۵ صبح
خواب دیدن جوان خوش تیپ با کت و شلواری سفید که در دستش یک دسته گل رزی زیباست که از ماشین مدل بالا پیاده می شود و زنگ در خانه را می زند ……
۶ صبح
در حال به تفاهم رسیدن برای ازدواج هستند که
دختر با صدای بوق شیپوری پیکان جوانان اصغر پسر همسایه روبروی از خواب می پرد. اخه اصغر هر روز صبح زود که می خواهد برود مسافر کشی با بوق از نه نه جانش خداحافظی می کند.
۷ صبح
در حال اس ام اس بازی اماده رفتن به دانشگاه می شود.
۸صبح : در حال اس ام اس بازی ، یک لقمه نان و پنیرو کمی چای شیرین … اوه شیرین نه ! تلخ اخه خانم رژیم دارن.
۹صبح
با یک دست اس ام اس بازی و با دست دیگر اماده کردن وسایل ارایش روی میز توالت ! اغاز کار سنیگن و حساس ارایش .
۱۰صبح
ارایش و اس ام اس بازی با جدیت ادامه دارد .
۱۱صبح
ست کردن رنگ کیف و کفش و مانتو و لنز چشم و بررسی صورت از زوایای مختلف در اینه و البته اس ام اس بازی .
۱۲ظهر
مادر برایش اسپند دود می کند . حرکت بسمت دانشگاه .
۱ بعدازظهر
حوصله اس ام اس بازی ندارد اخه یک ساعت منتظر اتوبوس در ایستگاه استاده است . نگاهی به ساعتش می اندازد و تصمیم می گیرد ه سوار تاکسی شود ، اما کو تاکسی ؟!
اصغر با پیکان جوانانش ترمز می کند.
۲بعدازظهر
موقع پیاده شدن جلوی دانشگاه ، اصغر اقا که توی ان هوای سرد عرق زیادی کرده و صورتش سرخ سرخ شده به هیچ صراطی حاضر به گرفتن کرایه نیست !
کلاس شروع شده و دختر با عجله وارد کلاس می شود و دنبال جایی خوب می گردد .
تعریف جای خوب در کلاس : یعنی کنار دست خوش تیپ و پولدارترین پسرکلاس نشستن.
۳بعدازظهر
وسط کلاس درس موبایل دختر زنگ می زند . با عجله از از کلاس درس خارج می شود تا جواب مادرش را بدهد . مادر بعد از یک ربع مقدمه چینی می گوید :
- امروز زودتر بیا قراربرایت خواستگار بیاد….
دختر با خوشحالی زیاد می پرسد : حالا کی می خواد بیاد ؟
- همسایه روبروی …. برا پسرشون اصغر….
دختر جیغ بلندی می زند و می گوید : نه … نه …. اصغر نه !
و غش می کند .
۴بعدازظهر
وقتی دختر توی بهداری دانشگاه بهوش می اید . کلاس تمام شده و دختر در حال اس ام اس بازی دربه در دنبال گرفتن جزوه از پسرای کلاس است ! باید توجه داشت جزوه دختر ها کامل نیست !
۵ عصر
دختر همچنان به دنبال گرفتن جزوه از یک کیس مناسب است
۶ عصر
دختر نا امید کنار خیابان منتظر تاکسی است که به خانه برود . یک ماشین کلاس بالا جلوی پایش ترمز می کند . راننده دکتر جوان و خوش تیپ بهداری دانشگاه است .
۷ عصر
دختر به همراه مرد ارزوهایش در ترافیک سنگین است .
۸ شب
دختر در حال پیاده شدن از ماشین است که اقای دکتر کارت ویزیت خود را به او می دهد.
دختر هنوز چند قدم از ماشین دور نشده که برایش یک اس ام اس تشکر امیز می فرستد و او هم پاسخ می دهد و همین طور ادامه پیدا می کند.
۹ شب
دختر در حال چیدن میز شام غرق در رویاهایش است که ماه عسل با دکتر کجا بروند !
۱۰ شب
دختر خسته از یک روز سخت اماده خواب می شود که دکتر اس ام اس می دهد :
- برای لیلی از تو خیلی تعریف کردم . خیلی دوست داره تو رو ببینه .
دختر با تعجب اس ام اس می دهد :
- لیلی ؟؟؟
- نامزدم
دختر گوشی را پرت می کند روی زمین و روی تخت دراز می کشد و شروع به گریه و زاری می کند.
مادر در اتاق را باز می کند و می گوید :
- پس تو هم خبردار شدی ؟! عیب نداره دخترم ، حتمأ قسمت نبوده
- مامان چی می گی ؟!
- اصغر رو میگم ، که تو قرعه کشی بانک برنده ای یه بنز الگانس شده ! خدا شانس بده ، عجب دامادی می شد!
دختر بلند تر از قبل شروع به گریه و زاری می کند تا اینکه خوابش می برد.
۵ صبح
از خواب بیدار می شود تا زودتر به دانشگاه برود تا شاید جای بهتری در کلاس پیدا کند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)