به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 10 از 15 نخستنخست 123456789101112131415 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 144
  1. #91
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    جتاب sci منم چند تا سوال داشتم خواهش ميكنم بهم جواب بديد چون واقعا برام مشكل ساز شده: رابطه ي من و همسرم پيش از اين اغلب جرات مندانه_پرخاشگرانه از سمت من و منفعلانه از سمت همسرم بود.(اعتراف ميكنم كه با گذشت زمان من بيشتر به وادي پرخاشگرانه فرو رفتم و ايشون هم بيشتر به وادي منفعلانه).اخيرا با بهود روابط و تلاش براي حفظ دوباره ي زندگيم و مراجعه به مشاوره هاي حضوري من اغلب (شايد بتونم بگم بيش از 90% تقاضاهمو،چون بيشترين مشكل ما هم در بيان اين تقاضاها بود ) از رفتار جرات مندانه استفاده ميكنم اما همسرم انگار راه گريزهايي رو ياد گرفته كه در واقع نقطه ي تحريك من و خودش هست و با استفاده از اونها خودش پرخاشگرانه رفتار ميكنه و منو هم اون قدر تحت فشار ميزاره كه تا يا در لاك انفعال فرو برم(كاري كه پيش از اين نميكردم ) يا پرخاشگر بشم (كه اصلا تجربه ي خوشي ازش ندارم و دلمم نميخواد تكرارش كنم). ناگفته نماند اغلب اين درخواستها در مورد دادن پول براي انجام كارهاي ضروريه كه نتيجه انفعال يا پرخاش من براي همسرم مفيده چون پولو نميده!(اينم بگم كه همسرم تحت فشار ماليه اما نه به اندازه ي سابق و من خيلي كمكش كردم تا به اين مرحله رسيديم و ميكنم و تا حد ممكن توقعاتمو پايين آوردم و ايشون به اين شيوه از درخواستهاي بر حق من كه ضروري هم هستن شونه خالي ميكنه ).

    مثال:چند دندان من مدتهاست كه خراب شده و نياز به معالجه داره.در تهران من پيش چند دكتر ويزيت كردم و هزينه ي تقريبيشو به اطلاع همسرم رسوندم.(هنوز هيچ درخواستي مطرح نكردم،اما پيش خودم هم به اين نتيجه ميرسم كه بهتره برم شهرستاني كه خانواده ام ساكن هستن و پيش دكتر آشنايي كه هم بسيار حرفه ايه و هم به خاطر نسبت فاميلي به من كلي تخفيف ميده كارمو انجام بدم) اولين واكنش همسرم هم همين حرفه.منم ميپذيرم چون ميخام حتي الامكان همراهيش كنم،(از نظر من اين يعني درك شرايط و تلاش براي يافتن راهي كه هر دو طرف راضي باشن)حتي قبول ميكنم كه مقدار معيني هم از اين پولو از پس انداز خودم بدم.همسرمم قبول ميكنه كه بقيه شو بده.(تا اين جا مشكلي نيست).

    در شهرستان ايشون مبلغي پول ميده(كه به همراه مبلغي كه خودم تقبل كردم حدود 3/4 هزينه ي درماني ميشه) و ميگه بقيه شو هم وقتي برگشتم برات ميريزم.(منم باز مشكلي نميبينم و ميپذيرم.چون اون قدر پول نقدر همراهش نيست.) چند جلسه از درمان من ميگذره اما همسرم اقدامي براي پرداخت بقيه پول به حسابم نميكنه.
    من به ايشون ياد آوري ميكنم و مبلغ دقيقي رو كه احتياج دارم كاملا جرات مندانه درخواست ميكنم ايشون هم باز ميپذيره اما مدام براي واريز اين پول اين دست و اون دست ميكنه وبا بهانه هايي از قبيل خسته بودم نتونستم برم عابر بانك،رمز كارتها رو عوض ميكردن عابر بانكها شلوغ بود، يادم رفت، كارتمو محل كارم جا گذاشتم چند روز وقت كشي ميكنه.(اگر سابق بود من فقط با يكي از اين بهانه ها به وادي پرخاشگرانه ميرفتم اما صبر ميكنم و درخواستمو هم چنان با ملايمت و البته تمامي نكاتي كه ياد گرفتم تكرار ميكنم.و اين واكنشها هم در واقع همون ترفندهاييه كه همسرم دست به گريبانشون ميشه! تا پولو نده.)

    تازمان ميرسه به پنج شنبه كه فرداش يك روز تعطيله و شنبه هم آخرين جلسه درماني من و آخرين فرصت.همسرم بعد از وقت اداري پنج شنبه تماس ميگيره و ميگه نتونستم مساعده بگيرم و اگر ميتوني از خانواده ات بگير .من باز هم با حفظ خونسردي از اين كه نتونسته مساعده بگيره همدلي و همدردي ميكنم و در ادامه ازش ميخام از پس اندازش بده.قبول ميكنه اما....اين جاست كه تمام معادلاتش انگار بهم ميخوره كمي بد قلقي و بدعنقي چاشني يه خسته ام الان دارم ميرم خونه ميكنه،منم باز با اين احساساتش همدلي ميكنم و خداحافظي.پنج شنبه ميگذره بدون هيچ اقدامي.چون قبلا گفته بايد بگردم يه عابر بانك مناسب!! پيدا كنم و هم چنين ذكر كرده كه خسته ام!! و مجموع اينها ميشه كه پنج شنبه تموم شه،(البته ميدونم من تا حدودي اين جا منفعلانه هم رفتار كردم و بايد به نحوي اصرار ميكردم كه همين روز پولو برام بريزه اما اعتراف ميكنم كه ترسيدم و گفتم اجازه بدم شايد واقعا خسته است و فردا با فراق بال و پس از اين همه تلاش من براي جلويگيري از تنش خودش با رغبت اين كار رو بكنه)

    جمعه ميرسه صبح جمعه زنگ ميزنه شاد و خندان حرف ميزنيم از برنامه اش ميپرسم با جزييات همه چيو برام تعريف ميكنه از رفتن به پارك با دوستاش تا ناهار و شام مهموني خونه ي مادرش و حتي ساعت برگشت كه ميشه حوالي 1-2 شب! بدون حتي ذكر اين كه پول درخواستي رو ميريزه(اينم احساس ميكنم يه تله ديگه است) منم بهش ياد آوري ميكنم كه فردا 8 صبح وقت دكتر دارم و ايشون هم با من ومن جواب ميده و در نهايت ميگه بايد بگردم عابر بانك مناسب پيدا كنم و الانم شار‍ژ گوشيم داره تموم ميشه و در پايان همه ي جملاتش دست ميزاره روي كليديترين چيزي كه ميدونه حساسيت منو بر مي انگيزه:تو چقدر پولكي هستي! (بماند كه اين حرف چقدر منو ناراحت ميكنه،چون با شرايطي كه گفتم و حتي حاضر شدم براي كاهش هزينه ها رنج سفر رو متحمل شم و حتي بخشي از هزينه رو هم خودم بدم و ايشون هم قبل اين موضوعو قبول كرده و عملا موافقت خودشو اعلام كرده.يه جورايي در درون خودم ميشكنم) و اين جاست كه بالاخره يا من در انفعال فرو ميرم و ميپذيرم كه از خانواده ام بگيرم(از ترس مشاجره) يا مشاجره ميكنم و يا به همين روال تا آخر شب ادامه ميدم در حاليكه تمام اعصابم از اين رفتار داره فرسايش پيدا ميكنه و بارها و بارها ته دلم به خودم لعنت فرستادم كه چرا اصلا قبول كردم بيام شهرستان و اصلا شايد براي سلامت روح و جسمم بهتر بود كه ازش نميخاستم پول بده و خودم به نحوي جورش ميكردم(كاري كه هميشه پيش از اين ميكردم و مسلما باب طبع همسرم هست) و خلاصه الان در اين حالم و هنوز هم معلوم نيست كه نتيجه چي ميشه!

    يك نكته ديگه هم كه لازم ميدونم بگم اينه كه با اين شيوه ي تعريف من فكر نكنيد كه من در تمام تماسها ازش درخواست پول كردم كه اين طور برخورد كرده بلكه اغلب تماسهاي ما بسيار خوب و مثبت بود با ذكر دلتنگي از هر دو طرف بوده و فقط در معدود تماسهايي اونم به شيوه اي كه خودم احساس ميكردم درسته و به قول معروف حالا وقتشه اين درخواست رو كردم

    ببخشيد كه اين قدر طولاني نوشتم اما واقعا دلم ميخاد خطاهاي رفتاري خودمو بدونم و اين كه واقعا چه روش جرات مندانه ي ديگري وجود داشت و من بايد چه تكنيكهايي رو ياد ميگرفتم و در نهايت اين كه چطور از دست اين تله هاي رواني همسرم فرار كنم بدون اين كه فشاري به اعصابم بياد و اين طور هم معلق نباشم؟
    متشكرم

  2. 6 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (شنبه 02 اردیبهشت 91)

  3. #92
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    همسرم به خانه می اید و من به همسرم می گویم پدرم گفتند اگر زحمتتان نیست این وسیله را برای من تهیه کنید.


    آقاي sci با توجه به مطالبي كه فرمودين در اين مورد به چه نحو بايد از جملات " من " استفاده كرد ؟



  4. 7 کاربر از پست مفید saboktakin تشکرکرده اند .

    saboktakin (شنبه 02 اردیبهشت 91)

  5. #93
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
    [color=#0000CD]
    البته فکر می کنم پیدا کردن گره های ذهنی همسرم که ممکنه موقعیت های بد رو بوجود بیاره کمی کار وقت گیری برای من است. آیا شما راهکاری برای پیدا کردن اونها دارید؟
    ممنون می شوم اگر به این دو سوال من هم جواب بدهید.
    بله تا حدي درست متوجه شديد،‌ من به اين كار نمي گم پيدا كردن گره هاي ذهني!!! بهش مي گم شناسايي عواطف همسر! قبلا هم جايي توضيح دادم... دوباره مي نويسم:
    اين راهكارها احتياج به توجه،‌ تمرين و دقت داره! اما هر كدوم اين كارهاي ساده، مي توانند معجزات عاشقانه اي رو در زندگي شما رقم بزنند...
    يه كاغذ برداريد و هر احساس و عواطفي كه از همسرتون دريافت مي كنيد بنويسيد
    يك طرف كاغذ احساسات و عواطف منفي و يك طرف كاغذ احساسات و عواطف مثبت
    هر طرف سه ستون لازمه، ستون اول احساسات، ستون دوم تفكر، ستون سوم موقعيت
    اصلي كه اين سه ستون رو به هم پيوند مي زنه اينه كه هر احساس و عاطفه اي، نتيجه يك تفكره، و هر تفكري، تفسير يك موقعيت!
    مثلا مي بينيد كه شوهرتون ناراحته! خب ناراحتي يك احساسه! شما نمي تونيد كنترلش كنيد... مي تونيد باهاش همدلي كنيد! اما چي كار كنيد كه ناراحت ديگه نشه!!
    پس در ستون اول مي نويسيد : ناراحتي
    ستون دوم( فكر كنيد ببينيد اين ناراحتي نتيجه چه فكري بوده): فكر كرده كه من بهش اهميت ندادم... و احساس بد ناديده گرفته شدن داشته!
    ستون سوم ( فكر كنيد كه اين فكر حاصل و تفسير چه موقعيتي بوده؟ ) : چون بدون در نظر گرفتنش به پدرم جوابي داده بودم كه به او مربوط بود نه به من!
    همين در مورد احساس خوشحالي هم مصداق داره
    و كلا هر نوع احساس مثبت و منفي
    حالا در مثال بالا اگر بخواهيد كه شوهرتون ديگه ناراحت نشه! مي تونيد موقعيت رو كنترل كنيد! نمي تونيد؟؟؟
    ساده است.. شروع كنيد! حوصله،‌صبر،‌ وقت،‌پشتكار...
    سوالي بود بپرسيد

    پاسخ به "يك زن اميدوار" پست 91:
    ببينيد، شما منفعلانه برخورد كرديد! و البته شوهر شما هم اشكالات رفتاري دارند...
    اينكه شما بارها، سكوت كرديد، صبر كرديد و اجتناب كرديد، علامتهاي روشن انفعال شما بوده و البته اين به آن معني نيست كه بايد فرياد مي زديد و پرخاش مي كرديد!
    درخواست جرات مندانه شما، ابتدا بايد با اعتبار سازي آغاز بشه همراه با مثال،‌ مثل اينكه بگيد : من از اينكه ار حمايتهاي تو برخوردارم واقعا احساس خوبي دارم.. اون روز رو يادت مي آد ( مثالي سريع مي زنيد)،‌ بهت افتخار مي كنم، (درخواستتون رو صريحا عنوان مي كنيد) خيلي خوشحال مي شم اگر مبلغي كه قرار بود واريز كني رو قبل از روز سه شنبه به حساب من بريزي ( گاهي لازمه عواقب عدم رعايت اون رو هم بگيد) اگر واريز نكني من منبعي براي تامين اين پول ندارم و اون موقع در وضعيت بسيار بدي قرار مي گيرم.
    شما در اينصورت از جملات " من " استفاده كرده ايد و ديالوگهاي شما موثر تر خواهد بود. معمولا در مقابله با چنين رفتارهايي فرد مقابل در صورتيكه پرخشاگر باشد، يا منفعل رفتارهاي متفاوتي خواهد داشت و شايد با كلماتي مثل " تو خيلي پولكي هستي!" قصد هل دادن شما رو به موضع انفعال يا پرخاش داشته باشد، اين نوع رفتارها رو بشناسيد و به موضع انفعال يا پرخاشگري وارد نشويد... دوباره درخواستتون رو مطرح كنيد! كمي طول مي كشه تا ايشون هم عادت كنه...

    پاسخ به اقليما پست‌ 92:
    اين درخواست كاملا امري مطرح شده و به هيچ وجه قابل قبول نيست و ذاتا اشتباه است... درست ترين حالت به نظر من اينه كه ايشون مي گفتند:
    پدرم تماس گرفتند و مي خواستند با شما صحبت كنند و گويا وسيله اي مي خواستند، مي شه لطفا، با ايشون تماس بگيريد؟

    اما چون بحث درخواست جرات مندانه مطرح است كمي بيشتر بنويسم بد نيست! توجه داشته باشيد مهم نيست مرد باشيد يا زن باشيد... مهم اينه كه درخواستي از همسرتون داريد!
    قبلا شيوه صيحيح و صريح درخواست رو گفتم... اما هميشه در مورد درخواست دقت كنيد:
    - عواطف همسرتون رو شناسايي كرده ايد! بايد اين كار رو انجام بديد! پس در هنگام درخواست به هيچ وجه،‌ به هيچ وجه،‌ احساسات منفي ايشون رو تحريك نكنيد!
    كاري نكنيد و چيزي نگوييد كه همسر شما احساس كنه شما موضع گيري منفي مي كنيد و لجبازي مي كنيد! مثلا فكر كنيد كه دوست داريد در منزل بمانيد و به منزل مادر پدر همسرتون نرويد و نهار رو در منزل ميل كنيد! به جاي اينكه بگيد : " من خونه مادر پدرت نمي ام! " مي تونيد بگيد: " اگر نهار رو خونه خودمون بخوريم احساس بهتري دارم"

    - درخواستتون رو صريح بيان كنيد... از شك د و دو دلي اجتناب كنيد.. پس اول تمرين كنيد و جوانب درخواستتون رو بررسي كنيد!

    - زمان درخواست حياتي ترين قسمت درخواست شماست،‌ ببينيد شما هميشه نمي تونيد درخواست كنيد! مثلا در مثالي كه در بالا زده شد،‌ وقتي همسرم به منزل آمد!!! اصلا زمان مناسبي نيست!!!! بسياري از افراد،‌ به محض اينكه فكري به ذهنشان خطور مي كند، بدون درنگ، بر زبان جاري مي كنند و درخواستشون رو مطرح مي كنند! اين اصلا خوب نيست!

    - كجا درخواستتون رو مطرح كنيد؟ گاهي مطرح كردن درخواست بطور خصوصي صحيح است، گاهي هنگامي كه همسرتون شما رو آغوش كشيده بهترين مكان است، گاهي در جمع درخواست كردن بهتر است،‌ گاهي صبح هنگام صبحانه،‌ گاهي هنگام خواب در اتاق خواب! هميشه يك موقعيت خوب براي تقاضا وجود دارد كه احتمال رد شدن آن حداقل خواهد بود

    - التماس نكنيد!!!! هميشه التماس احساس بسيار احساس بدي رو به طرف مقابل منتقل مي كند! وقتي با ناله درخواستتون رو مطرح مي كنيد جواب "نه" رو گارانتي كرده ايد!

    - زياد توضيح ندهيد.. كش دار صحبت نكنيد و طفره نرويد! به جاي اينكه هي مثال بزنيد و توضيح بديد... كه مبادا ناراحت بشه، درخواستتون رو صريح مطرح كنيد!

    - جواب مثبت رو كش ندهيد! وقتي تمام تمهيدات رو بكار گرفتيد تا جواب مثبت بگيريد... از جواب مثبت ذوق بيش از حد نكنيد و گير ندهيد... از كلماتي مثل :‌پس منظورت اينه كه اشكالي نداره؟ برم؟؟ اشكالي نداره؟ برم ناراحت نمي شي؟ بخورم قصه نمي خوري؟؟؟ جواب مثبت يعني تمام شدن درخواست شما! تشكر كنيد و به كارتون برسيد!!!

  6. 13 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    *پرستو* (شنبه 30 شهریور 92), barani (چهارشنبه 07 فروردین 92), sci (سه شنبه 05 اردیبهشت 91)

  7. #94
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    جناب sci بسيار ممنون از پاسخ خوبتون.البته رفتار من در دفعات اول بسيار جرات مندانه تر بود(همدردي+اعتبارسازي و سرانجام درخواست) اما كثرت شونه خالي كردن ايشون متاسفانه اين قدر زياد شد كه منو خسته كرد.البته از نتيجه خوب اين صبر و تلاش بگم كه سرانجام جمعه پس از شنيدن اون جمله كذايي و اين كه من پرخاش نكردم و تا شب دو بار ديگه جرات مندانه براش درخواستمو تكرار كردم نتيجه اين شد كه آخر شب پولو ريخت.
    و آخرين سوال:به نظرتون چقدر طول ميكشه كه همسرم براي هم چين درخواستهايي كه پيش از اون خودش هم اعلام موافقت كرده منو بازي نده و راحت تر برخورد كنه؟و به نظرتون علت اصلي اين رفتارهاي همسرم چيه؟كمبود اعتماد به نفس ؟ يا مسئوليت پذيري زياد من؟

  8. 2 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (شنبه 02 اردیبهشت 91)

  9. #95
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    سلام آقای sci. ببخشید اگه اذیتتون میکنم اما مثل همیشه به راهنماییتون نیاز دارم

    بعد از اینکه چند وقت به این موضوع فکر کردم که چه زمانی و چه مکانی مناسب حرف زدن با شوهرم هست،
    حسابی حرفهامو سنجیدم و سعی کردم اول اعتبارسازی کرده باشم،لباس مناسب داشته باشم، به چشمهای طرف مقابل نگاه کنم و تمام اصولی رو که شما گفته بودید رو یکی یکی تیک زدم،با شوهرم شروع به حرف زدن کردم،
    از رفتارهای خوبش داشتم تعریف میکردم که زیر لب گفت:خدا رحم کنه ،وقتی داره مهربون حرف میزنه و ازم تعریف میکنه یعنی میخواد ازم ایراد بگیره،نشنیده گرفتم و صحبتموادامه دادم ایشونم با سرشون تائیدم میکردن،اما واسه اینکه پیش بینیش اشتباه ار آب دربیاد انتقادمو نکردم و به بعد موکول کردم و نتیجه این شد که شوهرم داشت شاخ درمیورد که من بدون انتقاد ازش تعریف کردم و مونده بود هدفم چی بوده؟

    باز بعد از چند وقت همین کارها تکرار شد اما این بار انتقادمو بین هزار تا تعریف گفتم. اما بازم سرم داد زد که برو بابا بینیم، نخیییییر رفتار من کاملا درسته تو داری اشتباه میکنی ،اصلا خوشت میاد ازم ایراد بگیری،این دفه دیگه باهاشون بد برخورد میکنم تا حداقل حرفای تو دروغ نباشه.!!!

    موضوع این بود که یکی از همکاران خانوم من با شوهرشون اومدن خونه ما و یه هدیه گرون قیمت هم آورده بودن،اما شوهرم تابلو بود که داشت از ناراحتی میمرد،تنها حرفی که زد سلام،من نظری در این مورد ندارم،من آدم شوخی نیستم کاملا جدی هستم،نمیدونم،نمیدونم،چیزی برای گفتن ندارم،به سلامت خدانگهدار!!!!!!!!!!!!
    فقط همین، شوهر همکارم حیوونی خیلی سعی کرد باهاش صمیمی بشه،سر صحبتو باز کنه اما نتونست یخ ایشونو بشکنه.همیشه همین طوریه با کمتر کسی صمیمی میشه و من بارها به خاطر این رفتار ایشون سرکوفت خوردم.از این رفتارش بیش از حد خستم و نتونستم کاری کنم.از اون روز به بعد رفتار همکار من هم با من خیلی سرد و بی روح شده.


    وقتی هم داشتم از هدیشون تشکر میکردم،شوهرم حواسشو به شبکه های تلویزیون پرت کرده بود و هیچی نگفت.
    خدا میدونه چقدر تحمل کردم و منتظر موندم تا موقعیت مناسب پیش بیاد اما بازم نتونستم!



  10. 2 کاربر از پست مفید آفتاب همدرد تشکرکرده اند .

    آفتاب همدرد (یکشنبه 03 اردیبهشت 91)

  11. #96
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    ببخشید که باز وقت گرانبهای شما را می گیرم. امیدوارم بتونم شاگرد خوبی باشم. با کمک راهکاری که دادید من تقریبا متوجه شدم چطور باید عواطف همسرم رو تشخیص بدم. احساس می کنم بعضی اوقات موقعیت ها (که البته زیاد هم هست) در کنترل من نیست و غیر قابل پیش بینی است. در این موادر چه باید کرد تا به سوی انفعال نرفت.

    من مثالی که برام خیلی اتفاق افتاده می گم:

    احساسات: ناراحتی و بد برخورد کردن همسرم با دوستانم در خانه خودمان
    تفکر: توجه بیشتر من به دوستانم نسبت به همسرم و احساس نادیده گرفته شدن
    موقعیت: وقتی دوستم به عنوان مهمان در خانه من است من قبل از اینکه به همسرم تعارف به نشستن کنم به دوستم تعارف کردم. یا بر سر سفره اول به دوستم غذا تعارف کردم بعد همسرم.

    خوب به نظر شما من چطور باید این موقعیت یا تفکر یا احساس رو تغییر بدم؟
    خوب این بی توجهی و برخورد بد همسرم باعث شد که دوستانم دیگه به خانه من رفت و امد نکنند. من هم نمی توانم در خارج از منزل انها را ببینم چون فرزندم اجازه این کار را به من نمی دهد. خوب من البته در مهمانی توجه خیلی زیادی به همسرم هم می کنم مثل مرد خانه که خیلی احترام دارد و همسرم نیز این را قبول دارد. اما باز این رفتار را با دوستان جدیدم تکرار می کند و من در اخر تصمیم می گیرم که با دوستانم رفت و امد نکنم.

    سوال دیگری نیز داشتم که بعد مطرح می کنم.

  12. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (دوشنبه 04 اردیبهشت 91)

  13. #97
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    sci

    من این کارگاهو خیلی خوندم و خیلی سعی کردم تمریناتشو انجا بدم
    اما بازم انگار نمیدونم فرق منفعل بودن و جراتمند بودن
    و جرات مند بودن و پرخاشگر بودن چیه

    میتونی یه خلاصه کوتاه و مفید ازش بگی؟

  14. #98
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    جوانه حتما اینجا رو دیدی جواب سوالات کامل نوشته و توضیح داده

    http://www.hamdardi.net/thread-18343-page-2.html

  15. 2 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    گلنوش67 (سه شنبه 05 اردیبهشت 91)

  16. #99
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    آره خوندمش اما احساس میکنم خیلی پراکنده است
    گاهی چیزهایی که من جراتمندانه میدونم از نظر بعضی ها پرخاشگرانه است


  17. 2 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    جوانه؟؟؟ (دوشنبه 04 اردیبهشت 91)

  18. #100
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    پاسخ خانم جوانه : پست 97 و 99
    سلام،
    رفتار جرات مندانه يك سبك رفتاري است و به معناي توانايي بيان افكار، احساسات،‌ و عقايد به صورت مستقيم،‌ صريح و صادقانه است به نحوي كه به حقوق فردي ديگران احترام گذاشته و به حقوق خود و ديگران صدمه اي نزنيم

    اما پرخشاگري، دفاع از حقوق، افكار، احساسات و عقايد بصورت مستقيم يا غير مستقيم،‌ بطور محترمانه يا غير محترمانه،‌ بدون در نظر گرفتن حقوق فرد مقابل
    طبق تعريف فوق الزاما رفتار مودبانه، جرات مندانه نيست! گاهي ما فكر مي كنيم جرات مند هستيم در حاليكه در مواضع پرخاشگري محض قرار داريم و اون زماني است كه حقوق طرف مقابل رو اصلا در نظر نمي گيريم!
    مهرات رفتار جرات مندانه به ديگران هيچ ارتباطي ندارد و نمي توانيم بگوييم چون محيط اماده نيست من از اين مهارت صرف نظر مي كنم! اين مهارت كاملا شخصي است و موجب تقويت اعتماد به نفس،‌ عزت نفس،‌ رفع وابستگي هاي كاذب، كنترل خشم و در نهايت ارتباطي رضايت بخش با افراد خواهد بود بطوريكه افراديكه جرات مند رفتار مي كنند هميشه مورد توجه، احترام و جذاب هستند!
    ________________

    پاسخ خانم دلجو
    شما نوشته ايد:
    من مثالی که برام خیلی اتفاق افتاده می گم:
    احساسات: ناراحتی و بد برخورد کردن همسرم با دوستانم در خانه خودمان
    تفکر: توجه بیشتر من به دوستانم نسبت به همسرم و احساس نادیده گرفته شدن
    موقعیت: وقتی دوستم به عنوان مهمان در خانه من است من قبل از اینکه به همسرم تعارف به نشستن کنم به دوستم تعارف کردم. یا بر سر سفره اول به دوستم غذا تعارف کردم بعد همسرم.
    خوب به نظر شما من چطور باید این موقعیت یا تفکر یا احساس رو تغییر بدم؟

    خب خيلي عاليه! شما خوب پيش مي رويد.. تمام احساسات رو به همين صورت شناسايي كنيد و موقعيت رو بررسي كنيد! اين پيشرفت بسيار خوبيست! اما دو نكته:
    1. حتما احساسات خوب ايشون رو هم شناسايي كنيد! مثلا زمانيكه در مهماني يا گردهمايي ايشون خوشحال هستند! شما با ايجاد موقعيتهايي كه ايشون خوشحال هستند مي توانيد وضعيت بد و حال بد رو به وضعيت خوب و حال خوب تغيير بديد!
    2. شناسايي موقعيت پايان كار نيست! كنترل و جلوگيري از موقعيت مي تونه به شما در كنترل عواطف و احساسات همسرتون كمك كنه! مثلا در مثال فوق شما احساسات همسرتون رو شناسايي كرديد/ افكارش رو بررسي كرديد و موقعيت رو هم پيدا كرديد... پس با اهميت دادن به ايشون، بصورت كاملا واقعي ضمن احترام به دوستتون مي تونيد اين كار رو انجام بديد.. مثلا :
    خطاب به دوستتون: همسر من ( اسمش رو مي تونيد بگيد) بسيار اين غذا رو دوست داره اميدوارم شما هم خوشتون بياد! / يا : خطاب به همسرتون: شما بفرمائيد بالاي ميز/ يا: به چشمان ايشون نگاه كنيد و به ايشون و دوستتون تعارف كنيد كه شروع كنند به ميل كردن غذا/ اين رفتارها به مراتب بهتر از زمانيست كه شما دوستتون رو تعارف مي كنيد فقط/ ظرفش رو بر مي داريد و غذا رو براش سرو مي كنيد.

    ----------------------
    خانم آفتاب همدرد / پست 95
    شما نوشتيد:
    از بعد از چند وقت همین کارها تکرار شد اما این بار انتقادمو بین هزار تا تعریف گفتم.
    اوه! اينجا و خيلي جاها اشتباه كرديد! براي همين جواب نداده!
    ببينيد تعاريفي كه اول از همسرتون مي كنيد نبايد ايشون رو كلافه كنه و مصنوعي به نظر برسه... خيلي سريع و صحيح بايد باشه... حتي اگر به نكات كوچك اشاره مي كنه!
    به عنوان مثال: يادته اون روز رفتيم تو مغازه اي كه خريد كنيم! وقتي كمكم كردي كه پالتوم رو بپوشم خيلي احساس خوبي داشتم... فكر كردم چقدر همراه خوبي دارم... (ببينيد تماما از جملات "من " استفاده شده! ) طولاني نيست... واقعي است! كلي نيست! دقت كنيد كه گفتن جملاتي مثل : تو خوبي! تو مهربوني! تو ... استفاده از جملات "تو" هست و موثر نيست و گاهي با تملق اشتباه مي شه و اين همون زمانيست كه همسر شما مي گه: "خدا رحم کنه ،وقتی داره مهربون حرف میزنه و ازم تعریف میکنه یعنی میخواد ازم ایراد بگیره" اين جمله يعني شما مسير رو اشتباه رفته ايد!
    اما اشتباهي كه در جمله صورتي بالاست: انتقاد رو قرار نيست بين تعاريف،‌ كادو پيچ كنيم و بگيم... انتقاد، انتقاده و بسيار خوب نيست! درخواست و انتفاد بايد صريح،‌ صحيح و محترمانه و جرات مندانه بيان بشه... يعني بصورت واضحي طرف مقابل شما در كوتاه ترين جملات، بفهمه كه شما چي مي خواهيد بگيد و هدفتون چيست! خيلي واضح! خيلي واضح!
    ---------------------------
    خانم يك زن اميدوار / پست 94
    ببينيد تغييرات در افراد مختلف متفاوته و معمولا تدريجي اتفاق مي افته... بايد صبر و حوصله داشته باشيد
    ايشون رو به تنهايي به مشاوري امين معرفي كنيد/ اين روزها هر كسي بايد يك مشاور روانشناسي داشته باشد و داشتن مشاور روانشناسي به معني داشتن مشكل نيست... مثل مشاور حقوقي/ مشاور روانشناسي الزامي براي زندگي است..
    اما در پست شما نكته اي بود: دقت كنيد كه در گام اول انتقاد جرات مندانه و يا درخواست جرات مندانه،‌ شما در گام اول، همانطور كه در بالا گفتم عمل مي كنيد... يعني بيان نكات مثبت طرف مقابل با جملات "من" / اينجا همدلي و همدردي جايگاهي ندارد... وقتي همدلي مي كنيم: راهكار نمي دهيم/ انتقاد نمي كنيم/ درخواست نمي كنيم... فقط همدلي مي كنيم! و توجه داشته باشيد كه در بسياري موارد اصلا نمي توانيم با همسرمون همدردي كنيم!!! و همدردي موجب مي شود نتايج معكوس حاصل شود...

    ___
    اميدوارم جواب سوالات رو داده باشم... اگر سوالي بود بپرسيد

    پ.ن: آفتاب همدرد عزيز! نه با سوال شما و نه با سوال هيچ فرد ديگري اذيت نمي شوم.. خوشحال خواهم شد كه بتوانم به شما در وسع تواناييم، كمك كنم كه اگر كم است به بزرگواري خود ببخشاييد.

  19. 10 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    *پرستو* (شنبه 30 شهریور 92), barani (چهارشنبه 07 فروردین 92), sci (چهارشنبه 06 اردیبهشت 91), باران بهاری11 (پنجشنبه 05 اردیبهشت 92)


 
صفحه 10 از 15 نخستنخست 123456789101112131415 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.