به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 شهریور 90 [ 07:49]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,249
    سطح
    19
    Points: 1,249, Level: 19
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 31 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Lightbulb ما و این 7 سال(تقاضای مشاوره)

    سلام
    من 20 سالمه و شخص مورد علاقه ام 27
    البته 7 عدد مقدسیه و به فال نیک میگیرمش
    علایقمون خیلی بهم نزدیکه حتی 99% مثل همدیگست!
    شاید براتون عجیب باشه اما حتی همیشه به یه چیز فکر میکنیم با وجود اینکه الان حدود 1ماهه که ازم دورشده(باپدرش مشکل داشت و با مادرش زندگی میکنه-البته یجورایی مخفیانه رفت)
    طرز تفکرمون هم خیلی به هم نزذیکه وحتی اعتقادات مذهبیمون.
    شکل گیری رابطمون یجورایی معجزه بود اگه بخوام از اولش بگم حدود 5ساله میشناسمش ولی رابطمون از 7 ماهه پیش صمیمی شد تاجایی که خرداد ماه به این نتیجه رسیدیم با هم میتونیم خوشبخت بشیم
    حدود یک هفته بعداز گرفتن تصمیممون پیش مشاور رفتیم که گفت مشکل خاصی نداره...
    منم مشکلی با اختلاف سنیمون ندارم ، البته نامزدم کمی دو دل بود که برطرف شد
    این رو هم باید بگم که سن عقلیم از شناسنامه ایم بیشتر(به گفته مشاور) و البته برای نامزدم برعکس
    و مورد دوم اینکه نامزدم توسط پدرش 3سال حبس خانگی شده بوده و 2 سال هم بخاطر تصادف شدیدی که داشته خونه نشین و از جامعه دور بوده
    و مورد دوم دیگه هم اینکه از نظر ظاهری شبیه دخترای 20سالست ولی من بنظر23-24 میام....
    یه مورد دوم دیگه هم هست اینه که خانوادم مخالفت میکنن...
    مادرم بخاطر سنش و ظاهرش(با اینحالی که تاحالا ندیدتش!!!!)
    پدرم هم به دلیل اینکه پدرش وجهه اجتماعی خوبی نداره
    البته پدر و مادرم کمی بامن هم مشکل دارن و همیشه میخوان منو تحت سلطه خودشون داشته باشن و مطمئنم هر انتخابی داشته باشم مخالفت اونا پابرجاست
    این تسطلت خواهیشون به حدیه که توی خونه حریمی ندارم و حتی حق بستن در اطاقم رو ندارم ، گوشیم رو پدرم وقتی که خوابم چک میکنه و ...
    ما همدیگه رو خیلی دوست داریم و اشکالات همدیگه رو هم میبینیم
    گرچه کاملا اعتمادم رو جلب نکرده و خیلی سریع(7 ماه پیش ) باهام گرم گرفت و پای یه دختر دیگه وسط بود و ...
    کمی نسبت بهش دو دلم
    نمیدونم چرا ولی بعضی موقع ها حقیقت رو ازم پنهون میکنه و بهونش اینه که نمیخواد ناراحتم کنه یا نگرانش نشم...
    دوم اینکه اولین تجربه احساسیم نیست اما اولینشه که به خانواده کشیده شده و یه مسئله دیگه اینه که متاسفانه یا خوشبختانه من تو رابطه هم عقلانی عمل میکنم هم احساسی...
    ما خیلی بهم نزدیکیم
    رابطه فیزیکیمون هم در حد دست هم رو گرفتن یا درآغوش کشیدنه همین.
    خودش میگه بجز من به هیچ مرد دیگه ای فکرنمیکنه و حتی چند بار به شوخی و کنایه بهش در رابطه با دوست پسراش کفتم بد جور اظهار ناراحتی کرد
    وقتی بچه بوده پدرش 3بار ازدواج کرده و همیشه بنا به گفته خودش دراین بین او بوده که اذیت میشده و بدرفاری های نامادری هاش و پدرش رو تحمل میکرده
    از خانوادش سیر بود . بااینحال که الان پیش مادرشه و بهش خیلی سخت میگذره (مشکل تحصیلی و ...) ولی اظهار رضایت میکنه و دوست نداره ازمشکلاتش بگه....
    اعتقاد داره هر چیزی به یه بار امتحانش می ارزه و ترسم از تجربه جنسیه و این مسئله که اسن رو هم آزماشی کرده باشه...
    نمیدونم برام انتخاب خوبیه خانه اما واقعا دوستش دارم و بهم گفته که واقعا دوستم داره
    چیزی که آزارم میده فقط همینه که قبلا به پدرش دروغ میگفت و ازم حقیقت رو پنهون میکنه بااین حال که میگه دوستم داره این فکر تاجایی توی ذهنم قوی شده که شک به این دارم که منو به چشم فرصت نگاه کنه....
    البته درباره نامزذ قبلیش و خواستگاراش هم تاحدودی بهم گفته...
    خواهش میکنم کمکم کنید

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 شهریور 91 [ 12:08]
    تاریخ عضویت
    1390-5-08
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    1,340
    سطح
    20
    Points: 1,340, Level: 20
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ما و این 7 سال(تقاضای مشاوره)

    آقا مصطفی عزیز.من خودم 26 سالمه.هیچ وقت نمیتونم حتی تصورش رو هم بکنم که بخوام با پسری که 7 سال ازم کوچیکتره ازدواج کنم.قیافه منم اصلا به سنم نمیخوره و کوچیکتر به نظر میام.
    ولی از لحاظ عقلانی به نظر من این ازدواج اصلا به صلاح شما نیست.ببین اگه شما سنت بیشتر بود یه چیزی.ولی هنوز خیلی سنت کمه و صدرصد داری از روی احساسات تصمیم میگیری و این موضوع در آینده میتونه برای شما مشکل ایجاد کنه.

    من مشاور نیستم.فقط نظرشخصیمو گفتم . دوستای دیگه که تخصص کافی دارن بهتر راهنماییت میکنن

  3. 3 کاربر از پست مفید eli64 تشکرکرده اند .

    eli64 (دوشنبه 17 مرداد 90)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 آبان 90 [ 12:24]
    تاریخ عضویت
    1390-5-06
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    2,377
    سطح
    29
    Points: 2,377, Level: 29
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    141

    تشکرشده 141 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ما و این 7 سال(تقاضای مشاوره)

    نظر من هم دقیقا مشابه دوستمون الیه...من تاپیک شما رو خوندم شاید باورتون نشه اول تصور کردم خانمید بعد متوجه شدم اقا هستید...دوست من این اختلاف سنی خیلی زیاد و در جاهای مختلفی میتونه واستون دردسر ساز شه...مثلا این که خانما از نظر ظاهر زودتر از آقایون شکسته میشن!و این اختلاف تا چند سال دیگه کاملا مشخص که مصلما شما و خانم آزار میده!و همچنین از نظر فکری که میدونید خانما از نظر فکری از آقایون همسنشون بالاتر هستند چه برسه به شما ها که این اختلاف سنی دارید که ممکنه بعدا نتونید همدیگه رو درک کنید یا حرفای این خانم بزارید پای سن بیشترش و بگید نظرات ما فرق داره و... همینطور که این مشکل یکی دیگه از دوستامون بود که اینجا گفتن...
    با قاطعیت بتون میگم که این تصمیم احساسی گرفتید با توجه به سنتون و امکان اینکه در آینده پشیمون شید خیلی زیاد...کمی منطقی تر فکر کنید...

  5. 2 کاربر از پست مفید nazlin1990 تشکرکرده اند .

    nazlin1990 (جمعه 05 اسفند 90)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 دی 92 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    203
    امتیاز
    5,805
    سطح
    49
    Points: 5,805, Level: 49
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    181

    تشکرشده 204 در 87 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: ما و این 7 سال(تقاضای مشاوره)

    در گذشته ازدواج با این اختلاف سنی معکوس اتفاق می افتاده و دوام هم داشت. اما الان شرایط متفاوت شده. شما سنتون پایینه. می دونم که بیست سالتونه و دیگه مرد شدید ولی منظورم اینه که هنوز اول راهید.حتی خود شما وقتی 27 شدید اونقدر تجربیات متفاوت خواهید داشت که با الانتون خیلی فرق پیدا می کنید.من حس می کنم این خانم برای فرار از شرایط خونواده ش دوس داره ازدواج کنه و برای همین این اختلاف سنی رو نادیده می گیره. من واقعا دلم نمیاد بگم ازدواج نکنید به خاطر امیدی که این دختر حداقل به این رابطه بسته. ولی وقتی شما شدید 33 ساله و ایشون 40 ساله فکر میکنم حتی ایشون هم براشون شرایط چندان مطلوب نخواهد بود. حالا بازم نمیدونم مشاور به شما رو چه حسابی گفته مشکلی نداره. امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و بیشتر از این امیدوارم این خانم گرینه مناسبتری برای ازدواج پیدا کنه و هردوتون از این ازدواج که احتمال شکستش هست نجات پیدا کنید. پدرومادرتون اشتباه می کنن که حس امنیت و اعتماد رو تو خونه ازتون سلب کردن ولی در مورد این خانم رو حرفشون حساب کنید.

  7. 2 کاربر از پست مفید no1 تشکرکرده اند .

    no1 (سه شنبه 18 مرداد 90)

  8. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ما و این 7 سال(تقاضای مشاوره)

    سلام،

    به شما پیشنهاد می دهم که این مقاله رو مطالعه کنید: کلیک کنید

    و همینطور این تاپیک رو مطالعه کنید: کلیک کنید
    البته این تاپیک در رابطه با کسی هست که می خواهد با خانمی 17 سال بزرگتر از خودش ازدواج کند.
    ولی با این حال فکر می کنم مشاوره مدیر همدردی در این تاپیک به شما هم کمک کند.

    و همینطور اگر در تالار تفاوت سنی کمی تاپیکها رو مطالعه کنید، کلی تاپیک پیدا می کنید که مربوط به مشکل شما هستند: کلیک کنید

    موفق باشید.

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 آذر 90 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1390-5-01
    نوشته ها
    319
    امتیاز
    2,559
    سطح
    30
    Points: 2,559, Level: 30
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 358 در 196 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: ما و این 7 سال(تقاضای مشاوره)

    سلام دوست عزیز
    شما کاملا دارید احساسی تصمیم میگیرید
    الان که شما شرایط ازدواج رو فکر نکنم داشته باشید این خانم باید چندسال منتظرتون بشن
    این خانم مشکلات روحی و خانوادگی دارن واز روی احساس تصمیم گرفتن با شما باشن
    چون شما کوچکترید به شما اعتماد ندارن که مسائل خودشون رو به شما بگن شمارو اونقدر عاقل نمیدونن که بخوان شما پشت و پناهشون باشید میترسن ناراحتتون کنند این به دلیل اختلاف سنتونه
    به آیندتون فکر کنید که شما جوانید و کلی نیاز به همراه شاد و جوان دارید و ایشون بی حوصله و ناتوان از برطرف کردن نیازهاتون

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 شهریور 90 [ 07:49]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,249
    سطح
    19
    Points: 1,249, Level: 19
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 31 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Post RE: ما و این 7 سال(تقاضای مشاوره)

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazlin1990
    نظر من هم دقیقا مشابه دوستمون الیه...من تاپیک شما رو خوندم شاید باورتون نشه اول تصور کردم خانمید بعد متوجه شدم اقا هستید...دوست من این اختلاف سنی خیلی زیاد و در جاهای مختلفی میتونه واستون دردسر ساز شه...مثلا این که خانما از نظر ظاهر زودتر از آقایون شکسته میشن!و این اختلاف تا چند سال دیگه کاملا مشخص که مصلما شما و خانم آزار میده!و همچنین از نظر فکری که میدونید خانما از نظر فکری از آقایون همسنشون بالاتر هستند چه برسه به شما ها که این اختلاف سنی دارید که ممکنه بعدا نتونید همدیگه رو درک کنید یا حرفای این خانم بزارید پای سن بیشترش و بگید نظرات ما فرق داره و... همینطور که این مشکل یکی دیگه از دوستامون بود که اینجا گفتن...
    با قاطعیت بتون میگم که این تصمیم احساسی گرفتید با توجه به سنتون و امکان اینکه در آینده پشیمون شید خیلی زیاد...کمی منطقی تر فکر کنید...
    سلام باتشکر از نظرات دوستانه همه عزیزان
    یه مسئله ای هست ...
    یجورایی احساسم رو در گیر تصمیم گیری نمیبینم البته منظورم درون رابطه نیست
    یه دوما هم اینجا دارم که شکسته شدن ظاهری برام مهم نیست مهم تعهد و اطمینانه
    دوستان عزیز همشون میگن منطقی فکر کنم ... خب د اگه غیر منطقی و احساسی بودم که الان توی محضر نشسته بودم ....
    توی متن تاپیک هم گفتم باز هم برای تاکید میگم که پیش مشاور رفتیم ، هم باهم ، هم به تنهایی و مشاور بعد از دیدن ما و صحبت باهامون و طرح سوالات نظر مخالفی که نداد هیچ حتی تائید هم کرد که رابطه ما خیلی هم در کنار عاطفی بودن روی منطق اسطواره(خودم میدونم با ت مینویسن ، برای تاکید بیشتره)
    یکی از اعضا هم به اینکه برای فرار از جو خانوادش حاضر به ازدواج باهام شده گفته بود ؛ اضافه کنم که الان زندگی خیلی خوبی با مادرش و پدر خوندش داره و حداقل هفته ای یه خواستگار هم داره که از جوون های سطح خوب و بالای جامعه هم هستن اما تا حالا بخاطرم و بخاطر تعهد نامزدی که بینمون هست همشون رو رد کرده ...
    نکته دیگه هم اینکه هیچ کدوممون اکراهی نسبت به یکدیگه برای ازدواج نداریم و خودمون هم میدونیم که اگه ایشون 50سالشون شد من تازه 43 سالمه و با فامیل هم مشکلی نداریم
    ازدواج با دختر بزرگتر توی فامیلای هر دوی ما غیر عادی نیست...
    باز هم از همه عزیزان تشکر میکنم و خواهش میکنم هر جاکه واضح نیست یا جای سوال هست بپرسن تا بجوابم.

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 اسفند 91 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1390-4-29
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,338
    سطح
    20
    Points: 1,338, Level: 20
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 61 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ما و این 7 سال(تقاضای مشاوره)

    با سلام
    تاپیکتون و مطالعه کردم ولی خواهرانه یه چیزی میگم بهتون چون خودم هم تجربه دارم واسه همین شما درسته سن عقلیتون از سن شناسنامه ایتون بیشتره ولی الان تو سنی نیستین که برای مسئله به این مهمی بخواین تصمیم بگیرین من خودم از نامزدم بزرگتر بودم ولی هیچوقت ریسک نکردم نه تنها بخاطر خودم بلکه بخاطر هر دومون کمی عاقلانه به موضوع نگاه کن من سه سال اول رابطه مون اصلا فکر ازدواج نبودم چون هیچگونه تضمینی از هر دو طرف از هر لحاظ نمیدیدم تا اینکه تا حدودی شناخت پیدا کردیم بعد با در جریان گذاشتن هر دو خونواده بقیه راه رو ادامه دادیم اما با اینحال بعد 6 سال بهونه 4 سال اختلاف سنی و پسند نکردن مامانش قضیه رو خودخواهانه تموم کردن الان نامزدتون بعد این همه ناراحتی خونوادگی دنبال یه تکیه گاه میگرده و شما این نقش رو براش پر کردین اما با توجه به شرایط جامعه و اقتضای سنیتون بهتون نمیتونه اعتماد کنه چون یه کیس به نظرش منفی تو خوانودشون هستش (باباش که سه بار ازدواج کرده و نامادری و ...) خوب به عمق قضیه توجه کنین نه بخاطر اختلاف سنیتون بلکه دقیقا بخاطر اینکه هنوز وقت انتخابتون نیست الان زمانیه که شما نیاز به ارتباط با جنس مخالف و در خودتون احساس میکنین اگه سنتون بیشتر بود و بازم اختلاف سنی داشتین یه چیزی سعی کن ریسک نکنی عواطف و آینده همدیگه رو واقعا در نظر داشته باشین و یادتون باشه اگه خدا یه چیزی رو بخواد زمین و زمان هم به هم دوخته بشه اتفاق میفته پس بخدا امید داشته باش

  12. 2 کاربر از پست مفید robi تشکرکرده اند .

    m-najafi (سه شنبه 06 فروردین 92), robi (چهارشنبه 19 مرداد 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.