به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: چهارهمسر

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اسفند 91 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    423
    امتیاز
    5,445
    سطح
    47
    Points: 5,445, Level: 47
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    3,495

    تشکرشده 3,519 در 509 پست

    Rep Power
    56
    Array

    چهارهمسر

    روزگاری پادشاه ثروتمندی بود که چهار همسر داشت، اوهمسر چهارم خود را بسیار دوست می داشت و او را با گرانبهاترین جامه ها می آراست و با لذیذترین غذاها از او پذیرایی می کرد، این همسر ازهر چیزی بهترین را داشت.

    پادشاه همچنین همسر سوم خود را نیز بسیار دوست می داشت و او را کنار خود قرار می داد، اما همیشه از این بیم داشت که مبادا این همسر او را به خاطر دیگری ترک نمائد.

    پادشاه به زن دوم هم علاقه داشت او محرم اسرار شاه بود و همیشه با پادشاه مهربان و صبور و شکیبا بود، هر گاه پادشاه با مشکلی روبرو می شد به او توسل می جست تا آنرا مرتفع نماید.

    همسر اول پادشاه شریک بسیار وفاداری بود و در حفظ و نگهداری تاج و تخت شاه بسیار مشارکت می نمود، اما پادشاه این همسر را دوست نمی داشت و به سختی به او توجه می کرد، ولی برعکس این همسر شاه را عمیقا دوست داشت.

    روزی از این روزها شاه بیمار شد و دانست که فاصله زیادی با مرگ ندارد، به سراغ همسر چهارم خود که خیلی مورد توجه او بود، رفت و گفت: "من تو را بسیار دوست داشتم، بهترین جامه ها را بر تو پوشانده ام و بیشترین مراقبتها را از تو بعمل آورده ام، اکنون که من دارم میمیرم آیا تو مرا همراهی خواهی کرد؟"

    او پاسخ داد: "بهیچ وجه!!" و بدون کلامی از آنجا دور شد، این جواب همانند شمشیر تیزی بود که بر قلب پادشاه وارد شد.

    پادشاه غمگین و ناراحت از همسر سوم خود پرسید: "من در تمام عمرم تو را دوست داشته ام، هم اکنون رو به احتضارم، آیا تو مرا همراهی خواهی کرد و با من خواهی آمد؟"

    او گفت: "نه هرگز!!، زندگی بسیار زیباست، اگر تو بمیری من مجددا ازدواج خواهم کرد و از زندگی لذت می برم!"

    پادشاه نا امید به سراغ همسر دوم خود رفت و از او پرسید: "من همیشه در مشکلاتم از تو کمک جسته ام و تو مرا یاری کردی، من در حال مردنم آیا تو با من خواهی بود؟"

    همسر دوم پادشاه در پاسخ وی گفت: "نه متاسفم، من در این مورد نمیتوانم کمکی انجام دهم، من در بهترین حالت فقط می توانم تو را تا قبر همراهی نمایم!"، این پاسخ مانند صدای غرش رعد و برقی بود که پادشاه را دگرگون کرد.

    در این هنگام صدایی او را بطرف خود خواند و گفت: "من با تو خواهم بود و تو را همراهی خواهم کرد، تا هر کجا که تو قصد رفتن نمایی!"

    شاه نگاهی انداخت، همسر اول خود را دید، او از سوء تغذیه لاغر و رنجور شده بود، شاه با اندوه و شرمساری بسیار گفت: "من در زمانی که فرصت داشتم باید بیشتر از تو مراقبت بعمل می‌آوردم، من در حق تو قصور کردم و ..."

    در حقیقت همه ما دارای چهار همسر در زندگی خود هستیم، همسر چهارم ما، همان جسم ماست، مهم نیست که چه میزان سعی و تلاش برای فربه شدن و آراستگی آن کردیم، وقتی که می میریم، او ما را ترک خواهد کرد.

    همسر سوم، داراییها، موقعیت و سرمایه ما هستند، زمانی که ما بمیریم آنها نصیب دیگران می شوند

    همسر دوم، خانواده و دوستانمان هستند، مهم نیست که چقدر با ما بوده اند، آنها حداکثر تا مزار ما می توانند به همراه ما باشند

    اما همسر اول، روح ماست که اغلب در هیاهوی دست یافتن به ثروت و قدرت فراموش می شود، در حالیکه روح ما تنها چیزی است که هر جا برویم ما را همراهی می کند .

    از روح خود مراقبت کرده، او را تقویت نمایید، زیرا که آن بزرگترین هدیه هستی است

  2. 10 کاربر از پست مفید داملا تشکرکرده اند .

    داملا (جمعه 10 تیر 90)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اسفند 91 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    423
    امتیاز
    5,445
    سطح
    47
    Points: 5,445, Level: 47
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    3,495

    تشکرشده 3,519 در 509 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: چهارهمسر

    پیرزنی 91 ساله بعد از یك زندگی شرافتمندانه چشم از جهان فرو بست. وقتی خدا را ملاقات كرد از خدا چیزهایی پرسید كه همواره دانستن آنها باعث آزارش شده بود.
    مگر غیر از این است كه تو خالق بشر هستی؟ مگر غیر این است كه همه را یكسان و برابر آفریدی؟ پس چرا مردم با هم رفتار بد دارند؟

    خدا جواب داد هر انسانی كه وارد زندگیتان می شود درسی را به شما می آموزد و با این درسهاست كه چیزهای مختلفی از زندگی، مردم و ارتباطات اجتماعی فرا می گیرید.

    پیرزن كاملا گیچ شده بود، پس از آن خداوند شروع به شكافتن مساله نمود. وقتی شخصی به تو دروغ می گوید به تو می آموزد كه حقیقت همیشه آن گونه نیست كه وانمود می كنند پس تو می فهمی كه صداقت همیشه آشكار نیست. اگر می خواهی از درون قلبهایشان مطلع شوی باید نقابهایی را كه زده اند كنار بزنی و ماسك خودت را هم برداری و اجازه دهی تا مردم خود واقعی تو را ببینند.

    وقتی كسی از تو چیزی را می دزدد به تو می آموزد كه هیچ چیز همیشگی نیست و اینكه همیشه قدر داشته هایت را بدان و از آنها نهایت استفاده را ببر ‌چرا كه ممكن است روزی آنها را از دست بدهی. حتی اگر این داشتنی ها، یك دوست خوب یا پدر و مادر و یا عزیزترین شخص زندگیت باشد. چرا كه فقط امروز آنها در كنار تو هستند و باید قدر آنها را بدانی. وقتی كسی به زندگیت لطمه و خسارتی وارد می كند به تو می فهماند كه پیمانهای انسانی ترد و شكننده هستند. پس محافظت و مراقبت از جسم و روحت بهترین كار ممكن است كه می توانی انجام دهی.

    وقتی كسی تو را تحقیر كرد به تو می آموزد كه هیچ دو نفری مثل هم نیستند. اگر با مردمی مواجه شدی كه با تو فرق داشتند، از ظاهر وعمل آنها در موردشان قضاوت نكن به كنه و اصل آنها رخنه كن و آنگاه از قلبت نظر سنجی كن . وقتی كسی قلب تو را شكست به تو می آموزد كه دوست داشتن همیشه این معنی را نمی دهد كه شخص مقابل هم تو را دوست داشته باشد اما با این وجود به عشق پشت نكن چون وقتی شخص مناسبت را یافتی آرامش و لذتی را كه او همراه خود می آورد تمام سختی های گذشته ات را مبدل به نیك فرجامی خواهد كرد.

    وقتی كسی با تو دشمنی كرد به تو می آموزد كه هر كسی ممكن است اشتباه كند در این لحظه بهترین كاری كه می توانی انجام دهی این است كه آن شخص را بدون هیچ ریا و خودنمایی عفو كنی، بخشیدن كسانی كه باعث آزار شما می شوند مشكل ترین كاری است كه می توان انجام داد.

    وقتی كسی را كه دوست داشتی به تو خیانت می كند به تو می آموزد تا مقاوم نبودن در برابر وسوسه ها بزرگترین معضل بشر است. در برابر وسوسه ها مقاوم باشید كه اگر به این مهم عمل نمایید پاداشتان را میگیرید.

    وقتی كسی تو را فریب می دهد به تو می آموزد كه حرص و آز ریشه در بدبختی دارد.

    از ته دل آرزو كن تا رویاهایت به واقعیت بپیوندد این اصلا مهم نیست كه خواسته هایت چقدر بزرگ باشند. به موفقیت هایت بیندیش اما هرگز اجازه نده تا وسواس فكری بر اهدافت پیروز گردد. فكرهای منفی را در تله مثبت اندیشی نابود كن .

    وقتی كسی تو را مسخره می كند به تو می آموزد كه هیچ شخصی كامل نیست.

    مردم را با شایستگی هایی كه دارند بپذیر و كم و كاستی هایشان را تحمل كن.

    هرگز شخصی را بخاطر عیوبی كه قادر به كنترل آن نیست از خود طرد مكن . پیرزن كه تا این لحظه محو صحبت های خدا بود نگران این مساله شد كه هیچ درسی توسط انسانهای خوب به بشر داده نمی شود؟

    خدا گفت ظرفیت بشر برای دوست داشتن ، بزرگترین هدیه من به بشر است هر عملی كه از عشق سر می زند به تو درسی می آموزد.
    وقتی كسی به تو عشق می ورزد به تو می آموزد كه عشق ،‌مهربانی، فروتنی، صداقت، حسن نیت و بخشش می تواند هر نوع شر و بدی را خنثی نمایند.

    در برابر هر عمل خیر، عمل شری نیز وجود دارد این تنها بشر است كه اختیار كنترل و برقراری توازن بین اعمال نیك و بد را دارد.

    وقتی در زندگی كسی وارد می شوید ببینید می خواهید چه درسی به او بدهید...
    دوست دارید معلم عشق باشید یا بدی؟ و وقتی با زندگی دنیوی وداع گفتید برای من نیكی به ارمغان می آورید یا شر و بدی؟ برای خود راحتی بیشتر فراهم می سازید یا درد وعذابی سخت؟ شادی بیشتر یاغم بیشتر؟

  4. 5 کاربر از پست مفید داملا تشکرکرده اند .

    داملا (سه شنبه 07 تیر 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.