هم تنها دلخوشی ام ، تنها شادمانی ام ، این بود که صرف اینکه هنوز اسمش در شناسنامه ام هست ، یعنی من زنش هستم ... نه مهریه ام رو اجرا گذاشتم و نه بخشیدم ...آخه مشاور به من گفته بود اگه مرد بخواهد زنش رو طلاق بده و مشکلش مهریه باشه ، شده پیرهن تنش رو می فروشه ولی مهریه رو میده تا زنش رو مطلقه کنه ، اون موقع بود که واقعا لمس کردم مردها وقتی بخواهند کاری رو انجام بدهند ، واقعا انجام می دهند ، و اگر نخواهد هم انجام نمی دهند....



    .

  17. 10 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 04 مهر 91)

  18. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 تیر 92 [ 15:54]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    1,577
    سطح
    22
    Points: 1,577, Level: 22
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    478

    تشکرشده 487 در 116 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: در راه مصالحه و سازش( جدایی از همسرم و دخترم 2)

    [align=justify]
    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348
    نمی تونم اجازه بدم دخترم زیر دست یه مرد دیگه بزرگ بشه.
    دوست عزیز، حالا مرد دیگه کجا بود؟!!! دغدغه اصلی همسرتون تامین زندگی و آسایش دخترتونه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348
    گفت تو همش فکرت ازدواجه، اصلا به من چه، تو حق داری تنها نباشی، ولی منم نمیذارم دخترم بیاد زیر دست یه زن دیگه
    یه مادر از خیلی از حقوق طبیعی خودش بخاطر فرزندش می گذره... چون خودش رو "حق" فرزندش می دونه... همسر شما هم داره نشون می ده استثنا نیست!

    برعکس شما که دخترتون رو حق خودتون می دونید!

    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348
    موضوع تعیین جریمه نیست،

    یک احساس طبیعی پدرانه است.
    آقا آرش! این احساس طبیعی یک پدر نیست! این احساس یه مالکه... نگاه شما به همسر و فرزند و خونه و زندگیتون، نگاه یک مالک هست! به درون خودتون رجوع کنید، ببینید اشتباه می کنم؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348
    من چطور باید شادش کنم؟
    شما بیشتر از ده سال باهاشون زندگی کردید، طبیعتا شما بهتر از هرکسی باید جواب این سوال رو بدونید...

    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348
    بچه که نیست، اگر زندگیشو حتی ذره ایی بخواد، باید عکس العملی نشون بده،
    چرا نباید زندگیش رو بخواد؟ اون یه زنه که قراره تو این کشور با هیولای طلاق دست و پنجه نرم کنه!

    اما همسرتون در مقابل یک ترازو ایستاده، تو یک کفه ی این ترازو میل ایشون به زندگیش هست، و تو کفه دیگه شواهدی مبنی بر بی فایده بودن بازگشتش.


    شما کفه دوم رو سبک کنید، و ببینید چطور به سمت زندگیش پرواز می کنه...[/align]

  19. 7 کاربر از پست مفید آزرمیدخت تشکرکرده اند .

    آزرمیدخت (سه شنبه 04 مهر 91)


 
صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.